🔴فاسد نبودنِ یک مسئول کافی نیست؛ مسئولی که دلسوز نیست باید برکنار شود
👈🏼 مطالبهگری و عدالتخواهی
🔻 برای تقویت مطالبهگری و عدالتخواهی و برای حفظِ آن از آسیبها چهکار باید کرد؟ نصیحت یا نٌصح (بهمعنای دلسوزی و کم نگذاشتن برای کسی) مفهومی است که سطح مطالبهگریِ ما را صددرصد افزایش میدهد و سلامت مطالبهگری ما را هم تضمین میکند.
🔻 اینکه ما از یک مسئول، صرفاً عدالت بخواهیم، معمولاً تصور میکنند از او میخواهیم که ظلم نکند. این کافی نیست، بلکه باید سطح مطالبهگری خودمان را از عدالت بهمعنای حداقلی، بالاتر ببریم و از مسئولین، نصیحت (نٌصح) تقاضا کنیم؛ که حداکثر عدالتخواهی است. یعنی از او بخواهیم «تمام دلسوزیات را بهکار ببر.»
🔻 علی(ع) میفرماید: مدیران باید برای جامعه، منصح باشند (نهجالبلاغه/ خطبه ۳۴) لذا ما میتوانیم یقۀ یک مدیر را بگیریم که «تو چرا منصح نبودی؟ چرا تمام دلسوزیات را بهکار نبردی! بله؛ رانتخواری نکردی، ظلم و دزدی نکردی؛ اما تمام تلاشت را بهکار نبردی.»
🔻 نصیحت یک چیزی فراتر از عدالت است. پدر و مادر با بچه صرفاً عادلانه برخورد نمیکنند، بلکه دلسوزانه برخورد میکنند. هرجا یک مسئولی دلسوزی نکرده، درواقع کارشکنی شده و مقدمات فساد فراهم شده است. البته او میتواند بگوید «من فساد نکردهام!» و او را بهخاطر دلسوزی نکردن، در هیچ دادگاهی هم نمیشود محاکمه کرد!
🔻شما باید بررسی کنید و ببینید مشکلات کشور ما چند درصدش بهخاطر فساد است و چند درصدش بهخاطر بیعرضگی است؟ چند درصدش بهخاطر عدم اهتمام است؟ چند درصدش بهخاطر عدم نُصح و دلسوزیِ مسئولین است؟!
🔻 اگر ما صرفاً دنبال این باشیم که مسئولین فساد نکنند، مملکت اصلاح نخواهد شد. جریان مطالبهگری باید برود دنبال اینکه «اگر یک مسئولی دلسوز نبود باید کنار برود» این عبارت را دربارۀ عملکرد مسئولین بهکار ببریم که «آیا این دلسوزانه رفتارکردن است؟!»
📝علیرضا پناهیان
@Emam_kh
افت_ناگهانی_فشارخون
✨پودر دارچین
✨آب
✨عسل
👌ڪافیست مقداری از پودر دارچین را داخل آبجوش ریخته و بعد از چند دقیقه ڪه دم ڪشید با عسل شیرین و طبیعی میل نمایید‼️
🔴 به جمله ای که معترض آمریکایی روی پلاکارد خود نوشته توجه کنید: «ارزش کفش سردار سلیمانی، از سر ترامپ بیشتر است»
🔗 سیداحمدهاشمی
@Emam_kh
✍️ #تنها_میان_داعش
قسمت_ششم
💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی به پا شده و میتوانستم به چشم #همسر به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم.
از سکوت سر به زیرم، عمق #رضایتم را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :«نرجس! قول میدم تا لحظهای که زندهام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!»
💠 او همچنان #عاشقانه عهد میبست و من در عالم عشق #امیرالمؤمنین علیهالسلام خوش بودم که امداد #حیدریاش را برایم به کمال رساند و نهتنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد.
به یُمن همین هدیه حیدری، #13رجب عقد کردیم و قرار شد #نیمه_شعبان جشن عروسیمان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود.
💠 نمیدانستم شمارهام را از کجا پیدا کرده و اصلاً از جانم چه میخواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد :«من هنوز هر شب خوابتو میبینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم!»
