چراغ قرمز دین!
« همان طور که در سر چهار راه وقتی چراغ قرمز می شود، ترمز می کنید، دین هم چراغ قرمز دارد، چراغ قرمز دین ، کارهای حرام است، یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز کن و چراغ سبز دین هم کارهای حلال است. حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می کنند، دو جور هستند:
⚠️ یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز می کنند ، که این ترمز کردن شان خیلی چنگی به دل نمی زند، اما عده ای هم برای احترام گذاشتن به قانون ترمز می کنند که این مهم است.
⚠️ حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی به دل نمی زند؛ یعنی اگر به این خاطر صبح ها بلند می شوی و نماز می خوانی که به جهنم نروی، این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست، اما اگر به تو بگویند : « اگر نماز صبح هم نخوانی به جهنم نمی روی » اما باز بلند شوی و نماز بخوانی، این خوب است... یعنی اگر عبادت تعظیماً لله باشد، برای بزرگداشت مقام خدا باشد، خوب است.
(فرازی از فرمایشات ، آیت ا... مجتهدی تهرانی -ره)
@Emam_kh
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
#سرگذشت_واقعی #شهیده_زینب_کمائی
⭕️ #من_میترانیستم ⭕️
👈قسمت 0️⃣3️⃣
هروقت به تنگ می آمدم، می نشستم و به یاد خانه ی تمیز و قشنگم در آبادان گریه می کردم. خانه ای که دور تا دورش شمشاد سبز بود و باغچه ای پر از گل و سبزی داشت. اتاق هایی که ديوارهای رنگ روغن شده اش مثل آینه بود و از صافی و تمیزی می درخشید. آشپزخانه ای که من از صبح تا شب در حال نظافتش بودم و بذار و بردار می کردم. در کمتر از یک ماه، صدام، زندگی من و بچه هایم را شخم زد. آواره و محتاج فامیلی شدیم که تا قبل از آن جز خدمت و محبت کاری در حقشان نکرده بودیم.
بچه هایم از درس و مشق عقب ماندند. مینا و مهری شب و روز گریه می کردند و غصه ی رفتن به آبادان را میخوردند. زینب آرام و قرار نداشت. اخلاقی هم که داشت این بود که سریع با وضعیت جدید کنار می آمد. هیچ وقت تحمل نمی کرد که زندگی اش بیهوده بگذرد. زینب رفت و در کلاس های قرآن و نهج البلاغه ی بسیج که در مسجد نزدیک محل زندگی مان بود، شرکت کرد. یک کتاب نهج البلاغه خرید. اسم معلم کلاسشان آقای شاهرخی بود. زینب با علاقه روی خطبه های حضرت علی (ع) کار می کرد. دخترهای فامیلی جعفر، حجاب درست و حسابی نداشتند. زینب با آنها دوست شد و دربارهٔ حجاب و نماز با آنها حرف میزد. مینا و مهری و شهلا هم بعد از زینب به کلاس ها رفتند. آنها می دانستند که فعلاً مجبورند در رامهرمز بمانند؛ پس لااقل کلاسی بروند، چیزی یاد بگیرند تا زمان آن قدر برایشان سخت نگذرد. البته مینا و مهری بیشتر به این نیت رفتند که راهی برای برگشتن به آبادان پیدا کنند. زینب از همه فعال تر و علاقه مندتر در کلاس ها شرکت می کرد.
شهرام را که نه سال داشت، به دبستان بردم. شهرام با چهار ماه تأخیر سر کلاس رفت. توی دبستان هم شهرام را تحویل نگرفتند و آنقدر به شهرام بد گذشت که بعد از چند روز حاضر به رفتن به مدرسه نشد. همین که همه به آنها جنگ زده یل می گفتند، برای بچه ها سخت بود. بچه ها از این اسم بدشان می آمد. خودم هم بدم می آمد. وقتی با این اسم صدایمان می کردند، فکر می کردم که به ما «طاعونی»، «وبایی» میگویند. انگار که ما مریض و بدبخت بودیم و بیچاره ترین آدمهای روی زمین.
هوا حسابی بود و رختخواب نداشتیم. زیر پایمان هم فرش نداشتیم. آذرماه، مهران یک فرش و چند دست رختخواب و پتو و چرخ خیاطی و مقداری خرت و پرت برای ما آورد. اما مشکل ما با این چیزها حل نمی شد. مادرم در کنار ما بود و شب و روز غصه ی من و بچه هایم را می خورد. دخترها حسابی لاغر شده بودند و اصلا از محیط رامهرمز خوششان نمی آمد.
یکی از خدمتگزارهای بیمارستان شرکت نفت، به نام آقای مالکی، فامیل خیلی دور جعفر بود. خانواده ی مالکی در رامهرمز بودند و او ماهی یک بار برای مرخصی و دیدن خانواده اش به رامهرمز می آمد. سه ماه از رفتن ما به رامهرمز می گذشت که مینا و مهری از طریق آقای مالکی فهمیدند که تعدادی از دوست هایشان مثل سعیده حمیدی و زهره آغاجری، در بیمارستان شرکت نفت آبادان مشغول امدادگری مجروحین جنگ هستند. مینا برای سعیده حمیدی نامه نوشت و به دست آقای مالکی داد. آقای مالکی یک ماه بعد که به رامهرمز آمد، جواب نامه را آورد. سعیده در نامه نوشته بود که بیمارستان احتیاج به نیروی امدادگر دارد و همینطور خبر داده بود که زهره آغاجری، ترکش خمپاره خورده و مجروح شده است. بعد از رسیدن نامه ی سعیده حمیدی، مینا و مهری دوباره مثل روز اول شدند؛ بنای گریه و زاری گذاشتند و چند روز لب به غذا نزدند. خودم، مادرم، زینب، شهلا و حتی شهرام هم دیگر طاقت ماندن نداشتیم. شرایط زندگی مان هم خیلی سخت بود. مادرم هم که رفتارهای بد و ناپسند فامیل جعفر را میدید، به من می گفت: کبری، تو چهار تا دختر داری. اینجا جای تو نیست.
ادامه دارد....
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
💢از اموات عبرت بگیریم/با خدا دوست بشیم:
🔹اونهایی که از دنیا رفتن آرزو دارن خداوند به قدر گفتن یک لا اله الا الله زندشون کنه و دوباره بمیرن!!! آرزو دارن برای یه لحظه هم شده به این دنیا بیان و یه کار خیر و صالحی انجام بدن و دوباره بمیرن!!!
🔸تا فرصت هست و خداوند بهمون مهلت داده باید دست به کار بشیم و اعمال صالح انجام بدیم و خودمون رو به یاد خدا عادت بدیم و در یک کلام با خدا دوست بشیم
🔹و از اوناییکه مُردن عبرت بگیریم و خیال نکنیم قراره تا ابد تو این دنیا بمونیم! هرکی در این دنیا حقیقتا و خالصانه با خدا دوست بود یقین بدونه که بعد مرگ هیچ حزن و ترسی نداره، چون خود خدا گفته دوستان من هیچ خوف و حزن و ناراحتی و اندوهی ای نخواهند داشت.
🌹 شب_جمعه است اموات را یاد کنیم با فاتحه مع صلوات؛هدیه به لبخند امام زمان علیه السلام
.
🔴 آیا رهبری در تنگنا بودند که واکسن زدند؟
🔹اگر دیدید به شما گفتند رهبری اینجا دراین مورد و یا آنجا درآن مورد نظرش چیز دیگریست ولی نمیتواند بگوید، در مضیقه است و ما باید وظیفه خودمان را انجام دهیم!
و داستان هایی از تاریخ اسلام و زمان پیامبر(ص) برایتان آوردند که پیامبر در فلان ماجرا فرمود من سکوت کردم شما چرا خودتان اقدام نکردید و این مثالها و ماهم الان باید جلو برویم و راه را برای رهبری باز کنیم و آتش به اختیار عمل کنیم،
در این صورت چه اتفاقی میافتد؟
🔹نتیجه این افکار شبهه آلود این میشود که
درآینده برای تمام افعال و اقوال رهبری یک تبصره میآورند که نظر رهبری چیز دیگریست، روی رهبری فشار است و اینگونه حرفها؛
⭕️ و بمرور حرف حرفِ خودمان میشود و رهبری جایگاهش را بین ما از دست میدهد، و دقيقا همان چیزی که دشمنان میخواهند اتفاق می افتد که رهبری از حجت می افتد
🔹یقین بدانید و مطمئن باشید که حضرت آقا هر نظری داشته باشند، صریح میگویند و یا عمل میکنند، کما اینکه در موضوع برجام صريحا گفتند یا در موضوع جمعیت صراحتا گفتند نه بصورت مبهم، که هرکس هرجوری دلش خواست برداشت کند
✅ عبرت:
مراقب باشید رهبر مقتدرمان را که معادلات دنیا را به هم میریزد، را خوار و ضعیف و ذلیل و پیرو دست بسته دیگران جلوه ندهیم.
