‼️زمان کنار گذاشتن و پرداخت زکات فطره
🔷س 5436: زمان کنار گذاشتن #فطریه و پرداخت آن چه موقع است؟
✅ج: از غروب شب #عید_فطر می تواند #فطریه را بپردازد یا کنار بگذارد و بنابر احتیاط واجب، مکلف باید فطریه را پیش از #نماز_عید به فقیر بپردازد؛ ولی اگر نماز عید نمی خواند می تواند پرداخت آن را تا ظهر به تأخیر بیاندازد و در صورتی که دسترسی به فقیر دارد کنار گذاشتن فطریه، کافی نیست.
اما اگر تا ظهر دسترسی به فقیر نداشت، فطریه را کنار بگذارد و هر گاه دسترسی پیدا کرد به فقیر بدهد و اگر کنار نگذاشته باشد نیز بنا بر احتیاط واجب ساقط نمی شود و باید با قصد قربت و بدون نیت ادا و قضا، فطریه را بپردازد.
@Emam_kh
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🔴دو فرمان از یک فرمانده به دو مجری متفاوت!*
*🔻فرمان اول:* داعش باید نابود شود و سوریه به عنوان کشور خط مقدم مقاومت، حفظ شود.
*مجری:* حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس
*وضعیت در زمان صدور فرمان:* سرطانی به نام داعش سرتاسر منطقه عراق و سوریه را فرا گرفته، نیروهای داعش تا چند کیلومتری دمشق پیش رفتهاند حامی اصلی و مؤسس داعش، آمریکا و ناتو و تدارکات جنگ با عربستان و امارات است و ارزیابی دوست و دشمن این است که سوریه به زودی سقوط خواهد کرد.
*نتیجه:* بازپس گیری تمام اراضی اشغالی و محو کامل داعش از منطقه و بازگشت قدرت و امنیت به سوریه و افزایش اقتدار سیاسی و نظامی ایران در منطقه و جهان.
*🔻فرمان دوم:* بروید مذاکره کنید. ولی بدانید که آمریکا قابل اعتماد نیست، هوشیار باشید و خطوط قرمز ۹ گانه را رعایت کنید.
*مجری:* دولت حسن فریدون و وزیرخارجهاش ظریف
*وضعیت در زمان صدور فرمان:* دلار ۳۵۰۰ تومن غنی سازی ۲۰ درصد پرداخت یارانه به ۹۵ درصد جمعیت کشور ماهانه ۱۳ دلار
*نتیجه:* انجام مذاکرات، اعتماد به دشمن، عدم رعایت خطوط قرمز در فرمان، انجام یک طرفه تعهدات، عدم پایبندی دشمن به تعهدات خود، افزایش قیمت دلار به سی هزار تومان، کاهش ۴۰ درصدی پرداخت یارانه به مردم (به۶۰ درصد مردم) و کاهش ۶۰۰ درصدی مقدار یارانه (ماهانه کمتر از دو دلار!)، غنی سازی کمتر از سه و نیم درصد، پر شدن قلب راکتور اتمی با بتن، ازبینبردن سانتریفیوژها و در نهایت خروج آمریکا از برجام و تلاش مجری برای انداختن تقصیر ها بر گردن رهبری، سپاه، منتقدین و هرکس و چیزی که بشود مقداری از تقصیر را گردن گذاشت...
*🔴قضاوت با شما:*
اشکال از فرماندهی است یا از مجری بیکفایت و ترسو و غربگرا !!؟؟؟ که امریکا را دشمن نمیداند و سیاست خارجی نظام را که خودش هم در تعیینش نقش داشته، قبول ندارد؟
.
#آقای_ضعیف
#ظریف_نامرد_میدان
#نشر_حداکثری
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آيه 102 سوره آل عمران
🌸 يَا أيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلّا وَ أَنْتُم مُّسْلِمُونَ
🍀 ترجمه: اى كسانى كه ایمان آورده اید! تقوای خداوند پیشه كنید آن گونه که سزاوار تقواى اوست و نمیرید مگر اینكه مسلمان باشید.
🌷 #تقوا: یعنی حفظ کردن یعنی خود را از گناهان حفظ کنید و خداوند را برای خود نگه دارید.
🌷 #حق_تقاته: آن گونه که سزاوار تقوای اوست
🌷 #لا_تموتن: نمیرید
🔴 #شأن_نزول: روزى دو نفر از قبيله اوس و خزرج در برابر يکديگر قرار گرفتند، و هر کدام افتخاراتی را که بعد از #اسلام نصیب قبیله او شده بود بر می شمرد. کم کم کار به جای باریک کشید، و قبیله دو طرف از جریان آگاه شدند و در برابر یکدیگر قرار گرفتند، ترس آن می رفت که بار دیگر آتش جنگ بین آنها شعله ور شود خبر به #پیامبر_اسلام صلی الله علیه و آله و سلم رسید، حضرت فورا به محل حادثه آمد، و با بیان و تدبیر خاص خود به آن وضع خطرناک پایان داد و صلح و صفا در میان آنها برقرار شد. و آیات 102 و 103 سوره آل عمران نازل شد.
