eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
17.4هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ پیام نوروزی رهبر انقلاب به مناسبت آغاز سال 1400🌸 « » من شعار امسال را این جور تنظیم کردم، "تولید،پشتیبانی ها، مانع زدایی" یعنی شعار این است: ما بایستی تولید را محور کار قرار بدهیم و حمایتهای لازم را انجام بدهیم و مانع ها را از سر راه تولید برداریم. امیدواریم ان شاءالله به لطف الهی این شعار تحقق لازم را پیدا کند. 🌟رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای🌟 @Emam_kh
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | بهترین کار برای استقبال از سال جدید چیست؟ 🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه @Emam_kh
🌹🍃سالی با دو نیمه شعبان ❣امسال، عید ما مقارن است با اعیاد مبارک شعبانیّه که امیدواریم این [تقارن]، برکات فراوانی را ان‌شاءالله از لحاظ مادّی و معنوی برای سال نو ما داشته باشد و [سال] ۱۴۰۰ متبرّک است به این‌که دو نیمه‌ی شعبان در آن هست و مردم دو بار در این سال ولادت ولی‌الله‌الاعظم (ارواحنا فداه) را جشن خواهند گرفت. ✅ امیدواریم روح مطهّر امام بزرگوارمان و ارواح طیّبه‌ی شهدای عظیم‌الشّأن‌مان از ما راضی و خشنود باشند و سال مبارکی برای ملّت ایران باشد و حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) ملّت ایران را و مسئولین کشور را و آحاد مردم را دعا کنند و تفضّلات خودشان را به این ملّت ارزانی بدارند و لطف خودشان را و توجّه خودشان را ان‌شاءالله نسبت به این ملّت هم‌چنان که در گذشته وجود داشته ادامه بدهند. ❣بخشی از سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️گذاشتن پول عیدی در لای قرآن 🔷س 5337: رسم است که در عید نوروز و مانند آن، پول لای قرآن می گذارند، و عیدی می دهند. آیا این کار اشکال دارد؟ ✅ج: فی نفسه اشکال ندارد. 📕منبع: leader.ir  @Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات ۳۱و۳۲سوره آل عمران 🌸 قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (31) قل أطيعوا الله و الرسول فإن تولوا فإن الله لا يحب الكافرين (32) ٌ 🍀 ترجمه:(اى پیامبر!) بگو: اگر خداوند را دوست مى دارید، پس مرا پیروى كنید، تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسیار بخشنده و مهربان است.(31) بگو خداوند و پیامبر را اطاعت کنید پس اگر نافرمانی کردند ، پس همانا خداوند کافران را دوست ندارد.(32) 🌷 : بگو 🌷 : دوست دارید ، از حب به معنای عشق و دوست داشتن است. 🌷 : پس از من پیروی کنید 🌷 : شما را دوست بدارد 🌷 : بیامرزد 🌷 : گناهانتان ، ذنوب به معنای دنباله ها و عواقب است به گناه ذنب گفته می شود زیرا گناهان به دنبال خود عواقبی دارند. 🌷 : آمرزنده 🌷 : مهربان 🌷 : اطاعت کنید 🌷 : پیامبر ، فرستاده 🌷 : نافرمانی کردند 🌸 جمعى در حضور صلی الله علیه و آله و سلم ادعای محبت پروردگار کردند ، در حالی که عمل به برنامه های الهی در آنها کمتر دیده می شود که آیات 31و32سوره آل عمران نازل شد. آیه 31 سوره آل عمران مفهوم و دوستی واقعی به خدا را بیان می کند به پیامبر می فرماید: «قل إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم و الله غفور رحیم: بگو: اگر خداوند را دوست می دارید ، پس مرا پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» آثار علاقه و محبت انسان به در عمل هم باید باشد. این آیه پاسخ به تمام مدعيان محبت پروردگار در عصر پیامبر و تمامی عصرها و قرن ها است آنهایی که شب و روز دم از عشق پروردگار می زنند اما در عمل به دستورات الهی و سخنان پیامبر عمل نمی کنند طبق این آیه مدعيان دروغین بیش نیستند. 