نگاهم تا آخر پیام نرسیده، دلم از وحشت پُر شد که همزمان دستی بازویم را گرفت و جیغم در گلو خفه شد. وحشتزده چرخیدم و در تاریکی اتاق، چهره روشن حیدر را دیدم.
💠 از حالت وحشتزده و جیغی که کشیدم، جا خورد. خنده روی صورتش خشک شد و متعجب پرسید :«چرا ترسیدی عزیزم؟ من که گفتم سر کوچهام دارم میام!»
پیام هوسبازانه عدنان روی گوشی و حیدر مقابلم ایستاده بود و همین کافی بود تا همه بدنم بلرزد. دستش را از روی بازویم پایین آورد، فهمید به هم ریختهام که نگران حالم، عذر خواست :«ببخشید نرجس جان! نمیخواستم بترسونمت!»
💠 همزمان چراغ اتاق را روشن کرد و تازه دید رنگم چطور پریده که خیره نگاهم کرد. سرم را پایین انداختم تا از خط نگاهم چیزی نخواند اما با دستش زیر چانهام را گرفت و صورتم را بالا آورد.
نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست. لرزش چانهام را روی انگشتانش حس میکرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیامگیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند.
💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم میرسید که صدای گریه زنعمو فرشته نجاتم شد.
حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زنعمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بیقراری گریه میکند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداریاش میداد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟»
💠 هنوز بدنم سست بود و بهسختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بیصدا گریه میکنند.
دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانهای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :«#موصل سقوط کرده! #داعش امشب شهر رو گرفت!»
💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پلههای ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :«#تلعفر چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم.
بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از #ترکمنهای شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی میکرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمیدانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است.
💠 عباس سری تکان داد و در جواب دلنگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ میزنیم جواب نمیدن.»
گریه زنعمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزادهها به تلعفر برسن یه #شیعه رو زنده نمیذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت.
💠 دیگر نفس کسی بالا نمیآمد که در تاریک و روشن هوا، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد.
همه نگاهش میکردند و من از خون #غیرتی که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریهام گرفت.
💠 رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا میآمد، مردانگیاش را نشان داد :«من میرم میارمشون.»
زنعمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم میزنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!»...
ادامه_دارد.....
✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫
الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿
@Emam_kh
🌸🍃﷽🍃🌸
🔻خوردن، مسئولیت داره.🔻
👌👌 یکی از دستورات قرآن، که بدون استثناء، همهمون بهش عمل میکنیم دستور خوردنه:😂😉😜
"کُلُوا" 👈 بخورید.
✔ همهمون این قسمت آیه رو بلدیم و بهش عمل میکنیم:
"کُلُوا وَاشْرَبُوا..." 👈 بخورید و بیاشامید.
🍉🍳🍗🍦🍺
📣📣... امّا یادمون باشه که از نظر قرآن، خوردن مسئولیت داره.😟😕😩
⛔️ در قرآن چندین بار دستور "کُلُوا" اومده، ولی هیچ کجا نمیگه بخورید، و برید دنبال کارِتون.
☝️ هر کجا گفته بخورید، بعدش از ما یه چیزی خواسته.
با هم چند تا از این آیات رو مرور کنیم.
👌 دقّت کنید: در بسیاری از این آیات، رویِ حلال و طیّب و طاهر بودنِ #رزق_و_روزی هم تأکید شده:
👇️👇️👇️👇️👇️
🕋 کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللهِ وَ لَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ (بقره/۶۰)
👈 بخورید، ولی #گناه نکنید.
🕋 کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّباً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ (بقره/۱۶۸)
👈 بخورید، ولی بعدش دنبال #شیطان راه نیفتید.
🕋 کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِله (بقره/۱۷۲)
👈 بخورید، ولی #شکر خدا رو بجا بیارید.
🕋 کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَ اتَّقُوا الله (مائده/۸۸)
👈 بخورید، ولی #تقوا هم داشته باشید؛ و خدا ترس باشید.
🕋 کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا (اعراف/۳۱)
👈 بخورید، ولی #اسراف نکنید.
🕋 کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِیهِ (طه/۸۱)
👈 بخورید، ولی #طغیان و سرکشی و پردهدری نکنید.
🕋 فَکُلُوا مِنْهَا وَ أَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (حج/۲۸)
👈 بخورید، ولی #فقرا رو یادتون نره، اونها رو هم اطعام کنید.