🌸 در این آیه دعوت به #تقوا شده است. در این آیه عوامل ایجاد کننده اختلاف و آنچه که باعث از بین رفتن ایمان و تقوا شود تضعیف شده است. این آیه خطاب به افراد با ایمان می فرماید: یا أيها الذين ءامنوا اتقوا الله حق تقاته: اى کسانی که ایمان آورده اید! تقوای خداوند پیشه کنید آن گونه که سزاوار تقوای اوست. هر كمالى مثل #ایمان، علم و تقوا داراى مراحلى است. حق تقوا آخرین و عالی ترین درجه پرهیزکاری است، که پرهیز از هر گونه گناه و عصیان و تعدی و انحراف از حق و نیز اطاعت از فرمان #خداوند و شکر نعمت های او را شامل می شود. در پایان آیه به قوم اوس و خزرج و همه مسلمانان جهان هشدار می دهد که به هوش باشند، تا عاقبت و پایان کار آنها به بدبختی نگراید، لذا با تأكيد مى فرمايد: و لا تموتن إلا و أنتم مسلمون: و نميريد مگر اینکه مسلمان باشید.
🔹 پيام های آیه102سوره آل عمران 🔹
✅ #مؤمن، هر روز باید مرحله ى بالاترى را بپیماید.
✅ #تقواى_واقعى، در سایه ایمان به مبدأ ومعاد است.
✅ ایمان آوردن كافى نیست، با ایمان ماندن لازم است.
✅ #اسلام، هم چگونه زیستن را به ما مى آموزد، هم چگونه مردن را نیز به ما آموزش مى دهد.
✅ #انسان در سرنوشت و عاقبت خود نقش دارد.
✅ #اسلام، هم به كیفیّت تقوا توجّه دارد و هم به تداوم آن تا پایان عمر.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
AUD-20210511-WA0042.mp3
5.26M
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🎼🎧#کلیپ_صوتی
🔺وداع باماه_رمضان
⏰( ۲دقیقه و ۴۰ثانیه )
📌 آیت الله شهیددستغیب
┅═✧❁🔆❁✧═┅
@Emam_kh
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستانی واقعی وآموزنده با نام
👈 خاموشییکستاره 🍒
👈 قسمت اول
دلم از گرسنگی مالش می رفت.
صبح زود چند لقمه نان و پنیر و یک استکان چای پاسبان دیده ای که مادربزرگ با هزار غر و منت با خاک قند شیرین کرده بود، خورده و راهی مدرسه شده بودم. هیچ وقت پولی نداشتم تا همچون همکلاسی هایم از بوفه مدرسه خوراکی بخرم و همیشه زنگ های تفریح یا به بهانه درس خواندن داخل کلاس می ماندم و یا به گوشه خلوت حیاط می رفتم تا از گزند نگاههای تمسخر آمیز بچه ها دور باشم.
من درس خوان ترین شاگرد کلاس بودم و همه نمراتم بیست بود.
امتحان ریاضی آن روز را هم خوب داده بودم و در حالیکه دیگر هیچ توانی در جسم کوچکم نبود به سمت خانه راه افتادم. سر کوچه مان که رسیدم صدای فریادهای پدر و مادر به گوشم رسید.
حتما مثل همیشه دعوایشان شده بود. حتما مثل همیشه بی پولی و خماری به پدر فشار آورده و مادر را زیر مشت و لگد گرفته بود تا اندک حقوقی که از کار در تولیدی نصیبش می شد را از چنگش در بیاورد و بتواند خرج چند روز موادش را تامین کند.
مادرهمیشه این جور مواقع اول مقاومت می کرد اما وقتی نمی توانست در برابر کتک های پدر طاقت بیاورد با هزار فحش و بد و بیراه گفتن دستمزدش را به بابا می داد تا دست از سرش بردارد.
صدای جیغ و داد مادر و ناسزاهای رکیکی که پدر نثارش می کرد همه کوچه را پر کرده بود و من خدا خدا می کردم که هیچ کدام از همکلاسی هایم از آنجا رد نشوند و دوباره آبرویم نرود.