@Emam_kh
♨️دیروز مجمع تشخیص مصلحت بعد از ۸ سال ، شاهد حضور رییس جمهور بود
در هشت سال گذشته هم مملکت رییسجمهور داشت؛ اما ایشان نه اعتقادی به نظام داشت و نه به مصلحتش!!!
فی الواقع رسیدگی به رنگ ریشش خیلی مهمتر از مصلحت نظام بود!!!
مهم است که به چه کسی رأی بدهیم👌🏻
#محاکمه_روحانی
@Emam_kh
⭕️امیرعبداللهیان: مذاکره برای مذاکره، قابل قبول نیست
🔻وزیر خارجه اتریش در گفتوگوی تلفنی با امیرعبداللهیان، ضمن تبریک آغاز به کار وزیر خارجه ایران، آمادگی اتریش برای ارتقا همکاریها و اهدای یک میلیون دُز واکسن را اعلام و از کمک تهران در زمینه انتقال اتباع اتریشی از افغانستان تشکر و بر ضرورت تبادلنظر در مورد برجام و از سرگیری گفتوگوهای وین نیز تأکید کرد.
🔻امیرعبداللیهان نیز گفت: جمهوری اسلامی ایران سهم اساسی خود برای حفظ برجام را با صبر راهبردی در مقابل خروج آمریکا و بیعملی طرف اروپایی نشان داده است و اکنون وقت طرفهای دیگر برجامی است که همراهی لازم را کرده و به صورت واقعی و عملی تعهدات خودشان را اجرا کنند. جمهوری اسلامی ایران از اصل مذاکره استقبال می کند اما مذاکره برای مذاکره، قابل قبول نیست.
@Emam_kh
🔴گاندو۲ رو به اتمام است؛ اما تا اینجا منتظر بودیم که داستان آن دو نمایندهی مجلسی که در ویلای لواسان از افسرِ سرویس انگلیس دو برگه میگیرند تا در نطق پیش از دستور مجلس بخوانند به تصویر کشیده شود که نشد!
باید منتظر فصل بعد بود؟!
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای نمونه برداری از تربت اباعبدالله الحسین علیه السلام
بسیار شنیدنی حتما ببینید.
@Emam_kh
🍃 بی_خوابی
⚜ بادرنجوبه ۲۰ گ
⚜ گل بنفشه ۲۰ گ
✅ طریقه مصرف :
⇦✨ هرشب موقع خواب یک قاشق مرباخوری را با یک لیوان آب کمی جوشانده و میل ڪنید❗️
استادخیراندیش
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش گلسر کاموایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
25 محرم شهادت امام زین العابدین علیه السلام (به روایتی ) تسليت باد
ناله هاي آتشين دارد مدينه
داغ زين العابدين دارد مدينه
مانده بر لب نغمه هاي دلنشينش
پاره پاره گشته قلب نازنينش
@Emam_kh
🔴آیت الله رئیسی: با همکاری جوانان شیعه و سنی گامهای موثری برای حل مشکلات سیستان و بلوچستان برداشته میشود
رئیس جمهور در سفر به چابهار:
🔹️حضور بنده در استانها به منظور آشنا شدن با مسائل و مشکلات مردم، مدیرانِ مناطق و به ویژه شناخت ظرفیتهای اقتصادی است.
🔹️بعد از انقلاب اقدامات زیادی در سیستان و بلوچستان انجام شده، اما نسبت به آنچه که باید انجام گیرد هنوز فاصله داریم.
🔹️ نمیدانم واژه محروم را برای این استان به کار ببرم یا نه، اما در هر صورت این جا محرومیتهایی دارد. با وجود برخورداریهای بسیار، که حتما میتواند در این استان وجود نداشته باشد.
