16.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽اینفیلم کوتاه اما زیبا را ببینید
همشاکرمیشوید،هم امیدوار بهزندگیوکارو تلاش
جناب سعدی (درباره کسی که از فقر و نداشتن کفش گله میکرد و وقتی بیرون آمد، فردی را دید که پا نداشت) میفرماید:
هرگز از دور زمان ننالیده و روی از گردش آسمان درهم نکشیده بودم مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پایپوشی نداشتم.
به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت....
پس سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم...
📚گلستان، باب سوم،حکایتهجدهم
هیچ وقت در زندگی نا امید مشو
@Emam_kh
✨﷽✨
🔴 الفبای حقکشی
✍خانم "الف" به بانک میرود و نوبت میگیرد، شمارهاش 135 است. همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زودتر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی 24 و یکی 25. شماره 25 را از او میگیرد و کارش را زودتر از 110 نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
آقای "ب" راننده تاکسی است. هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند. امروز باران شدیدی میآمد. آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
آقای "ت" در اتوبان میبیند که همه ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانه خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
خانم "ث" فروشنده است. کیفی میفروشد با قیمت 20 هزار تومان. توریستی از همهجا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را میپرسد، در جواب میشنود: 60 هزار تومان.
آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش هرهر میخندد.
یک لحظه با خودتان روراست باشید و بپذیرید که همه ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایعکننده حق دیگران.
▫️حالا شما بیا و این عده از مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین میکنند، بگذار بهعنوان مسئول یک کشور.
▫️سوءاستفاده از قدرت و دیگر کارها، طبیعیترین نتیجه ممکن خواهد بود.
▫️مسئولین از هوا نازل نشدهاند.
@Emam_kh
داستان همسر خزبیل
در زمان حکومت فرعون هر کس به حضرت موسی (ع) ایمان می آورد، حکم اعدامش صادر می شد، آن هم با سخت ترین شکنجه ها و زجرها.
یکی از زنان مستضعف که همسر خزبیل بود در پنهانی به حضرت موسی (ع) ایمان آورد و از ترس جانش ایمان خود را مخفی می کرد.
از قضای روزگار او در حرمسرا فرعون به عنوان مشاطگی (آرایشگی) دختر فرعون رفت و آمد می کرد، روزی به هنگام آرایش کردن موی دختر فرعون، شانه از دستش افتاد، از آنجا که زبانش به ذکر خدای بزرگ عادت کرده بود، ناگهان گفت:« به نام خدا» بلافاصله دختر فرعون از او پرسید: آیا منظورت از خدا پدرم فرعون است؟ گفت:نه، بلکه من کسی را می پرستم که پدر تو را آفریده و او را از بین خواهد برد! دختر فرعون همان لحظه نزد پدرش رفت و جریان را خبر داد، فرعون ناراحت شد و او را احضار کرد، و با خشونت به او گفت: تو مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ زن در جواب گفت: هرگز من خدای حقیقی را رها نمی کنم تا تو را بپرستم.
فرعون از این سخن قاطع به قدری عصبانی شد و بی درنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بود، بیفروزند و او و بچه هایش را در آتش بیندازند.
همسر خزبیل همچنان «احد، احد» می گفت و تسلیم زور و ستمگری فرعون نمی شد، جلادان فرزندانش را یکی یکی در آتش افکندند تا نوبت به طفل شیر خوارش رسید. طبیعی است که مادر به بچه شیر خوارش علاقه خاصی دارد، در اینجا صبر و قرار زن تمام شد، با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه کرد، به مادر کودک گفتند اگر از آیین موسی بیزاری بجویی، بچه ات را به آتش نمی افکنیم، ناگهان فرزندش به قدرت خدا، فریاد زد:« مادر جان! شکیبا باش، تو بر حق هستی.» مادر صبر کرد، آن بچه را نیز در آتش انداختند و سوزاندند، سپس خودش را نیز در آتش افکندند و این زن صابر همچنان فریاد می کرد:«احد، احد»
در دم آخر، همسر خزبیل وصیتی کرد و گفت: « خاکستر من و فرزاندنم را در یک مکان دفن کنید!»
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: در شب معراج در فضا در محلی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید، از جبرئیل (ع) پرسیدم:« این بوی خوش بی نظیر چیست؟»
جبرئیل گفت:« یا رسول الله، بوی عطر همسر خزبیل و فرزندان اوست که همه جا را در برگرفته است. 1 »
📙زنان مرد آفرین تاریخ، ص53.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقاشی شنی پرتره علامه حسن زاده آملی (ره)
◾️ ویژه چهلمین روز ارتحال
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خود را بـہ خدا بسپار،
وقتے ڪـہ دلت تنگ است
وقتے ڪـہ صداقت ها
آلودہ بـہ صد رنگ است
خود را بـہ خدا بسپار
چون اوست ڪـہ بےرنگ است
شبتون در پناه الطاف الهی🌸🍃
@Emam_kh
عنه صلى الله عليه و آله :
أتَيتُ ليلةَ اُسرِيَ بِي على قَومٍ بُطونُهُم كالبيوتِ فيها الحَيّاتُ تُرى مِن خارجِ بُطونِهِم ، فقلتُ : مَن هؤلاءِ يا جَبرئيلُ ؟ قالَ : هؤلاءِ أكَلَةُ الرِّبا .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
شبى كه به معراج رفتم ، بر مردمى گذشتم كه شكمهايشان چون خانه اى بود و در آنها مارهايى وجود داشت كه از بيرون شكمهايشان ديده مى شد . پرسيدم : اى جبرئيل! اينها كيستند؟ گفت : اينان ربا خوارانند .
كنز العمّال : 31857 .