جلوی در خانه که رسیدم پدر از خانه بیرون آمد و در حالیکه با پشت دست بینی اش را می مالید و لبخندی بر لب داشت بی توجه به من راهش را گرفت و رفت. حتما باز هم موفق شده بود اندک پولی که مادر از ترس او در هزار سوراخ و سمبه مخفی می کرد را از چنگش در بیاورد و خوشحال بود که می تواند تریاک بخرد و خودش را بسازد. چند دقیقه ای جلوی در ایستادم و رفتن پدر را تماشا کردم.
هیکلش خمیده بود و قدرت نداشت گامهایش را درست و حسابی بردارد. موقع راه رفتن کفش های کهنه اش را به زمین می کشید و مدام بدنش را می خاراند.
ده سال بیشتر نداشتم اما خوب می دانستم که پدر تریاک را بیشتر از خانواده اش دوست دارد. او حاضر بود برای چند ساعت نشئگی دست به هر کاری بزند. از مواد فروشی گرفته تا دله دزدی و جیب بری. هیچ کدام از همسایه های روی خوش نشانمان نمی دادند.
پدر سابقه اش خراب بود. به محض اینکه دزدی در کوچه های اطراف خانه مان اتفاق می افتاد پلیس سراغ پدر می آمد. هر کدام از زن های محل که فرزندانشان معتاد شده بود به محض دیدن پدر روی ترش می کردند و می گفتند: « خدا باعث و بانی بدبخت شدن جوونامون رو لعنت کنه....
👈 ادامه دارد.....
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
☘🍁☘🍁☘🍁☘🍁☘
🍒 داستانی واقعی وآموزنده با نام
👈 خاموشییکستاره 🍒
👈 قسمت دوم
هر کدام از زن های محل که فرزندانشان معتاد شده بود به محض دیدن پدر روی ترش می کردند و می گفتند: « خدا باعث و بانی بدبخت شدن جوونامون رو لعنت کنه.
خدا به زمین گرمش بزنه که چنین بلایی سر بچه هامون می یاره!» و خلاصه هیچ کس، از دوست و آشنا و فامیل گرفته تا در و همسایه دل خوشی از پدر نداشتند.
ما در یک خانه کوچک کلنگی درب و داغان که به ارث رسیده از پدربزرگ بود زندگی می کردیم. آن خانه فکستنی که نه حمام داشت و نه آشپزخانه، پاتوق رفیق های همپالکی پدر بود. او شب تا صبح رفیق هایش را به خانه می آورد و همگی دور منقل می نشستند و دود و دمشان همه جا را پر می کرد.
راست گفته اند که آدم معتاد غیرت ندارد. پدر، مادرم را که چهره زیبایی هم داشت مجبور می کرد تا برایشان چای ببرد و اگر مادر مخالفت می کرد آن وقت بود که دستان سنگین پدر سیلی محکمی به دهان مادر می نواخت و دهان مادر پر از خون می شد. این جور مواقع مادر لابه لای گریه هایش می گفت:
«بلاخره یه روز از این خراب شده می رم. جونم را برمی دارم و می رم پی زندگی م!» و من با همان کودکی ام می فهمیدم که مرا دوست ندارد و در ذهنم تجزیه و تحلیل می کردم که اگر مرا دوست می داشت می گفت:
« یه روز با هم از این خونه می ریم!» یادم نمی آید که مادر دست نوازشی بر سرم کشیده باشد. همیشه این مادربزرگ- مادر پدرم- بود که با کلی فحش و کتک و غرولند به من رسیدگی می کرد و کارهایم را انجام می داد. البته به مادر حق می دادم، او دل خوشی از پدر نداشت و شاید به همین خاطر بود که سرکار می رفت و پول هایش را جمع می کرد تا روزی بتواند از پدر جدا شود و از آن خانه برود.
ما هیچ وقت غذای درست و حسابی برای خوردن نداشتیم. بهترین غذایمان سیب زمینی و تخم مرغ بود که آن را هم مادربزرگ به حساب مادر از بقالی ها می خرید و سر هر ماه که مادر حقوق می گرفت پولشان را با هزار لعنت و نفرین می برد و می داد.
مادربزرگم حقوق بازنشستگی پدربزرگم را می گرفت اما حتی دلش نمی آمد یک ریال برای ما خرج کند. وقتی مادرم با دلخوری به او می گفت: « آخه این که زندگی نمی شه. تو مگه دل نداری زن؟ این بچه گرسنه ست، لباس نو نداره. با همون کیف و کفش کهنه ش می ره مدرسه. اونوقت تو حقوقت رو می گیری و میری زیارت! می شینی بالای خونه و می بینی پسر نامردت چه بلایی سرم میاره و چند غاز پول رو چه جوری از دستم می گیره و اونوقت میری از بقالی به حساب من جنس میاری......
👈 ادامه دارد....
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh