eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 67 بوسه ای روی سرم نشاند، از عذرخواهی اش شرمنده شدم، می دانم که زیادی اذیتش کرده ام! آرام نشده بودم، آرامش از من فراری بود ولی در آغوشش ماندن هم درست نبود. سرم را نرم از روی سینه اش بلند کردم و به عقب رفتم. نگاه خسته اش را به صورت سرخ شده از شرمم، داد. -برو دست و صورتت رو بشور بریم یه دوری تو شهر بزنیم یه چیزی هم بخوریم. با انگشت اشاره ام اشک هایم را پاک کردم و سری به نشانه ی موافقت تکان دادم. بعد از شستن دست و صورت و تعویض لباس هایم به سالن بازگشتم. سرش را میان دست هایش گرفته و به فرش کوچک پهن بر زمین چشم دوخته بود. نفسم را با آه بیرون فرستادم. -من آماده ام. سرش را بالا آورد و به تیپ قرمز مشکی ام نگاهی با رضایت انداخت و بلند شد. داخل ماشین نشستیم، استارت زد و ماشین را راه انداخت. با لحن شوخی که سرحالم آورد پرسید: -خوب خانم خانوما راهنمایی می کنی کجا برم یا از عابرها بپرسم؟ -اختیار دارید عابرها چرا؟! خودم تبریز رو مثل کف دستم بلدم. تای ابرویش نمایشی بالا پرید. -جسارت کردم پشت فرمان نشستم پس! خندیدم. -شوخی می‌کنم فقط مسیر بیمارستان تا مجتمع رو بلدم. شماره ی یه رستورانم دارم که با پیک برام غذا می فرسته. -شهر به این بزرگی و تاریخی، حیف نیست چهار ماهه از بودن توش لذت نبردی؟! دلم گرفت. یاد آن روز افتادم که به تفریحگاه «ائل گل» رفتم و دلتنگی به زیبایی خیره کننده اش چیره شد و برگشتم. -آدم بی حوصله و تنها رو بهشت هم ببرند لذت نمیبره. در حالی که میدان را دور می زد نیم‌نگاهی سمتم انداخت. از غم نگاهش بغضم گرفت. -مریم میگه هر بار نوزادی رو به دنیا می آوردی به هم می ریختی و به قرص معده پناه می بردی. -فرهاد تو نمی دونی یه مادر چه دردی رو به خاطر عشق به فرزندش تحمل می کنه تا دنیاش بیاره و به آغوش بکشتش! پا به پای مریض هام درد می کشیدم که چرا مادر من عشقی به من نداشته و رهام کرده. جای من نیستی فرهاد پس به جای من فکر نکن و دلگیرم نکن از قضاوت هات... جلوی رستورانی توقف کرد. کلافه و غمگین از زهر حرف هایم گفت: -حالا پیاده شو بریم شام بخوریم از صبح هیچی نخوردم بعداً حرف می زنیم. مطیع سری تکان دادم، کمربند ایمنی را از دور کمرم باز کردم و پایین رفتم. میلی به غذا خوردن نداشتم ولی به اصرار فرهاد نیمی از چلو گوشت سفارشی اش را خوردم و عقب کشیدم. فرهاد بعد از خوردن کامل غذای خود، جای دیس خالی از غذایش را با دیس نیمه خورده ی من تعویض کرد و با اشتهای قبل، شروع به خوردن کرد. دلم برای لودگی هایش تنگ شده بود. -خیلی چرکی فرهاد! چشمکی زد و محتویات داخل دهانش را فرو داد و در حالیکه لیوان نوشابه اش را بر می داشت گفت پول پاش دادم ها! نتوانستم خوددار باشم و به خنده افتادم و سری از روی تاسف برایش تکان دادم. اگر افکار آزاردهنده در خیالم ته نشین می شدند با فرهاد همه چیز خوب و عالی بود! -اینقدر میخوری هیکلت به هم نریزه مربی! لبخندش قشنگ ترین نقاشی خدا بود! -آدم غذا زیاد بخوره هیکلش به هم بریزه بهتر از اینه که غصه بخوره هیکلش رو باربی کنه! - تیکه میندازی؟ من غصه رو نمی خورم غصه داره منو می خوره. -تو اوکی رو به من بده غصه رو دار میزنم جلوی روت. -نمی تونی، خودتو اسیر من نکن فرهاد. دل بکن. من حتی حوصله خودم رو هم ندارم چه برسه به شروع زندگی مشترک و... حیا کردم از بیان کلمه ی زناشویی و بر زبان نیاوردم و سر به زیر انداختم. -تو بله رو به من بده، زندگی زناشویی نمیخوام ازت قول میدم بشینم یه گوشه فقط نگاهت کنم! لبم را به دندان گرفتم. فکر نمی‌کردم با این وضوح به رویم بیاورد و حرف نسنجیده ام را تفسیر کند! سرخ شده و توبیخ گر نگاهش کردم. -فرهاد! نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد..... 🍃🌸🍃