🔴 1⃣ سبب بدست آوردن محبت خدا می شود. 2⃣ سبب آمرزش گناهان می شود. 🌸 آیه 32هم بحث آیه قبلی را ادامه داده و می فرماید: «قل أطيعوا الله و الرسول: بگو خداوند و فرستاده او را اطاعت کنید.» افرادی که مدعی هستند باید با اطاعت از خداوند و پیامبرش این محبت را عملا اثبات کنند. سپس می فرماید: «فإن تولوا فإن الله لا يحب الكافرين: پس اگر نافرمانی کردند ، همانا خداوند کافران را دوست ندارد.» نافرمانی آنها نشان می دهد که محبت خدا را ندارند و کسانی که از و اطاعت نکنند کافر هستند. منظور از اطاعت از پیامبر دستورات و احکامی است که در قرآن مطرح نگردیده است ولی پیامبر آنها را بیان کرده است. 🔹 پيام های آیه۳۱و۳۲سوره آل عمران ✅ هر ادّعایى با ثابت مى شود.«ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى» ✅ لازمه ى به خدا، پیروى از پیامبر خداست «فاتّبعونى» ✅ در راه اصلاح ، از عواطف كمک بگیریم. «ان كنتم تحبّون اللّه» ✅ اگر مى‌خواهید شما را دوست بدارد، باید از سنّت پیامبر پیروى كنید. «فاتّبعونى یحببكم اللّه» ✅ بهترین پاداشها، پاداشِ معنوى است. نزد خدا ودریافت مغفرت، بهترین پاداش براى مؤمنان است. ✅ كارهاى نیک، مایه‌ى گناهان است. «فاتبعونى... یغفرلكم ذنوبكم» ✅ اطاعت و پیروى از ، موجب دریافت عفو الهى است. «فاتّبعونى... یغفر لكم» ✅ رفتار و گفتار و عمل حجت است ، زیرا اطاعت از پیامبر در کنار اطاعت خداست. «اطیعوا الله و الرسول» ✅ محبوب شدن یا منفور شدن در نزد پروردگار به دست خود ما می باشد. «فإن تولوا فإن الله لا يحب الكافرين» ✅ سرپیچی از فرمان ، همان کفر است. «ان الله لا یحب الکافرین» ✅ نشانه های عشق واقعی نسبت به خداوند اطاعت از دستورات خداوند و پیامبر است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 75 -خیلی دنبالش گشتن ولی آب شده رفته تو زمین! چند روز بعد از گم شدنش هم ژیلا حقیقت رو به همه گفت و علت فرار رژان مشخص شد. خاله که حالش بد شد. کیان رو که دیگه نمی شد جمع کرد از عصبانیت رو به انفجار بود. آقا جواد هم التیماتوم داد که دیگه هیچکس دنبالش نگرده و رژان دیگه دخترش نیست و از این جور حرف ها! -دلم براش می سوزه. اگه بلایی سر بچه اش نیاورده باشه این روزها دیگه دنیا میاد. چه دردناک که کسی کنارش نیست. -خودش خواست این جور بشه، هرکی خربزه می خوره پای لرزش هم باید بشینه! البته خاله رویا هم این وسط بی تقصیر نبود اگه از اول این همه آزادی به بچه هاش نمی‌داد کار به اینجا نمی کشید. نوع گشتن و زندگی رژان اصلا مناسب یک دختر حسابی نبود این نوع پوشش و آرایش و شرکت تو مهمونی هایی که در آخر مست و پاتیل توی بغل یکی اسیر شدن همچین عاقبتی رو هم به دنبال داره! دختری که ارزش تن و بدن خودش رو ندونه فکر می کنی ابایی از کشتن یا رها کردن فرزندش داره؟! -اون نوزاد بی گناه چه تقصیری داره فرهاد! من درک می کنم اونها رو! هشت سال با خیال مثل اون ها بودن زندگی کردم و بارها و بارها مادرم رو توی ذهنم به باد سرزنش گرفتم، خیلی درد داره فرهاد. -این رو، اونایی باید بفهمند که خودشون رو به حراج میذارن! از شیشه ی کناری ام به تاریکی خیره شدم و فکر کردم این انسان های آلوده شده به گناه کجا ایستاده اند و مقصدشان کجاست؟! دست در دست شیطان گذاشته و در خیال خود عشق دنیای دو روزه را می کنند؛ خبر ندارند که چه آسیبی به خود می زنند و وجود پاکی که خداوند با خاک سرشته و از روح خود در آن دمیده را چطور به حراج می‌گذارند... -بی خیال خودت‌و اذیت نکن. داروهات رو برداشتی؟ نگاهش کردم و گفتم: -وای فرهاد این بار چندمه که سراغ داروهام رو میگیری. آره بابا برداشتم. لبخندی به حرص خوردنم زد. -بگیر بخواب راه طولانیه. جایم را روی صندلی آماده کردم و کمی پشتی اش را خواباندم. -خوابت نبره؟ -من آدم بی فکری نیستم. خوابم بیاد می زنم کنار جاده می خوابم. تو خیالت تخت بگیر بخواب از بیمارستانم مرخص شدی استراحت نکردی. با لبخند چشم هایم را بستم و پرنده ی خیال سرکشم را گاه از بام تهران گاه از بام تبریز و گاه از بام خرمشهر جمع کردم و در آخر خسته به خواب رفتم. با تکان شدیدی از خواب پریدم و ترسیده پرسیدم: چی شد؟ لب به دندان گرفت و شرمنده شد. -دست انداز رو با سرعت رد کردم، شرمنده، بگیر بخواب. خیالم راحت شد که اتفاقی نیفتاده، نفسم را آسوده فوت کردم و با کف دست چشم هایم را ماساژ دادم. - نه دیگه خوابم نمیاد، خیلی خوابم میومد ببخش. اگه خسته ای بزن کنار من بشینم پشت فرمون. - نه، سر حالم فقط دارم دنبال یه رستوران می گردم بریم صبحانه بخوریم. تازه حواسم را به بیرون از فضای ماشین دادم، هوا گرگ و میش صبح را نشان می داد و داخل شهر بودیم. تازه از دنیای بی خیالی جدا شدم و باز دلهره به جانم افتاد. - اینجا خرمشهره؟ -ایلامه. یه کمه دیگه راه هست تا خرمشهر. ماشین را به بیرون از جاده منحرف کرد، صدای فشرده شدن سنگ ریزه ها زیر لاستیک ماشین بلند شد. نگاهم را به جلو دادم و تابلوی رستوران که خوش آمد گویی به مشتری ها بود را خواندم. حین پارک ماشین گفت: بریم که خیلی گرسنه ام. پیاده شدیم. سمت درب صندوق عقب رفت و بازش کرد، منتظر ایستادم تا کارش را انجام دهد، فلاکس به دست کنارم قرار گرفت. اشاره ای به فلاکس کردم. - چه مجهز! - مامان گذاشت. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد....... 🌺🍃🌸🍃🌺
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 76 دلم برای عمه پر کشید. -عمه میدونه اومدی پیش من؟ -اگه می دونست که بسته بودتت به زنگ. از تصور نگرانی اش، هم شرمنده شدم هم خوشحال! لبخندی زدم. -فلاکس رو برای چی آوردی؟ -از دیشب چای نخوردم می خوام پرش کنم تا خود خرمشهر دلم و از عزای چایی درارم. سمت رستوران راه افتاد، موازاتش داخل رستوران کوچک شدم. خلوت بود و تک و توک صندلی ها اشغال شده بودند. روی نزدیک ترین صندلی نشستم و فرهاد برای سفارش صبحانه و دادن فلاکس چای برای پر کردنش رفت. نفسم را بیرون دادم و به گلدان کوچک روی میز نگاه کردم، ولی فکرم به خرمشهر کشیده شد. پس اصالتا خرمشهری بودم... چشم هایم را تنگ کردم و فکرم را به میان تمام سوال های بی جوابم فرستادم، دنبال نامی از شهر خرمشهر گشتم! نه نبود... هیچ وقت فکر نمی‌کردم که خرمشهری بوده باشم! از تجسم دانسته های کمی که به دست آورده بودم لبخند کم جانی روی لب هایم نشست. کم نبود دانستن نام مادر و پدر... فهمیدن اصالت شهری... خرمشهر شهر پرآوازه و مردمانش جزء غیورترین مردم ایران بودند. لبخندم غلیظ تر شد و افتخار خرمشهری بودن در ذهنم پررنگ حک شد. صدای فرهاد حواسم را جمع خود کرد. - کجایی؟ روبرویم نشست. - همین جا. - لبخند می زدی! گفتم شاید تو فکر منی! شیطنت می کرد! لبخندی زدم. - خودتو گول نزن. چشمی در اطرافم چرخاندم و پرسیدم: سرویس بهداشتی کجاست؟ می خوام دست و صورتم رو بشورم. بلند شد. -پاشو باهم بریم، سرویسش یه دونه ست، زنونه مردونه از هم جدا نیستند، وایمیستم بیرون سرویستو برو داخل. غیرت نشان دادنش قنج رفتن دل را در پی داشت. لبخندم را به زحمت مخفی کردم. بعد از آن مدال افتخار که بر گردن خودِ خرمشهری ام انداختم همه چیز برایم رنگ و بوی بهشت گرفته بود و حالم را خوب کرده بود که لبخند از لب هایم دور نمی شد . بلند شدم و همراه مرد غیرتی ام راه افتادم. بعد از شستن دست و صورتم از سرویس خارج شدم و با فرهاد که منتظرم ایستاده بود سر میزمان برگشتیم. صبحانه هم آماده شده بود. خواستم چای را بردارم که فرهاد مانع شد. -قرص قبل از غذات رو بخور، بعد شروع کن. اصلا حواسم نبود. دستم را از دور فنجان چای جدا کردم و قرصی از کیفم درآوردم و با جرعه ای از چایم خوردم. -مثل بچه ها می مونی عسل. همه کارهات بچگونه است شاید بقیه خیلی روت حساب کنند ولی من تو رو به چشم یه دختر بچه دوازده سیزده ساله می بینم که باید راه و چاه رو نشونش داد و همه ش حواسم بهش باشه. دلخور نگاهش کردم. - خیلی ممنون دیگه! خجالت نکش بگو عقلم ناقصه! چای داغش را یک نفس سر کشید. به جای معده ی فرهاد معده ی من سوخت و صورتم جمع شد و به کل بحث قبلی از یادم رفت. - داغ نبود؟! ریه هات آسیب می‌بینند این جوری! -الان در جایگاه پزشک نگرانم شدی؟! منتظر جوابم نماند و ادامه داد:این جوری خوبه، چای باید لب سوز باشه. لقمه ای نان و پنیر و گردو گرفتم و در حال پیچیدنش بحث قبلی یادم افتاد و از سر گرفتمش... - چرا فکر می کنی من بچه ام؟ - نیستی؟! همین که به خاطر حرف من هشت سال خودت رو عذاب دادی ولی لب باز نکردی بگی دردت چیه به جاش تا تونستی از جمع دوری کردی و اون روی خوشگلت رو نشون من بیچاره ی از همه جا بی خبر دادی، بچگی نیست؟! فقط نگاهش کردم و جوابی ندادم. - این که من جونم رو هم برای تو میدم قابل انکار نیست. من به هر حال برا تو از وجودم مایه می ذاشتم ولی وقتی فهمیدم برای حرف مفت من هشت سال چه دردی رو کشیدی قسم خوردم تا دونه به دونه خانواده ات رو پیدا نکنم، آروم نشینم؛ خودم باعث آزارت شدم خودم هم آرومت می کنم. نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد....... 🌺🍃🌸🍃🌺
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
✨﷽✨ ✍امام صادق علیه السلام فرمودند: نوروز، روزى است که خداوند متعال، در آن روز، از ارواح بندگانش پیمان گرفت که او را به یگانگى بپرستند و براى او شریکى قرار ندهند، و به پیغمبران و امامان معصوم علیهم‌السلام ایمان آورند. این روز، روزى است که طوفان حضرت نوح علیه‌السلام فرونشست و کشتى آن حضرت بر کوه «جودى» قرار گرفت. نوروز روزى است که رسول خدا صلى الله علیه وآله بت‌هاى کافران قریش را در مکّه شکست و پیش از آن حضرت ابراهیم علیه‌السلام نیز، در این روز بتهاى کافران را درهم شکست. در این روز، رسول خدا صلى الله علیه وآله به اصحاب خود امر کرد که با على علیه‌السلام به عنوان امیرمؤمنان بیعت کنند (اشاره به این است که روز عید غدیر مصادف با ایام نوروز بوده است). نوروز، روزى است که قائم آل محمّد علیه‌السلام ظاهر خواهد شد. آنگاه فرمود: هیچ روز نوروزى نیست مگر آن که ما در آن روز انتظار فرج مى‌کشیم، زیرا از روزهاى ما و شیعیان ما است. آن روز را، مردم عجم حفظ کردند و حرمت آن را نگه داشتند، ولى شما مردم عرب آن را ضایع ساختید 📚زادالمعاد؛ علامه مجلسی 🍁🍂🍁🍂🍁
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قرائت دعای اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ در لحظه تحویل سال نو - گلزار شهدای کرمان (مزار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی) ۱۴۰۰_مبارک 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 @Emam_kh