🕋 کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحًا (مومنون/۵۱)
👈 بخورید، ولی #عمل_صالح هم انجام بدید.
❗️❗️ حتّی قرآن میفرماید، ما به زنبور عسل وحی کردیم:
🕋 کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا (نحل/۶۹)
👈 از شیره گلها بخور، ولی راه پرودگارت رو طی کن.
☝️یعنی خوردن، برای حیوانات هم مسئولیت داره.😯😳
🗣 حالا جا داره که بگیم، آدمهایی که #رزق_و_روزیِ خدا رو میخورن، و از زیر بارِ مسئولیت شونه خالی میکنند، از حیوانات 🐂🐑🐐🐪 هم کمتر هستند.
📣📣... از این به بعد، هر وقت خواستیم #غذا بخوریم، با دقّت بیشتری بخوریم.
☝️ با هر غذا خوردنی، یه مسئولیتی رو دوشمون داریم.
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
همانهایی که خود را تضمین روحانی معرفی میکردند و در روز بعد از انتخابات تیتر "پیروز شدیم" زدند، امروز که مصادف است با سالروز انتخابات ۹۲ و (به قول جناب آرمین) عملکرد این دولت، آنها را بیاعتبار کرده است، سعی نمودهاند تا مثلا حمایت از جناب روحانی را از سرناچاری جا بزنند؛ آنهم درحالیکه هم در سال ۹۲ و هم ۹۶ میتوانستند از افراد دیگری (عارف و جهانگیری) حمایت کنند و در طول این هفت سال نیز دولت دربست در اختیار اصلاح طلبان بوده است؛ هرچند بنظر میرسد اصلاح طلبان بعنوان بانیان اصلی وضع موجود سعی در پاک کردن صورت مسئله و فرار از پاسخگویی دارند اما جالب اینجاست که یک عضو شورای مرکزی کارگزاران (محمد قوچانی) همین چند روز پیش، جناب روحانی را اصلاح طلبتر از خیلی از اصلاح طلبها دانسته بود!
➕ البته جالبتر اینجاست که روزنامه ایران بعنوان روزنامه رسمی ارگان دولت نیز در هفتمین سالگرد این دولت و درحالیکه اشتباه بودنِ مذاکره با آمریکا و معطل کردنِ هفت سالهی کشور با این موضوع بر همگان ثابت شده، سعی نموده تا مثلا از زبان یک کارشناس و با دستاویز قرار دادنِ موضوع کرونا، باز هم پیشنهاد رابطه با آمریکا را بدهد!
مهدی_قاسم_زاده
@Emam_kh
📸پاسخ رهبر انقلاب به نامه فرزندان شهید
🔹رهبر انقلاب با مهری پدرانه فرزندان شهید "میثم عبدالهزاده آرانی" را از راه دور در آغوش کشیدند و برایشان چند سطری پاسخ نوشتند.
🔹«فرزندان عزیزم مسعود و زینب، از خداوند شادی و سلامت دین و دنیا را برای شما طلب میکنم. پدر شهیدتان ناظر زندگی شماست و از خوشبختی شما خرسند میشود.
🌷سرهنگ پاسدار «شهید میثم عبدالهزاده آرانی» از شهدای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در حادثه تروریستی جاده خاش- زاهدان است
@Emam_kh
🔰 سخننگاشت | جوانگرایی به معنای خارج کردن تجربهدارها نیست
❣حضرت #امام_خامنه_ای
(مدظله العالی)
🔹اینکه میگوییم امام به جوانها اعتماد میکردند به معنای این است که این یک ذخیرهای است، یک ثروتی است برای کشور که از این ثروت باید استفاده کنیم؛ معنایش این نیست که اگر تجربهدارها و غیر جوانها که آنها هم یک ثروتی هستند حضور دارند، از اینها استفاده نشود. ۹۹/۳/۱۴
🏷 سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی و یکمین سالگرد رحلت امام (ره) | #امام_تحول
@Emam_kh
در این گرما #خاکشیر خنک بنوشید
خاکشیر از قديم به عنوان اشتهاآور،مقوى معده و هاضمه، نيكو کننده رنگ رخسار، تب بُر و ملين مورد استفاده بوده و از زمان باستان جهت رفع عطش مصرف میشده است.