‍ رمان به_تلخی_شیرین قسمت 68 جدی خیره ام بود. روی حرفم سرتقانه ایستادم. -دل بکن فرهاد! تو نمی تونی به نبرد غصه های من بری خودتم نابود می کنه! -اگه بتونم چی؟ بی حوصله پرسیدم: چه جوری مثلاً؟ -میرم به جنگ آسمودئوس و خواهرهاش. جمله اش برایم نامفهوم بود. -به جنگ کیا؟ -دایی حسین و مامانم و خاله ها! شلیک خنده ام به هوا کاملا بی اراده بود. سریع با یادآوری موقعیتم و نگاه هایی که با تعجب به سمتم خیره شده بود دست روی دهانم گذاشتم و خنده ام را فرو خوردم. -خیلی خری فرهاد عمو حسین آسمودئوسه آره؟ -دیگه وقتی یه چیزایی می دونه از گذشته و نمیگه یعنی سد راه رسیدن من به تو شده، بگیره بکشتم که سنگین تره! خواهر هاش هم مثل خودشند. خنده کاملا از روی لبم دور شد. -منظورت چیه؟! بلند شد و صندلی اش را به عقب هل داد. دست هایش را روی میز ستون کرد و سرش را سمتم که پرسشگر نگاهش می کردم خم کرد. -منظورم اینه اگه تو بخوای، کار نشد نداره. الان هم هیچی نگو. دلم نمی خواد شبمون رو خراب کنی. پاشو بریم دور دور تو خیابون های خوشگل تبریز بزرگ. لب باز کردم تا اصرار به حرف زدنش کنم که با گذاشتن دستش روی بینی و اخم های در همش پشیمانم کرد. -هیس یک کلمه هم نمی خوام بشنوم، حداقل امشب نه! به اندازه کافی مستفیضم کردی! نگاهم را از نگاهش گرفتم. کیفم را از روی میز برداشتم و هم زمان بلند شدم. تازگی ها هر دو دل نازک شده بودیم... داخل ماشین نشستیم، خم شد سمتم و در داشبورد را باز کرد و فلش را برداشت. چشمکی در همان حالت به چهره ی درهمم زد و صاف در جایش نشست و فلش را در دستگاه جا زد. پشت بندش ماشین را روشن کرد. -اخمات و وا کن، قهر بسه! هم زمان با راه افتادن ماشین صدای بلند و پر کوبش آهنگ در فضا پخش شد، پخش یهویی اش باعث شد به صندلی بچسبم و هینی بکشم. با صدای بلند خندید. می‌دانست اهل این جور آهنگ ها نیستم مخصوصاً با این ولوم بالا ولی باز شده بود همان فرهاد سرتق که کفرم را بالا می آورد. دست بردم و کمش کردم. بی توجه به حرکتم شیشه ها را بالا داد. -بدیم بالا نگیرنمون بیچاره بشیم! دو مرتبه صدای آهنگ را زیاد کرد ولی نه به زیادی قبل و خودش شروع به هم خوانی با خواننده ی سرخوش کرد. جملات و محتویات ترانه آنقدر بی معنی بودند که به خنده افتاده بودم. شنیدنشان از زبان فرهاد برایم خیلی مضحک می‌آمد. وقتی حرکات حرفه ای و موزونی به شانه هایش داد با صدای بلند خندیدم. با لذت نگاهم کرد. -اینه. آره بخند زندگی همینه به قول خیام بزرگ «می نوش که عمر جاودانی اینست خود حاصلت از دور جوانی اینست هنگام گل و باده و یاران سرمست خوش باش دمی که زندگانی اینست» در فکر رفتم و به مفهوم شعری که برایم خواند اندیشیدم واقعاً چرا نمی توانستم آنطور که فرهاد توقعش بود باشم؟! کاش کسی در موقعیت خودم می‌ یافتم و جویای حالش می‌شدم تا مسیر درست را پیدا کنم. ساعتی را دل به دل فرهاد دادم و با خنده هایش خندیدم و به لوس بازی هایش چشم غره رفتم، حتی مجبورم کرد یکی دو آهنگ را همراهی اش کنم گر چه بیشتر خندیدم تا خواندن! سر حال شدم؛ گرچه دروغ است بگویم غم آشنا در قلبم را حس نمی کردم! شب از نیمه گذشته بود که داخل آپارتمان شدیم، در حالی که کفش هایم را در می آوردم پرسیدم: -خوابت نمیاد فرهاد؟ خودش را روی مبل راحتی رها کرد و به حالت درازکش شد. -چرا اتفاقاً، له له ام. بکوب از تهران تا تبریز رانندگی کردم. -پاشو برو اتاق روی تخت بخواب اینجا سرده، وقت نکردم برم بخاری بخرم. -خوبه همین جا فقط یه پتو بهم بده خودت هم برو استراحت کن. -آخه... -میگم جام خوبه. اصرار نکردم، می‌دانستم حرفش یکی است. داخل اتاق شدم و از روی تخت تنها پتویم را برداشتم. لعنت به من که فکر روز مبادا را نکرده بودم! نویسنده : زهرا بیگدلی ادامه دارد...... 🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.☀️ ⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜ َ ✍ترجمه: ☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️ 💫زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💫 الهـــــــــــــے آمیݧ التمــــــــــاس دعــــــــــا ✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨ 📿🕌📿🕌📿🕌📿🕌📿 @Emam_kh
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔻 استغفار 🔺 اگر مردم یک شهر بهداشت را رعایت نکنند، مریضی‌ها زیاد می‌شود و مثلا طاعون می‌آید. اما اگر بهداشت را رعایت کنند، شهر و مردم سالم می مانند. ⤴️همین طور اگر بهداشت روحی و روانی را هم رعایت نکنند، باید توقع انواع بلاها و بدبختی ها و گرفتاریها را داشته باشند. طلاق، اختلافات، دزدی ها، خیانت ها، قتل، خودکشی، مشکلات روحی و روانی زیاد می‌شود. اینها همه برای این است که مردم استغفار و توبه ندارند. 🌟امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: « الاستِغفارُ يَمحُو الأوزارَ = آمرزش خواهى، (سنگینی) گناهان را پاك مى كند». وزر یعنی سنگینی و بار. به وزیر برای چه وزیر می‌گویند؟ چون زیر بار وزر می‌رود و مسئولیتش سنگین است. ⬅️اگر گرفتاری و مشکل مالی دارید و کارهایتان خوب پیش نمی رود و برکت ندارد، قرآن می‌گوید کسی که استغفار می‌کند مشکلات مالی­ اش هم حل می‌شود. ⤴️هر نوع سنگینی که داری،‌ مثل سنگینی درسی، در محیط خانه، در اجتماع، در محیط کار و سنگینی روحی و روانی که داری و هر چیزی که تو را آزار می دهد و سنگینت می کند، راه چاره اش استغفار است. استغفار همه را از بین می‌برد و انسان را برای پرواز سبک می‌کند. ↖️برای همین هر کس می‌خواهد هر کاری را شروع کند، اول باید استغفار کند. می خواهی مطالعه کنی، اول استغفار کن. می خواهی مطلبی بنویسی و قلمت سنگین است، اول استغفار کن. می خواهی شعر بگویی، استغفار کن. میخواهی مطلبی را حل کنی ولی برایت سنگین است، استغفار کن.  ⬅️مشکل ازدواج ،شغلی ...هر مشکلی و گرفتاری داری استغفار کن ،استغفار معجزه است، اسم اعظم است، با آن می شود هر کاری کرد. ⬅️استغفار چقدر مژده بزرگی است! چه سلاح قدرتمندی است که در اختیار ما قرار داده اند. لذا حضرت به شما شاه ­کلیدی داده  که به هر قفل بسته ای بزنید، باز می‌شود.دیگه هدیه ای از این بالاتر که از وجود مقدس امیر المومنین علیه السلام بگیریم؟ کدام امت؟پزشک،استاد،کدام جامعه ای چنین سلاح هایی رو دارد؟... ✍استادشجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 خفت به فوتبال هم رسید ! از نامردی در حق تیم های ایرانی و بخصوص تیم ملی در سلب میزبانی ، و ضعف مسئولین در احقاق حق فوتبال ایران خیلی تعجب نکنید! ۸سال است که این مملکت گرفتار غربگرایان بی کفایتی شده است که فقط حرف و ادعا دارند و جز انفعال و خفت و خواری ارمغانی برای مردم نداشته اند. همان هایی که با شعار "بازگرداندن عزت به پاسپورت ایرانی" آمدند حالا نه تنها آمریکا که کشورهای حقیر جنوب خلیج فارس هم برایشان شاخ شده اند ... ✍ قاسم_اکبری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👤استاد ⭕️ اگر من چپ کردم 🔹صحبت های جالب استاد رائفى‌ پور 🔹قابل توجه ها و نوچه آشناهایی که به طرفداران استاد رائفی‌ پور میگن فرقه(یعنی کسانی که بی قید و شرط و بدون تفکر از استاد پیروی میکنند) 🔹خود استاد سالهاست به ما یاد داده که معیار ثقلینه نه اشخاص،برای همینه که دوستش داریم . @Emam_kh
☘ ۵ بدن در ایام کرونایی : 1⃣ دمنوش پرسیاوشان و ختمی سفید 2⃣ دمنوش و سوریا 3⃣ دمنوش تخم بالنگو و بارهنگ 4⃣ دمنوش ، شیرین بیان و عناب 5⃣ دمنوش @Emam_kh
