eitaa logo
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
6.6هزار دنبال‌کننده
40.8هزار عکس
11.5هزار ویدیو
513 فایل
با به اشتراک گذاشتن لینک کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ثواب نشر مطالب شریک باشید ./کپی مطالب با ذکر صلوات/ لینک کانال ایتا👇 @Emam_Zamaan_313 تلگرام https://t.me/joinchat/AAAAAEHGwvGjppToruRpFw ارتباط با خادمین @KhadamY @iemeHdi
مشاهده در ایتا
دانلود
الان یه خونه بالای ابرا داره 1.mp3
3.61M
•°🌱 میلادامام رضا(ع)🌸🌿 •الان یه خونه بالای ابرا داره •اون که با سر رو خاکت افتاد آقا 🎤 👌بسیار زیبا ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
💖گاهی فرصت باهم بودن 🌸کمتر از عمـر شکوفه هاست 🌸بیائید ساده‌ترین چیز رو 💖محبت را 🌸از هم دریــغ نکنیم...🌸 🌸 عصرزیباتون بخیر سپاس از همراهی شما بزرگواران🌸 ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_‌دوم (#عــقــد) #قسمت‌16 چون از صبح کلاس بودم، نای بیرون رفتن نداشتم و
✨﷽ ♥️ () از بازار تا چهارراه نظام وفا پیاده آمدیم. حمید دنبال مغازه آبمیوه فروشی بود که من را مهمان کند، اما هر چه جلوتر رفتیم چیزی پیدا نکردیم. گفت: _ اینجا یه مغازه نداره آدم بخواد خانمش رو مهمون کنه؟ خندیدم و گفتم: _ خب این خیابون همش الکتریکیه، ‌کی میاد اینجا آبمیوه فروشی بزنه؟ مغازه‌های الکتریکی را که رد کردیم، نزدیک منبع آب خیابان سعدی بالاخره یک آبمیوه‌فروشی پیدا کردیم. حسابی خودش را به خرج انداخت؛ دو تا بستنی به همراه آب‌طالبی و آب‌هویج خرید. آب‌معدنی هم خرید. من با لیوان کمی آب خوردم. به حمید گفتم: _ از نظر بهداشتی نظر بعضیا اینه که آب رو باید توی لیوان شخصی بخوریم، ولی شنیدم یکی از علما سفارش کردن برای اینکه محبت توی زندگی ایجاد بشه خوبه که زن و شوهر توی یه لیوان آب بخورن. تا این را گفتم، حمید لیوان خودش را کنار گذاشت و لیوانی که من با آن آب خورده بودم را پر کرد. موقع آب خوردن خجالت می‌کشید، گفت: _ میشه بهم نگاه نکنی من آب بخورم؟ می‌خواستم اذیتش ‌کنم. از او چشم برنداشتم. خنده‌اش گرفته بود. نمی‌توانست چیزی بخورد. گفتم: _ من رو که خوب می‌شناسید، کلا بچه شیطونی هستم. بعد هم شروع کردم به گفتن خاطرات بچگی و بلاهایی که سر خواهر کوچک‌ترم می‌آوردم. گفتم: _ یادمه بچه که بودم چنگال رو می‌زدم توی فلفل و به فاطمه که دوسال بیشتر نداشت می‌دادم. طفلی از همه‌جا بی‌خبر چنگال رو می‌ذاشت داخل دهانش، من هم از گریه آبجی کیف می‌کردم! خاطرات و شیطنت‌های بچگی را که گفتم، حمید با شوخی و خنده گفت: _ دختردایی، هنوز دیر نشده. شتر دیدی ندیدی! میشه من با شما ازدواج نکنم؟ گفتم: _ نه، هنوز دیر نشده! نه به باره، نه به دار! برید خوب فکرتون رو بکنین، خبر بدین. بعد از خوردن بستنی، با این که خسته شده بودم، ولی باز پیاده راه افتادیم. حسابی سر دل صحبت‌هایش باز شده بود، گفت: _ عیدها که می‌اومدیم خونتون دوست داشتم در اتاق رو باز کنی بیای بیرون که ببینمت. وقتی نمی‌اومدی، حرصم می‌گرفت، ولی از خونتون که در می‌اومدیم، ته دلم می‌دیدم که از کارت خوشم اومده، چون بیرون نیومدی که نامحرم تورو ببینه. راست می‌گفت. عادت داشتم وقتی نامحرمی به خانه ما می‌آمد از اتاقم بیرون نمی‌آمدم. برایم جالب بود بدانم عکس العمل حمید وقتی بار اول جواب منفی دادم چه بوده. پرسیدم: _ وقتی شنیدین من جواب رد دادم چی شد؟ حمید آهی کشید و گفت: _ دست روی دلم نذار. من بی خبر از همه‌جا وقتی این حرف‌ها رو شنیدم از اتاق بیرون آمدم و از مادرم پرسیدم شما مگه کجا رفته بودین؟ این حرف‌ها برای چیه؟ مامان هم داستان رو تعریف کرد که رفتیم خونه دایی‌تقی، ولی فرزانه جواب رد داد. منم با ناراحتی و به شوخی گلایه کردم که آخه مادر من! رفتید خواستگاری، منو نبردین؟ خودتون تنهایی رفتین؟ کجا بدون داماد میرن خواستگاری که شما رفتید؟ بعد هم رفتم داخل اتاق. اشکم در آمده بود. پیش خودم می‌گفتم من دخترداییمو دوست دارم. هر چی می‌گذشت، اطمینانم بیشتر می‌شد که تو بالاخره زن من میشی، اما بعد که شنیدم جواب رد دادی همش با خودم کلنجار می‌رفتم که مگه میشه کسی که این همه بهش فکر میکنم و دوستش دارم منو دوست نداشته باشه؟ صحبت به اینجا که رسید، من هم داستان قول و قراری که با خدا داشتم را تعریف کردم. گفتم: _ قبل از اینکه شما دوباره بیاید و با هم صحبت کنیم، نذر کرده بودم چهل روز دعای توسل بخونم، بعد هم اولین نفری که اومد و خوب بود، جواب بله رو بدم، اما شما انگار عجله داشتی؛ روز بیستم اومدین! ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ۲ روز مانده تا ولادت با سعادت امام رضا(ع) ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_‌دوم (#عــقــد) #قسمت‌17 از بازار تا چهارراه نظام وفا پیاده آمدیم. حم
♥️ ✍ () حمید خندید و گفت: _ یه چیزی میگم، لوس نشیا در حالی که از لحن صحبت حمید خنده‌ام گرفته بود، گفتم: _ می‌شنوم، بفرما. گفت: _ واقعیتش من یه هفته قبل از این که برای بار دوم بیایم خونتون رفته بودم قم، زیارت حرم کریمه اهل بیت(ع). اونجا به خانوم گفتم یا حضرت معصومه(ع)، میشه اونی که من دوستش دارمو به من برسونی؟ دل من پیش فرزانه مونده، منو به عشقم برسون! من تو رو از کریمه اهل بیت گرفتم. تاملی کردم و گفتم: _ حمیدآقا! حالا که شما این رو گفتی، اجازه بده منم خوابی که چندسال پیش دیدم رو برات تعریف کنم. البته قول بده شما هم زیادی هوایی نشی! پرسید: _ مگه چه خوابی دیدی؟ گفتم: _ چندسال پیش توی خواب دیدم یه هلیکوپتر بالای خونه دور میزنه و منو صدا می‌کنه. وقتی بالای پشت‌بوم رفتم، از داخل همون هلیکوپتر یه گوسفند سر بریده بغل من انداختن. حمید گفت: _ خواب عجیبیه. دنبال تعبیرش نرفتی؟ گفتم: _ این خواب توی ذهنم بود، ولی با کسی مطرح نکردم، تا این که رفته بودیم مشهد. توی لابی هتل یه تعداد کتاب زندگی‌نامه و خاطرات شهدا بود. اونجا اتفاقی بین خاطره همسر شهید ((ناصر کاظمی))، فرمانده سپاه پاوه خوندم که ایشون هم خوابی شبیه خواب من دیده. نوشته بود وقتی که مثل من بار اول به خواستگاری جواب منفی داده بود، توی خواب می‌بینه یه هلیکوپتر بالای خونه اومد و یه گوسفند سر بریده همراه یه ماهی توی بغلش انداخت. وقتی این خواب رو برای همکارش تعریف کرده بود، همکارش گفته بود گوسفند سر بریده نشونه قربونی توی راه خداست. احتمالا تو ازدواج که می‌کنی همسرت شهید میشه. اون ماهی هم نشونه بچه است؛ البته همسرت قبل از به دنیا اومدن بچه شهید میشه. نهایتا آخر قصه زندگیش دقیقا همین طوری شد. قبل از به دنیا اومدن بچه، همسرش شهید شد. اونجا که این خاطره رو خوندم، فهمیدم که من هم احتمالا همسر شهید میشم. این ماجرا را که تعریف کردم، حمید نگاه غریبی به من انداخت و گفت: _ یعنی میشه؟ من که آرزومه شهید بشم، ولی ما کجا و شهادت کجا. آن روز کلی با هم پیاده آمدیم و صحبت کردیم. اولین باری بود که این همه بین ما صحبت ردوبدل می‌شد. به کانال آب که رسیدیم واقعا خسته شده بودم. حمید خستگی من را که دید پیشنهاد داد سوار تاکسی بشویم. تا سوار ماشین شدیم، گفت: _ ای وای! شیرینی یادمون رفت. باید شیرینی می‌گرفتیم. راهی نیامده بودیم که از ماشین پیاده شدیم. به سمت بازارچه کابل البرز رفتیم. دو جعبه شیرینی خرید؛ یک جعبه برای خودشان، یک جعبه هم برای خانه ما. یک کیلو هم جدا برای من سفارش داد. گفت: _ این شیرینی گل‌محمدی هم برای خودت، صبح‌ها میری دانشگاه بخور. ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨هرشب،ساعت 22:00 ⇜✾دعــاے‌ فــرجـ ✾⇝ ❥﴿بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم﴾❥ «الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️» ✷اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ✷ ✼اگر یک نفر را به او وصل کردی✼ ✼برای سپاهش تو سردار یاری...✼ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌷‌همگي مي ريزن دوره اش ميکنن. نميتونست وايسه بجنگه! نه! دستور نبرد نداشت. دستور چي داشت؟ آب ؛ فقط هم
◀️مدل دعاهای امام زمان اينه که بايد از خواب بيدار شی: دعای ندبه، دعای عهد... ◀️يعنی تو خواب هستیم. يعنی بفهميم بی پدريم. مضطر بشيم، کما اينکه مضطر نيستيم. به خدا نيستيم... ◀️مضطر ميدونی يعنی چي؟ مُضطر اونيه که عزيزش تو سی سی يو باشه. خبر بيارن دکتر ازش قطع اميد کرده. نمی‌بينيش ديگه. چطور ميشی؟ غذا بيارن جلوت می‌تونی بخوری؟! اون موقع صبح جمعه نياد ديوانه ای... ◀️اين اضطراره که امام زمان رو می‌کشه پايين. به والله قسم سه شنبه شب مضطر بشيم، چهارشنبه ما امام زمان رو کشيديم آورديم. ول کن جمعه رو... ول کن سفيانی و... 🔴تو مضطر نيستی، تو در عطش مهدی نمی سوزی... تا نخوايش هزار جمعه بگذره، هزار سفيانی ظهور کنه، او نخواهد آمد... چون امام رو بايد خواست... ۲۸ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💠 📝 خیلی هامون دوست داشتیم زمان اهل بیت باشیم اما... 🔺ویژگی منتظران در ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
‌هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا (ع) می رویم : اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
✨‌نگفته ‌ایم ‌و ندانی که‌چیست ‌در دل ِ‌ماکفایت ‌است ‌بدانی که‌ بی تو آشوب ‌است... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙 ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر تو ای مولایی که بیرق هدایت به یمن وجود تو برافراشته است و سینه ات مالامال از است ... السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 ‌‌ ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
دعای عهد.mp3
21.59M
🎧 با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار و هــر روز بخون... ❀❀ 🎙با صدای آقای الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313 ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌✨ غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد.. باز دِلَم تَنگـِ تُ از دور ســَلام... صلے‌الله‌علیڪ‌یااباعبدالله‌الحسین ♥️ ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کبوترانه زمین گیر می شوم به هوایت...🕊 الســّـلامُ عَـلـیـکَ یـا امام رئوف 💚 ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
لبخند "خـدا" در نفس ِصبح عیان است بگذار خدا دست بہ قلبت بگذارد امروز برایش پر لبخند و امید است هرڪس ڪه خودش را بہ "خـدایش" بسپارد. رفیق... غصه‌هاے‌دنیـا🪐 ڪم یـا ڪوچڪ نمےشوند تـو باید بزرگ شوے ! 💜🌿 ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
|.🌿🧡.| حضرت مهدى (روحى فداه)مى‌فرمايند: امورخودرابه ما واگذاريد،چون برماواجب است كه شمارابه مقصدبرسانيم،همانگونه كه در ابتدا به راه انداختيم. 📚 (بحارالانوار،ج٥٣،ص١٧٩) و اين سخن دل مرا تا پايان عمر، آرام مى‌كند..:)🌸🌿 ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
ƒ½óƒº_ѽ´Ù´__®ƒ_ƒÛƒÛ_¬ÛƒÙ_þ½Ûó_½´¬ºýÛ.mp3
4.22M
🎧 🎙استاد حسینی ♨️؟ 🔖قسمت سیزدهم 👌کوتاه و شنیدنی 👈 بشنوید و نشر دهید. ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
کانال امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مکیال کهنه نمی‌شود! 🌱 2⃣1⃣ یک قصّه‌ی واقعی! نامش سید محمّد تقی موسوی اصفهانی بود. به فکر افتاد که
مکیال کهنه نمی‌شود! 🌱 3⃣1⃣ منتظر باش! خورشید تابیده بود به ایوان خانه‌ی امام صادق علیه‌السّلام. من بودم و ایشان. وقتی امام صادق علیه‌السّلام قسم خوردند و فرمودند: "غیبت امامتان سال‌ها طول خواهد کشید." ترس تمام وجودم را فراگرفت. سپس فرمودند: "امتحانی سخت پیش روی شماست. در آن زمان چشم‌های اهل ایمان برایش اشک خواهد ریخت." پرسیدم: پس چه باید کرد؟ امام صادق علیه‌السّلام رو به خورشید کردند و فرمودند: آفتاب را می‌بینی؟ "حقیقت امر ما از آفتاب روشن‌تر است." 🔍 ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313
هر که غم و نگرانی مومنی را بزداید خداوند در روز قیامت گره غم از دل او بگشاید. علیه السلام ⓙⓞⓘⓝ↯ 🌐 https://eitaa.com/Emam_Zamaan_313