فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا باید کالاهای حامی صهیونیستها را تحریم کنیم؟
@Emam_kh
🔸تعریف نیت روزه
✅ روزه مانند همه عبادتهای دیگر باید با نیت همراه باشد، یعنی خودداری از خوردن و آشامیدن و سایر چیزهای باطلکننده روزه، برای اطاعت از دستور خداوند باشد. البته صرف تصمیم و چنین عزمی کافی است و لازم نیست آن را بر زبان آورد.
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله ۸۰۳
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پنجشنبه است
ثانیه هایمان بوی
دلتنگی میدهد
چه مهمانان ساکتی
هستند رفتگان
نه بدستی
ظرفی آلوده میکنند
نه به حرفی دلی را
تنها به فاتحه قانعند
شادی روح تمام
اموات #فاتحه و #صلوات
🍃🌼 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃
💔فاتحه کبیره بسته هدیه اموات💔
💫1 مرتبه سوره حمد
💫1مرتبه سوره توحید
💫1مرتبه سوره ناس
💫1مرتبه سوره فلق
💫1مرتبه سوره کافرون
💫7مرتبه سوره قدر
💫3مرتبه آیه الکرسی
✨شادی روحشان صلوات✨
🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
@Emam_kh
💠 ما باید جوری برنامه ریزی کنیم، جوری حرکت کنیم که پنجاه سال بعد اگر کسی در دنیا خواست حرف علمی نو بشنود، مجبور باشد فارسی یاد بگیرد تا بتواند سخن علمی نو را بشنود
مقام معظم رهبری
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
@Emam_kh
🔴 درخواست شریعتمداری از قوه قضائیه؛
⁉️چرا شکایت خاتمی از کیهان را
به جریان نمی اندازید؟
۱. آقای خاتمی که متوجه شده است، همراهی اخیر ایشان با آمریکا و اسرائيل از نگاه این و آن پنهان نمانده است، به ترفند فرار به جلو متوسل شده و دیروز در جمع تعدادی از مدعیان اصلاحات، عدم شرکت خود در انتخابات را «همراهی با مردم»! نامیده است! و توضیح نداده است که منظورش همراهی با کدام مردم است؟! باید گفت؛ جناب خاتمی! خودداری از شرکت در انتخابات دستورالعمل رسماً اعلام شده و اصرار شده آمریکا و اسرائیل است. مگر نیست؟! چرا همراهی و همکاری علنی خود با آمریکا و اسرائیل را همراهی با مردم! جا میزنید؟! بله، مانند همیشه،جمعی از مردم در انتخابات شرکت نکردند. بر اساس آمار موجود، در انتخابات سال ۹۸ (مجلس یازدهم) نیز میزان مشارکت ۴۲,۵ درصد بود و در انتخابات اخیر ۴۱ درصد است. ادعای شما از کجای این آمار استخراج و استنباط شده است؟! جنابعالی مانند فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ دست به خیانت زدهاید و حالا که متوجه شدهاید مردم به هویت شما پی بردهاند برای لاپوشانی آسمان و ریسمان میکنید!
۲ - در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو آقای خاتمی و دوستان مدعی اصلاحات ایشان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران معرفی کرد». باید از خاتمی پرسید اولاً؛ چه گزکی در دست اسرائیل دارید که هرگز حاضر به تکذیب نظر آنها نشدهاید؟! و ثانیاً اقدام اخیر شما چه تفاوتی با خواسته رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل دارد؟! ما اسناد فراوان و غیر قابل انکاری در دست داریم که از هویت واقعی و ضدوطن شما حکایت میکند. چرا شکایت خود از کیهان را دنبال نمیکنید تا این اسناد رسماً نیز بر ملا شود. ما بارها به بخشهای قابل توجهی از این اسناد اشاره کردهایم ولی انتظار از دستگاه قضائی آن است که شکایت آقای خاتمی از کیهان را به جریان بیندازد و جلسه دادگاه را نیز علنی کند تا همگان از هویت واقعی او باخبر شوند.
✍حسین شریعتمداری.
@Emam_kh
گلچین
قسمت_چهارم
وارد موکب شد، بلند سلام داد، پنج شش نفری از بچه ها آمده بودند و آقای محمودی هم داشت سماور بزرگ را آب می کرد تا چای تازه دم درست کند، با صدای سلام محمد، سرها به طرف او چرخید و بچه ها با لحنی محزون جواب سلامش را دادند.