🍪 😋 ▫️كره صبحانه به دمای محیط رسیده 100 گرم ▫️تخم مرغ 1 عدد ▫️وانيل نصف ق چ ▫️شكر يك سوم ليوان ▫️آرد سه چهارم ليوان ▫️بادام 100 گرم 🔸ارد ، پودر شکر ، بادام را داخل غذاساز ریخته تا اسیاب و مخلوط شود بعد تخم مرغ ، وانیل و کره نرم شده رو اضافه میکنیم زیر خمیر را کمی ارد پاشی کرده و با قالب مورد نظر کاتر بزنید داخل فر از قبل گرم شده با درجه ۱۷۵ به مدت ۲۰ دقیقه بپزید . بعد از پخت وسط هر کدام از شیرینی ها یک عدد بادام قرار داده و با بریلو زعفرانی رومال کنید . و با بریلو سفید و یا شکلات سفید خطوط نازک بکشید 🌸☘🌸
🌷السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🌷 ❇️عظمت روز سوم شعبان 🔆امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی): 🔸روز میلاد حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌الصّلاة والسلام روز باعظمتی است. در این روز کسی متولد شد که سرنوشت اسلام، به او، به حرکت او، به قیام او، به فداکاری او، به اخلاص او بسته بود. 🗒️۱۳۹۲/۰۳/۲۲ 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سالروز انفجار بمب درنماز جمعه تهران توسط منافقین ♦️امام خامنه ای پس از انفجار بمب، بدون هیچ گونه تزلزلی به خطبه‏ ها ادامه دادند @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸استاد_شجاعی 💫 "بهشتِ زوری "! وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا / ۷۳ زمر ـ و فرشتگان، گروه گروه متّقین را بسمت بهشت هُل می‌دهند! 🌟 اولین لحظه‌ی ملاقات اهل بهشت با حضرت علیه‌السلام @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣رهبر معظم انقلاب: ✅پاسداران کسانی­ هستند که در حساس­ترین لحظه ­های تاریخ، از میان خلق برمی­خیزند و همچون دژی مستحکم، مردانه و شجاعانه در جهت رسیدن به حق و حقیقت و حفظ آن، گام برمی­‌دارند. ۷۹/۰۸/۱۱ . @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ الهی در این شب عزیز به حق امام حسین علیه السلام آرزوی همه برآورده بشه مشکلات همه حل بشه دردها و بیماریها درمان بشه غصه و اندوه همه به شادی و قهرها به آشتی تبدیل شه و الهی که امشب همگی حاجت روا باشید و زیارت امام حسین علیه السلام در دنیا و آخرت نصیبتون بشه اَللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِي اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِي اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن 🌹 میلاد_باسعادت_امام_حسین 🌹علیه السلام بر_شما_خوبان_مبارک ⭐️شبتون‌کربلایی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام_امام_زمانم خودم را به تـــو منسوب می دانم با لفظ شیعه نمی دانم این انتساب را از جنس یعقوب بدانم یا از جنس برادران یوسف منتظر دل سوخته ات هستم؟ یا باعث و بانیِ به چاه غیبت افتادنت! ادعای انتظارت را دارم اما در مواقع اضطرار به "غیر از تو" پناه می برم!!! وای بر من اگر اینگونه باشم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @Emam_kh
امام حسين عليه السلام : لايَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَةٍ تَرَى اللّه َ يُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَيِّرَهُ ؛ امام حسين عليه السلام : بر هيچ چشم مؤمنى روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى شود و چشم خود را فرو بندد ، مگر آن كه آن وضع را تغيير دهد . الأمالى ، طوسى ، ص 55 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ســــــــــلام ☘ روزتون پر از مهرخدا 🌸 روزگارتون پر از امید ☘ دنیاتون پر از محبت 🌸 رزق تون پر از برکت ☘ زندگیتون پر از آرامش 🌸 چهار شنبه تون عالی ☘برای چهار شنبه تون 🌸برکت، سلامتی ☘موفقیت ،سربلندی 🌸و عاقبت بخیری را ☘از خدای مهربانم می طلبم 🌸الهی آخرین چهار شنبه سالتون ☘پر از بهترینها باشه براتون 🌸 تقدیم به شما خوبان ☘چهار شنبه تون حسینی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا