eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
18.6هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای پیاده‌روی باید گذرنامه اسرائیلی بگیرید!!! 🔰 برشی از سخنرانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ‌_لِوَلیِّکَ_الفَرَج 🇮🇷 @Emam_kh
✋امروز روز هاست ♦️خاص ترین چپ دست دنیا 🌸سایه‌ات_از_سر_ما_کم_نشود... @Emam_kh
هنوز موشک شلیک نشده صدای شکستن استخوانهایش به گوش می رسد... @Emam_kh
📝 پیشگیری از تاول پا ✅چه کار کنیم که در سفر پیاده روی اربعین پاها تاول نزند؟ @Emam_kh
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت منشه امیر، مدیر رادیو اسرائیل از سایه وحشت انتقام ایران بر سر صهیونیست‌ها: ⭕️ موشک‌های ایران بسیار دقیق و بسیار ویرانگر است؛ ایران قدرت موشکی دنیاست؛ سامانه‌های پدافندی اسرائیل هم نمی‌توانند جلوی آن‌ها را بگیرند! ⭕️ رفتن به رستوران‌ها در اسرائیل از ترس حمله ایران ۱۳ درصد کم شده؛ نشستن در کافه‌ها ۱۲ درصد پایین آمده؛ خرید مواد غذایی ۲۰ درصد افزایش یافته و این نشان می‌دهد تهدیدات ایران بر جامعه اسرائیل تأثیر گذاشته است! @Emam_kh
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ رسانه ای که انقلابی نیست! 🔹این نماهنگ را هنرمندان انصارالله یمن درباره عملیات روزهای آینده محور مقاومت برای تنبیه شدید رژیم صهیونیستی ساخته اند! 🔹آقای جبلی ! می دانید چرا رسانه عریض و طویل تحت امرتان در سالهای اخیر مرتکب چنین اثر حماسی ، مهیج، تبیین گر و به موقعی نشده و اگر بخواهد چنین اثری تولید کند دچار قولنج و ثقل سرد خواهد شد؟ 🔹چرا رسانه ملی برای ویژه برنامه های شب یلدا و المپیک و ...تمام قد و با همه توان ظاهر می شود اما در موقعیت های مهم و حساس(مانند این روزها )یا مناسبتهای انقلابی مانند دهه فجر و ...دست خالی ،بی رمق و بی انگیزه است؟ ❇️ کاش اندکی از غیرت و تعصبی که نیروهای انصارالله نسبت به انقلاب اسلامی و ارزشهای آن دارند در ساختارهای صدا و سیمای ج.ا.ا جاری بود !! @Emam_kh
💠 وضو جبیره‌ای صورت 💬 سؤال: وظیفه‌ی شخصی که دکتر دارویی برای صورتش به کاربرده و تا 24 ساعت نمی‌تواند به آن دست یا آب بزند در قبال وضو چیست؟ ✅ پاسخ: 🔹آیت‌الله خامنه‌ای: در صورتی که استفاده از این دارو ضرورت داشته است، وضوی جبیره بگیرید به این‌صورت که پارچه پاكى را به طورى كه جزء جبيره حساب شود، روى صورت بگذارید و دست تر روى آن بكشید و اگر اين مقدار هم ممكن نيست، احتياط واجب آن است كه بدون شستن صورت وضو بگيرید و نیز تيمم کند. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی آیات‌عظام خامنه‌ای و مکارم @Emam_kh
«وماامروز‌بیشتر‌از‌همیشه‌ جای‌خالی‌تو‌رو‌احساس‌میکنیم‌باباقاسم! هم‌ما‌،‌هم‌تمام‌مظلومین‌‌عالم‌که‌از‌یک‌ شجره‌ونسل‌ظالم‌و‌وحشی‌در‌عذاب‌بودن؛ و‌تو‌صدای‌«هل‌مِن‌ناصر‌ٍیَنصُرُنی‌» اون‌ها‌رو‌شنیدی‌‌و‌به‌کمکشون‌رفتی، فارغ‌از‌هر‌دین‌‌ونژادو‌مذهبی! ♥️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹اَللّٰهُمَّ_عَجِّلْ‌_لِوَلیِّکَ_الفَرَج 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیابونا خالیه؛ فروشگاه‌ها خالیه؛ همه نگرانیم. همه داریم از ترس می‌لرزیم، نیاز نیست از گفتنش خجالت بکشیم!» @Emam_kh
