eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 رمان_عشق_باطعم_سادگی قسمت_61 با صدا امیر علی نیم خیز شدم - هیچی! عطیه مشکو ک پرسید -چی شده امیرعلی؟خانومت که جواب پس نمی ده... نکنه دختر دایی ام رو دعوا کرده باشی!... امیر علی خندید ولی خوب میدونستم خنده اش مصنوعیه چون چشمهاش داد میزد هنوز نگران منه! – اذیتش نکن بی حوصله است عطیه - اونوقت چرا؟! امیرعلی کلافه پوفی کردکه من آروم گفتم: _اگه دهن لقی نمی کنی من با امیرعلی رفتم غسالخونه هین بلندی گفت و چشمهاش گرد شد و داد زد -دیوونه شدی؟ دستم و گرفتم جلوی بینیم - هیس چه خبرته... دیوونه هم خودتی! عطیه سرزنشگر رو به امیرعلی گفت: این مخش عیب برمیداره تو چرا به حرفش گوش کردی ؟ -من ازش خواستم عطیه –تو غلط کردی امیرعلی اخطار آمیز گفت: _عطیه!!! عطیه - خب راست می گم نمی بینی حال و روزش و؟! امیر علی خم شدو کمک کرد چادرم و در بیارم -خوبم عطیه شلوغش نکن فقط یکم سرگیجه دارم بهم یک لیوان آب میدی؟ نگاه خصمانه و سرزنش گرش و به من دوخت و بیرون رفت امیر علی روی دوپاش جلوم نشست و دکمه های مانتوم رو باز کرد و مقنعه ام رو از سرم کشید... نگاهش روی گردنم ثابت موند: -چیکار کردی با خودت محیا؟! نگاهم روچرخوندم تا گردنم رو ببینم ولی نتونستم ... انگشتش که نشست روی گردنم با حس سوزش خودم و عقب کشیدم و یادم افتاد اون موقعی که احساس خفگی می کردم چنگ انداختم به گلوم! نگاهش سرزنشگر بود که گفتم: اول هوای اونجا خیلی خفه بود ...من... با لحن ملایمی گفت: _قربونت برم آخه این چه کاریه کردی؟! آروم لب زدم _خدا نکنه ... با بلند شدن صدای اذون که نشون میداد وقت نماز ظهره ... دستم رو کشید تا بلند بشم -پاشو وضو بگیر نماز بخون دلت آروم میگیره کنار شیر آب نشستم و به صورتم آب پاشیدم ... نسیم خنک موهام و به بازی گرفته بود...حالم خیلی بهترشده بود به سادگیِ جمله دوستت دارم بودکارای امیرعلی.. -اونجا چرا باباجان برو آشپزخونه وضو بگیر سرما می خوری! لبخندزدم به عمو احمدی که سجاده به بغل می رفت تا توی هال نماز بخونه – همینجا خوبه .. آب خنک بهتره عمو با لبخند مهربونی در هال و باز کرد - هر جور راحتی دخترم ... التماس دعا! -چشم شماهم منو دعا کنید!! حتما بابایی گفت و در هال رو بست ... انگشت اشاره ام رو امتداد دماغم کشیدم تا فرق باز کنم... عطیه همیشه به این کار من میخندید و مامان می گفت خدابیامرز مامان بزرگمم همینجور فرق باز می کرده برای وضو... !! یاد مامان بزرگ دوباره امروز رو یادم آورد ... سرم و تکون دادم تا بهش فکر نکنم ... ولی با دیدن صابون سبزو پرکف کنار شیر دوباره تخته غسال خونه و صابون پرکفی که اونجا بود یادم اومد ...! معده ام سوخت و مایع ترش مزه و زرد رنگی رو بالا آوردم ... صدای هول کرده عمه رو شنیدم... -چیه عمه؟چیشدی؟! نمیتونستم خودم رو کنترل کنم و همونطور عق می زدم.. عمه شونه هام رو ماساژمی داد -بیرون چیزی خوردی؟ نکنه مسموم شدی ؟ با خودم گفتم کاش مسمومیت بود! بهتر که شدم آب پاشیدم به صورتم -خوبم عمه جون ببخشید ترسوندمتون!! شروع کردم به آب کشیدن دور حوضچه -نمی خواد دختر پاشو برو تو خونه رنگ به رو نداری! - نه نه خوبم ... میخوام وضو بگیرم!!
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 رمان_عشق_باطعم_سادگی قسمت_62 عمه: _ مسموم شدی؟!! نگاه دزدیدم از عمه - نمی دونم از صبح زیاد حالم خوب نبود عمه _جوشونده می خوری؟ جوشونده حالم مگه با جوشونده های ضد تهوع عمه خوب میشد؟ ! -اذیت نشین بهترم! عمه رفت سمت آشپزخونه - چه تعارفی شدی تو الان برات درست میکنم!! کلافه نفس کشیدم چه بد بود نقش بازی کردن ! چادر رنگی رو روی سرم مرتب کردم و زیر لب اذان و اقامه می گفتم امیرعلی نماز بسته بودو من با نگاهم قربون صدقه اش می رفتم... دست هام رو تا نزدیکی گوشم بالا آوردم... یاد کردم بزرگی خدا رو و نماز بستم.... با بسم الله گفتنم انگار معجزه شدو همه وجودم آروم! نمازم که تموم شد سجده شکر رفتم و با بلند شدنم امیر علی جوشونده به دست رو به روم و نزدیک نشست...!! -قبول باشه! لبخندی زدم –ممنون قبول حق اخم ظریفی کرد -حالت بد شد؟ -چیز مهمی نبود عمه شلوغش کرد دل نگران گفت: چرا صدام نزدی؟ خوشحال از دل نگرانی های امروزش گفتم: _ خوبم امیرعلی باورکن!! – مطمئن باشم ؟؟ سرم و چرخوندم –آره مطمئن مطمئن ...مرسی که هستی و دل نگران ! نگاهش رو به چشمهام دوخت موج میزد توی چشمهاش محبت! ... -نمازت رو بخون ... جوشونده رو هم بخور!! شب شده بود و من با چادر بعد خوندن نماز عشا بی حال کف اتاق افتاده بودم .. نهار نتونسته بودم بخورم و خدا رو شکر عمه گذاشته بود به پای مسمومیتم ... ولی چشم غره های عطیه که به من و امیر علی می رفت نشون میداد که میدونه چرا نمی تونم نهار بخورم !... فکر می کردم توی معده ام یک گوله آتیشه ... معده ام خالی بودولی همش بالا می آوردم ... فشارم پایین بود و همه رو دل نگران کرده بودم به خصوص امیرعلی رو که همش زیرلب خودش و سرزنش می کرد!! امیر علی وارد اتاق شدو تلفن همراهش رو گرفت سمتم –بیا مامانته... گوشی رو به گوشم چسبوندم صدام لرزش داشت به خاطر حال خرابم - سلام مامان!! صدای مامان نگران تر از همه - سلام مامان چی شده؟؟ بیرون چیزی خوردی؟ -نه ولی حالم اصلا خوب نیست! -صبحم که میرفتی رنگ به رو نداشتی مادر... چشمهام رو که از درد معده روی هم فشار میدادم و باز کردم ... امیرعلی تو اتاق نبود... بازم بغض کردم _ مامان میاین دنبالم؟ -نه مامان عمه ات زنگ زد اجازه خواست اونجا بمونی طفلکی امیرعلی خیلی دل نگرانته... دوست داره پیشش باشی خیالش راحت تره ... شب و بمون با اون حال خرابمم خجالت کشیدم ولی یک حس خوبی هم داشتم... _آخه...! -آخه نیار مامان بمون ... امیرعلی شوهرته دخترم این که دیگه خجالت نداره دلم ضعف رفت برای این صحبتهای مادر دختری که مثل همیشه از پشت تلفن هم مامان درک کردحالم رو ... بی هوا گفتم: _دوستتون دارم مامان! مامان خندید _منم دوستت دارم ... کاری نداری؟! -نه ممنون! مامان - مواظب خودت باش سلامم برسون چشم آرومی گفتم و بعد خداحافظی کردم و تماس قطع شد... آهسته دستم رو پایین آوردم و نگاهم روی تلفن همراه ساده و معمولی امیرعلی موند! با صدای باز شدن در اتاق سربلند کردم و امیر علی اومد تو اتاق و کنارم نشست: -چیزی می خوری برات بیارم؟!! به نشونه منفی سر تکون دادم و خجالت زده گفتم: _ببخشید دست خودم نیست نمی دونم چرا اینجوری شدم،همش توی ذهنم... نزاشت ادامه بدم: – چرا ببخشید؟! درک میکنم حالت رو عزیزِمن خودم هم اینجوری بودم فقط یکم خوددارتر... سرم و به شونه اش تکیه دادم - تو خواستی من شب اینجا بمونم؟؟ دست کشید به موهاش -آره ...ناراحت شدی؟! -نه ...فقط خجالت می کشم! خنده کوتاهی کرد –قربون اون خجالتت بشه امیرعلے! ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ادامه دارد.......
