eitaa logo
کانال امام حـسين(ع)
74 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
4 فایل
ادمین تبادلات: @ya_zah_raa مدیر اصلی @Asmahasani12 ادمین رمان @Loiaa009979
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال امام حـسين(ع)
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی) ❇️ قسمت۷۱ به ساعتم نگاه کردم ... و بلند شدم .. - کجا؟ ... تازه وسط باز
📕 (داستان واقعی) ❇️ قسمت۷۲ این سوال ... اونم از کسی که می گفت ... نماز خوندن خسته کننده است ... بلند شدم ایستادم رو به قبله .. - نماز مستحبی رو لازم نیست حتما رو به قبله باشی ... یا حتما سجده و رکوعش رو عین نماز واجب بری ... نیت می کنی ... یه رکعت نماز وتر می خوانم قربت الی الله... و ایستادم به نماز ... فکر می کرد دارم بهش نماز شب خوندن یاد میدم ... اما واقعا نیت نماز وتر کرده بودم ... به ساده ترین شکل ممکن ... 5 تا استغفرالله ... 14 تا الهی العفو ... و یک مرتبه ... اللهم اغفر لی و لوالدی ... و للمسلمین و المسلمات ... و المؤمنین و المؤمنات ... و این آغاز ماجرای دوستی جدید من و سینا بود ... انتخاب واحد ترم جدید ... و سعید، بالاخره نشست پای درس... در گیر و دار مسائل هر روز ... تلفن زنگ زد ... با یه خبر خوش از طرف مامان ... - مهران ... دنبال یه مدرسه برای الهام باش ... این بار که برگردم با الهام میام ... از خوشحالی بال در آوردم ... خیلی دلم براش تنگ شده بود... مادر، اسکن آخرین کارنامه اش رو به ایمیل دایی محسن فرستاد ... نمراتش افتضاح شده بود ... شهریور ماه و ثبت نام با چنین نمرات و معدلی؟! ... کدوم مدرسه خوبی حاضر به ثبت نام می شد؟ به هر کسی که می شناختم رو زدم ... بعد از هزار جا رو انداختن ... بالاخره یه مدرسه حاضر به ثبت نام شد ... زنگ زدم که این خبر خوش رو به مامان بدم ... اما خبر دایی بهتر بود ... - الان الهام هم اینجاست ... هر بار که تلفنی باهاش حرف می زدم ... خیلی پای تلفن گریه کرد ... مدام التماس می کرد ... - بیاید، من رو با خودتون ببرید ... من می خوام پیش شما باشم ... مادرم پای تلفن می سوخت ... و من هر بار می پریدم وسط و تلفن رو می گرفتم ... اونقدر مسخره بازی در می آوردم تا می خندید ... هر چند، دردی رو دوا نمی کرد ... نه از الهام، نه از مادرم ... نه از من ... حالا بیش از یک سال بود که هیچ تماسی از الهام نداشتیم... و من حتی صداش رو نشنیده بودم .. دل توی دلم نبود ... علی الخصوص وقتی دایی اون جمله رو گفت ... صدام، انرژی گرفت.. - جدی؟ ... می تونم باهاش صحبت کنم؟ دایی رفت صداش کنه ... اما دوباره کسی که گوشی رو برداشت، خودش بود ... - مادرت و الهام ... فردا دارن با پرواز میان مشهد ... ساعت 4 بعد از ظهر فرودگاه باش ... جا خوردم ... ولی چیزی نگفتم ... تلفن رو که قطع کردم ... تمام مدت ذهنم پیش الهام بود ... چرا الهام نیومد پای تلفن؟! ... از نیم ساعت قبل فرودگاه بودم ... پرواز هم با تاخیر به زمین نشست ... روی صندلی بند نبودم ... دلم برای اون صدای شاد و چهره خندانش تنگ شده بود ... انرژی و شیطنت های کودکانه اش ... هر چند، خیلی گذشته بود و حتما کلی بزرگ تر شده بود ... توی سالن بالا و پایین می رفتم ... با یه دسته گل و تسبیح به دست ... برای اولین بار ... تازه اونجا بود که فهمیدم ... چقدر سخته منتظر کسی باشی که این همه وقت ... حتی برای شنیدن صداش هم دلتنگ بودی ... پرواز نشست ... و مسافرها با ساک می اومدن ... از دور، چشمم بین شون می دوید تا به الهام افتاد ... همراه مادر، داشت می اومد ... قد کشیده بود ... نه چندان اما به نظرم بزرگ تر از اون دختر بچه ریزه میزه ی سیزده، چهارده ساله قبل می اومد ... شاید تا نزدیک قفسه سینه من می رسید ... مادر، من رو دید ... و پهنای صورتم لبخند بود ... لبخندی که در مواجهه با چشم های سرد الهام ... یخ کرد ... آروم به من و گل های توی دستم نگاه کرد ... الهامی که عاشق گل بود ... برای استقبال، کلی نقشه کشیده بودم ... کلی طرح و برنامه برای ورود دوباره خواهر کوچیکم ... اما اون لحظه نمی دونستم ... دست بدم؟ ... روبوسی کنم؟ ... بغلش کنم؟ ... یا فقط در همون حد سلام اول و پاسخ سردش ... کفایت می کرد؟ ... کمی خم شدم و گل رو گرفتم سمتش ... - الهام خانم داداش ... خوش اومدی .. چند لحظه بهم نگاه کرد ... خیلی عادی دستش رو جلو آورد و دسته گل رو از دستم گرفت ... سرم رو بالا آوردم ... و نگاه غرق تعجب و سوالم به مادر دوخته شد ... حالا که اون اشتیاق و هیجان دیدار الهام، سرد شده بود ... تازه متوجه چهره آشفته و به ظاهر آرام مادرم شدم ... نگاه عمیقی بهم کرد و با حرکت سر بهم فهموند ... - دیگه جلوتر از این نرو ... تا همین حد کافیه ... 🔸ادامه دارد... ╭┅──┅❅❁❅┅──┅╮ 🌻🕊 ╰┅──┅❅❁❅┅──┅╯
شبتون بخیر تا فردا
‹بِٮـــمِ‌‌اللّٰھ‌الرَّحمٰـنِْ‌الرَّحیـٓم› 🖐🏻!