هرکسی مشغول کاری بود که آقای یوسفی با پلاستیکی در دست از راه رسید، پلاستیک بزرگ سبز رنگ را روی میز وسط گذاشت و رو به محمد و چند نفر دیگه، گفت: بچه ها دست بجنبونین، هر کدومتون یه چی بردارین، یکی بسته سربند و یکی چفیه و یکی هم پیکسل های عکس سردار را و وقتی جمعیت خوب جمع شدند، اینا را بین مردم پخش کنید.
محمد دسته ای سربند برداشت، از بین آنها سربند سرخی که رویش نوشته بود«من قاسم سلیمانی ام» را بیرون کشید و بر پیشانی اش بست.
کم کم مردم جمع شدند و میدان بزرگ آزادی کرمان جای سوزن انداختن نبود، که ناگاه رایحه ای خوش در فضا پیچید، انگار عطر سیب بود و بوی بهشت می آمد، بوی شهید و شهادت... ماشین حامل پیکرهای مطهر شهدا وارد میدان شد، محمد همانطور که سربندها را بین مردم پخش میکرد، تا چشمش به ماشین افتاد، دست راست را روی سینه گذاشت و با دست چپ احترام نظامی داد و با فریاد گفت: سلام حاجی.... سلام سردار.... سلام آقا... سلام شهید... منم ببین سردار، یه نظر هم به ما بیانداز جانا و دیگر گریه امانش را برید.
جمعیت که مشخص بود از ملیت های مختلف هستند، با ورود پیکر سردار ملتهب شدند و هر کس با زبان خودش ادای احترام می کرد و در این میدان، مرواریدهای اشک بود که رقصان بر گونه های مرد و زن، هنرنمایی می کردند.
مجری جلسه با سخنانش، سعی در آرام کردن جمعیت داشت و در آخر با نوای جانبخش قرآن، سکوت بر جمع بی قرار پیش رو حکمفرما شد.
پس از تلاوت قرآن، نوبت به سخنرانی سردار سلامی، یار دیرین حاج قاسم رسید.
محمد از این فرصت استفاده کرد و سربندهای دستش را بین مردم پخش می کرد، او می خواست کارش را به سرعت انجام دهد و خودش را به پیکر سردار دلش برساند.
آخرین سربند را که پخش کرد، ماشین حامل پیکر شهدا حرکت نمود تا مراسم تشییع با حضور میلیونی مردمی عاشق پیشه و محزون، شروع شود.
محمد می خواست به طرف ماشین برود که انگار کسی او را صدا زد، آقا پسر... آقا پسر منم یه سربند می خوام...
محمد سرش را به عقب برگرداند و پسر نوجوانی را دید که از او سربند می خواست.. محمد که تمام فکرش پیش سردار بود، دست خالی اش را تکان داد و گفت: می بینی تمام شد دیگه...
اما آن پسر انگار دست بردار نبود و بار دیگه گفت: من کرمانی نیستم هااا، از شیراز اومدم، مهمونتونم، لااقل سربند خودت را به من بده...
محمد لبخندی زد و در یک حرکت سربند را بیرون کشید و همانطور که حلقه سربند را به طرف پسر پرت می کرد گفت: بیا داداش، ما کرمانیا میهمان نوازیم و دیگه به پشت سرش نگاه نکرد و در موج جمعیت به جلو رفت...
محمد سردار را میخواست و انگار سردار هم دلش در پی این یار نوجوانش بود.
محمد دستش را به سمت ماشین دراز کرد و فریاد زد: منم محمد مهدی، همان که وعده شهادتش دادی.... سخنت حق است و نفست حق تر...
این کلام که از دهانش خارج شد، انگار آسمان شکافته شد و نور بود که میبارید، آری درست میدید، وسط آن دایره پر از نور، حاج قاسم ایستاده بود، به محمد مهدی لبخند میزد و دستش را به سمت او دراز کرده بود، محمد به راحتی دست سردار را گرفت، احساس سبکی خاصی داشت، احساس آرامشی عمیق و ابدی..
ادامه دارد..
📝ط_حسینی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