دست_تقدیر۷۹ قسمت_هفتاد_نهم محیا کارتونهای مملو از دارو را به هم ریخت، سرانجام با در دست داشتن چند نمونه قرص که اکثرا قرص خواب بودند به سمت آشپزخانه آمد قرص ها را از پوسته اش جدا کرد و داخل بشقاب مشغول له کردنشان شد و بعد به سمت باقی مانده مواد سمبوسه گوشت رفت، و پودر قرص ها را قاطی مواد کرد و می خواست چند پیراشکی گوشت بپزد. بعد از غروب آفتاب بود محیا نماز مغرب و اعشایش را خواند و از جا برخاست ، هماتطور که چادر سرش بود، به طرف آشپزخانه رفت و ظرفی را که چند سمبوسه در آن به چشم می خورد برداشت و به سمت در رفت، در را باز کرد و از ساختمان بیرون رفت از پله ها پایین رفت و راهی را که مدت ها بود می پیمود در پیش گرفت، وارد حیاط ساختمان کناری که گویا زمانی برای خودش مدرسه ای کوچک بود رفت و وارد حیاط شد ولی این بار به جای این که به سمت ساختمان فرماندهی برود یعنی ساختمانی که فرمانده عزت در آنجا مستقر بود برود به سمت زیر زمین رفت نقشه ای کشیده بود که باید آن را عملی می کرد‌. محیا آهسته و با احتیاط از پله های زیر زمین پایین رفت روبروی دری که آنجا دیده می شد چند صندلی زده بودند. محیا خیره به سرباز تنهایی که روی یکی از صندلی ها نشسته بود، شد. او کاملا متوجه بود نگهبان آنجا آن نگهبانی نیست که چند ساعت قبل او را دیده بود، با شک و تردید جلو رفت گفت: سلام سرباز نگاهی از روی تعجب به او انداخت و گفت: سلام خانم دکتر! اینجا چه کار می کنید؟ انگار همه سربازها آنجا محیا را می شناختند ولی محیا سربازان را نمی شناخت، چون مدام عوض می شدند محیا نگاهی سوالی به اطراف انداخت در همین حین صدای پایی از پشت سرش درست روی پله ها بلند شد محیا به عقب برگشت و لبخندی زد و به طرف سرباز رفت، ظرف غذا را به سمت او داد و گفت: دیدم امروز از این سمبوسه ها خوشتان آمد این تعداد اضافه شده بود، گفتم برایتان بیاورم بالاخره شما هم اینجا خدمت می کنید. سرباز با خوشحالی ظرف غذا را گرفت و به طرف رفیقش رفت و گفت: چه خانم دکتر مهربانی، باورت می شود دستپختش معرکه است، خیلی خوشمزه بود، مزه اش هنوز زیر دندانم است و با این حرف نگاهی به محیا کرد و هم با نگاه و هم با کلامش از او تشکر کرد محیا سری تکان داد و گفت: نوش جان! من باید پیش فرمانده عزت بروم انگار با من کار داشتند و با این حرف به سرعت از پله ها بالا آمد. محیا با رنگی پریده، وارد اتاق فرمانده عزت شد و فرمانده نگاهی به او کرد و گفت: انگار رنگت پریده است، چرا دیر آمدی؟ محیا گفت حالم خوش نبود بفرمایید امرتان چیست؟! آیا کسی زخمی شده؟ فرمانده قهقهه ای زد همانطور که از روی صندلی بلند می شد، میز را دور زد و جلوی میز ایستاد و گفت: نه کسی زخمی نشده خبرهای زیادی دارم شاید برای تو خبرهای خوبی باشد. محیا سرش را بالا گرفت و با تعجبی در کلامش گفت: چه خبرهایی؟! خبرهای خوش برای من! فرمانده عزت سری تکان داد و گفت: بله برای شما! شاید به گوش تو خورده باشد که قرار است من از اینجا بروم و این رفتن من باعث آزادی تو هم می شود، چون من تصمیم گرفتم تو را به سمت شهرت تکریت بفرستم من باید به میدان جنگ بروم و در آنجا مثل خرمشهر نیست، شرایط این نیست که تو در آنجا باشی وگرنه تو را حتما همراه خودم می بردم و با اشاره به شکم برآمده محیا گفت: و البته وضعت مناسب جبهه نیست ما مردان عرب رگ غیرت و تعصب داریم! درست است نیم تو ایرانی است اما پدرت عراقی است و به همین خاطر تصمیم گرفتم فردا صبح با رفتن خودم تو را نیز آزاد کنم و به سمت خانواده پدریت بفرستم فکر می کنم این چند ماه برای تنبیهت کافی باشد محیا لبخندی زد و ناباورانه به او نگاه کرد و ناخودآگاه اشک از چشمانش فرو ریخت، فرمانده عزت با اشاره دست او را مرخص کرد و گفت: برو برو استراحت کن تا فردا... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
اگر در جمعی نشسته باشید و بلندگو جلوی دهان شما بیاورند و از شما بپرسند زن تراز انقلاب اسلامی چه ویژیگی هایی دارد چه می گویید؟! ۲٠ثانیه فکر کنید . . . . حتما می گویید زنی که با حفظ حجاب کامل در بهترین دانشگاه ها ی ایران تحصیل می کند یا تدریس می کند اختراعی کرده یا کشفی کرده از دانشگاه های مطرح دنیا به او نامه می زنند بورسیه می شود اما او به عشق وطن دست رد به سینه آنها می زند و اتفاقا پنج فرزند هم دارد کارهای جهادی هم که قطعا انجام می دهد و اتفاقا قهرمان یک رشته ی ورزشی هم هست.. زن تراز انقلاب اسلامی را اینگونه در ذهن ما ساخته و پرداخته اند یانه اصلا خودمان ساخته و پرداخته ایم دو علت دارد که نگاهمان نقطه ای شده نه خطی اول اینکه به علت پرداخت رسانه ها ذهن ما شرطی شده دوم اینکه گاهی فراموش می کنیم که ما ۱۶تیپ شخصیتی داریم ۴ مزاج داریم شرایط زندگی افراد در طول تاریخ بشریت متفاوت بوده حال اگر بلند گو را جلوی دهان من بگیرند و بپرسند زن تراز مسلمان انقلابی چه کسی است می گویم؛؛ زن تراز انقلاب اسلامی می‌تواند زنی باشد در دل روستایی که با چند بچه قد و نیم‌قد، کنار تنور، برای جبهه ها نان ‌می‌پزد. می‌تواند زنی باشد که به خواست خدا فرزندی ندارد؛ اما عرصه تکلیف را رها نمی‌کند و با راه‌اندازی مکتب یا مدرسه‌ای، کمر به تربیت فرزندان جامعه‌ی پیرامونش می‌بندد. می‌تواتد دختر مجردی باشد که دست روزگار سرنوشتش را به گونه‌ای رقم زده است که در کنار پدر و مادر یا خواهر و برادر یا حتی عمو و عمه‌اش زندگی می‌کند؛ اما بلاتکلیف و یله، روزگار نمی‌گذراند و برحسب توانش کارهای بر زمین مانده را به دوش می‌کشد. می‌تواند زنی باشد که در کنار همسرداری و تربیت فرزندان، خودش و جامعه‌اش را هم به خاطر دارد یا همسر مدافع وطن یا مدافع حرمی که با صبر زینبی همسر خودش را راهی میدان نبرد حق علیه باطل کرده است یا زنی که مال خود را وقف مدرسه سازی یا حمایت از زوج های جوان کرده است یا اصلا زنی که فقط به خانه داری چسبیده و قصد دارد حاج قاسم های آینده را تربیت کند تاریخ انقلاب ما پر است ازاین زنان، چراغی باید تا آن ها را در اطرافمان ببینیم. 🇮🇷✍مطهره وافی یزدی 🇮🇷 @Emam_kh