4_5827804410561955758.m4a
5.14M
🔷 داستان تشرف 🔴 تشرف حاج محمد در مکه و اهمیت ارتباط با مادر بزرگوار امام عصر(عج) در جهت نزدیکی به حضرت و رسیدن به حاجات
مداحی_آنلاین_حل_مشکلات_با_هدیه_هزار.mp3
2.5M
حل مشکلات با هدیه هزار صلوات به مادر امام زمان(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 🌱تا خدا هست ، دلی تنها نیست 🌱تا خدا هست ، گلی گریان نیست 🌱تا خدا هست ، تبسم پنهان نیست 🌱تا خدا هست ، ذهنی حیران نیست 🌱تا خدا هست ، لطفی پنهان نیست… 🌱تا خدا هست ، محبت کمیاب نیست… ‌
♦️موضوع:به انسان در قبر چی می گذرد ؟ حتما بخوانید چگونگی انسان درقبر... ♦️پس از اینکه انسان را در *قبر(داخل لحد) گذاشتن*، چه بر سر او می آید🔻 *♦️شب اول قبر:*شکم و قسمت شرمگاه او متعفن شده و بوی بد از آن خارج می‌شود و فضای لحد را پر میکند. *♦️شب دوم قبر:*قسمت شکم ومحتوی شکم او، همچنین کبد و جگر عفونت کرده ومتعفن میشودو رنگ قرمز این اعضاء به رنگ سبز تغییر پیدا میکند. *♦️پس از گذشت کمتر از یک هفته :* صورت شخص متورم شده و باد میکند. *♦️بعد از گذشت 10روز:* تورم به تمام بدن انسان سرایت میکند وتمام بدن شخص متورم شده، باد میکند ودر این حالت به علت تورم زیاد بدن انسان متلاشی میشود و در داخل لحد یک انفجار کوچک رخ میدهد(بدن انسان می ترکد) *♦️بعد از گذشت 14روز:*تمام موهای بدن انسان از پوست جدا شده و بر کف لحد میریزد. همچنین در این روزها از عفونت های بدن و بوی تعفن داخل قبر، از بدن خود شخص در داخل قبر(لحد) کرمها ومگسها و موجوداتی تولید میشوند که از گوشت بدن خود شخص تغذیه میکنن وگوشت بدنش را می خورند. *♦️بعد از گذشت شش ماه:* هیچ گوشتی بر استخوان ها باقی نمیماند و تنها چیزی که از انسان در قبر باقی می ماند فقط استخوان های بدنش هست. *♦️وبعد از گذشت 30 سال :*دیگر هیچ اثری از استخوان های شخص نیز در قبر باقی نمیماند و همگی پودر شده وتبدیل به خاک میشود. *🔸برگرفته ازیک کلیپ تحقیقاتی در این مورد🔸* ♦️بنابراین آنهایی که جمال دارند به جمال خود مغرور نشوند ♦️آنهایی که ثروت دارند به ثروت خود مغرور نشوند ♦️آنهایی که پست و مقام دارند به جاه ومقام خود مغرور نشوند و.... *♦️چرا که همه اینها آخر طعمه خاک خواهد شد* و چه خوش نصیبند کسانی که با داشتن جمال و زیبایی، پول و ثروت، پست و مقام، با داشتن همه این صفات *مدام پیشانی خود را در مقابل خالق خویش بر زمین میسایند وهرگز از یاد خدا غافل نمیشوند وچنانچه دچار اشتباهی شدند بلافاصله توبه میکنند👌🏻* *برادران و خواهران محترم؛ رفتن داخل قبر را هرگز فراموش نکنید، چون مکانی هست که هرشخص باید بودن در آنجا را تجربه کند و به خاطر راحتی و آسایش درتنهایی قبر باید از گناهان دوری کرده به سوی خدا باز گردیم* » •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
هدایت شده از پشتیبان ولایت فقیه
عرض سلام و ادب و احترام به اطلاع شما خواهر عزیز می رساند که جهت در امان ماندن حرمین شریفین حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) از گزندِ جسارتِ تکفیریهای تحریرالشام، ختم دسته جمعی آیةالکرسی گرفته ایم، سهم شما قرائت یک آیةالکرسی و انتشار این پیام در گروههایی است که عضو آن هستید، خداوند خیر کثیر بر شما عنایت فرماید🤲
🌸🌿🌺🌿🌼 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
1_50128029.mp3
1.76M
هرڪس این صوت رو بشنوه، مطمئنا آرزویی جز ظهور امام زمان‌ (عجل‌الله) نخواهد داشت.🍃 امام_زمان