🔹️امیدواریم در این دولت بتوانیم با همکاری جوانان فعال شیعه و سنی گامهای موثری در راستای حل مشکلات موجود برداریم.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲خداوندا به حق قرآن و مقام پیامبران و امامانت خصوصا سرور و سالار شهیدان همه مسلمانان را از هر نوع بلا محافظت کن هر غمے که دارند به شادےتبدیل کن هرحاجتے دارند برآورده به خیر بگردان اگر مریضے دارند ازشفا خانه اهل بیت شفاے عاجل عنایت بگردان و هرچه زودتر لباس عافیت برتنشان بپوشان فرزند صالح وسالم نصیبشان بگردان در زندگیشان آسایش وآرامش برقرار کن، گره از مشکلاتشان بگشا بارالها شر این ویروس منحوس را از کل مردم دنیا کم و ریشه کن بفرما
آمین یا رب العالمین
💖التماس دعا ، دعاهاتون مستجاب
شب تون حسینی🌹🍃
@Emam_kh
🌹 السلام علیک یا بقیه الله
صبــحدم
به عـشق دیدار خورشید
خورشید
به عـشق دیدار صبحی دوباره
و من...
بہ عشق دیدار شما
چشمهایمان را باز میکنیم
امام خوب زمانم
هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
🌹 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
قالَ الْمَهدىُّ عليه السلام
وَ أَمّا اَمْوالُكُمْ فَما نَقْبَلُها اِلاّ لِتُطَهَّرُوا فَمَنْ شاءَ فَلْيَصِلْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَقْـطَعْ ... وَما وَصَلْتَنا بِهِ فَلاقَبُولَ عِنْدَنا اِلاّ لِما طابَ وَ طَهُرَ. ;
امام مهدى عليه السلام فرمود
اما اموال شما را نمى پذيريم مگر از آن روى كه شما پاك شويد. پس هر كه خواهد بما بپردازد و آنكه خواهد دست باز دارد ... و آنچه به ما بپردازى، جز آنچه پاك و پاكيزه باشد نزد ما پذيرفته نيست. آنان كه حقوق واجب شرعى را به امام معصوم عليه السلاممى دهند، منّتى ندارند، بلكه حق منّت و لطف، از آنِ ولىّ خداست، كه با پذيرفتن اموال و خمس مردم، مال آنان را پاك و حلال مى سازد و اموالى را مى پذيرد كه پاك و از راه مشروع و حلال به دست آمده باشد.;
الغيبة، شيخ طوسى، 290.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ســــلام
🌹 صبـــح زیباتون بخیــــــر
براتون روزی پراز نشاط
سلامتی وخوشبختی آرزو میکنم
امیدوارم آخرهفته رو
با شادی و آرامش درکنار
خانواده و عزیزان سپری كنيد
🌹 تقدیم با بهترین آرزوها
🌹 آخر هفته تون عالی
@Emam_kh
✨﷽✨💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🔴جوان کفن دزد
یک روز معاذ بن جبل در حالی که گریه می کرد به رسول اکرم (ص) وارد شد و سلام کرد، حضرت بعد از جواب سلام علت گریه اش را جویا شد. معاذ عرض کرد: یا رسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید وحضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می کنی؟ جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند، بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی کنم که هرگز مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: قتل نفس کرده ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین توبه کن که خدا ترا خواهد بخشید و لو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد.
گفت: گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود: پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد و لو به بزرگی زمین و آنچه در آن است، بوده باشد. جوان گفت: گناهان من بزرگتر است. حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگار من، هیچ چیز بزرگتر از او نیست. در این موقع حضرت فرمود: مگر گناه بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت: نه یا رسول اللَّه.
جوان گفت: یا رسول اللَّه، هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ام؛ به گورستان می روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را میدزدم. این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته. من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم. تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم، بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، از طرفی وسوسه های فریبنده نفس و شیطان، نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود را راضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس، این گناه را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار با جسد بیجان آن دختر به زنا مشغول شدم بعد جنازه اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم. هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟!
بله یا رسول اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت و در محلی دور از چشم مردم به گریه وزاری و توبه پرداخت، لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را میخواند، بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم. زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم.
دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه اش، خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد: «و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه...»(1) رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص) داد. حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند. سپس رو به اصحاب کرده فرمودند: جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد.
📚(1) آل عمران،134.
📚منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان
.