السلام‌علیڪ‌یاعلے‌بن‌موسےالرضاعلیہ‌السلام 🌹صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام) به نیت خشنودی آن حضرت وبرآورده شدن حاجات👇 ✨اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةًمُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.✨ @Emam_kh
↫✳️ صحبت های مهم و کلیدی رهبر معظم انقلاب در مورد سبک زندگی 🔹در سبک زندگی مشکلاتی داریم؛ یکی از مشکلات ‌ما رفاه‌زدگی افراطی و اَشرافی‌گری است.اشرافی‌گری از طبقات بالا به پایین سرریز می‌شود. 🔹یکی از موانعی که باعث شده ما از این ظرفیت‌ها استفاده نکنیم، اعتماد کردن به نسخه بیگانگان بوده است. برخی‌ها در گوشه و کنار کشور به نسخه بیگانگان بیشتر از داخل اعتماد دارند، همین سیاست جمعیتی غربی‌ها که "فرزند کمتر زندگی بهتر" فرهنگ اروپایی است ، آنها خودشان عمل کردند ، دچار مشکل جمعیتی شدند اما الان جایزه می‌دهند تا بچه بیاورند. 🔹زیاد مصرف کردن و زیادی خرج کردن، جزء عیوب مهم ما در سبک زندگی است، باید به جنس داخلی و مصرف داخلی تعصب داشته باشیم.اگر تعصب به اقتصاد ملی داشته باشیم، بسیاری از کارها اصلاح خواهد شد.
❗️فرق مؤمن با غیر مؤمن شهید مطهری: فرق مؤمن و غير مؤمن در اين نيست كه اين خطا می‌كند و آن خطا نمی‌كند؛ فرق آنها در اين است كه مؤمن خطای خود را تكرار نمی‌كند، بيش از يکبار خطا نمیكند؛ اما غير مؤمن، چندين بار صدمه‌ی كاری را می‌خورد و باز آنقدر بصيرت ندارد كه بار ديگر تكرار نكند. از خداوند مسئلت داريم كه‏ به ما توفيق دهد از خطاها و لغزش‌های خود پند بگيريم. 📗حکمت‌ها و اندرزها ج۱ ص۶۷ @Emam_kh
خواص_دارویی شنبلیله شنبلیله سرشار از مواد_معدنی چون: مس، پتاسیم، کلسیم، آهن، سلنیوم، روی، منگنز و منیزیم می‌باشد از نظر ویتامینی نیز دارای: انواع ویتامین‌های گروه B مانند تیامین، ریبوفلاوین، نیاسین، پیریدوکسین، فولیک اسید و نیز ویتامین A و C می‌باشد. علاوه بر موارد ذکرشده، دانه‌های این گیاه سرشار از پروتئین، لیزین، تریپتوفان، استروئید ساپونین و دیوسژنین (ترکیبی که خواص شبه استروژنی دارد) می‌باشد. چرا شنبلیله؟ دانه های شنبلیله خواص مشابه هورمون_جنسی استروژن دارند و به همین دلیل به افزایش میل جنسی و کاهش گرگرفتگی ها و نوسانات خلقی ناشی از یائسگی و سندروم پیش از قاعدگی کمک می کنند. در هند و چین از آن برای درمان آرتروز، آسم، برونشیت، بهبود گوارش، حفظ متابولیسم طبیعی بدن، افزایش میل جنسی و تقویت قوای جنسی آقایان، درمان مشکلات پوستی (جراحت ها و جوش)، درمان گلودرد و درمان ترش کردن معده استفاده می شود. از دیرباز، از شنبلیله برای درمان اختلالات رشدی، تحریک زایمان، درمان اختلالات هورمونی، افزایش رشد سینه ها و کاهش درد قاعدگی استفاده می شود. مطالعات اخیر نشان داده اند که شنبلیله به کاهش قند و کلسترول خون کمک می کند و می تواند در درمان دیابت های نوع ۱و ۲ مؤثر باشد. محققان در حال بررسی فواید شنبیلیله برای دستگاه قلب و عروق هم هستند. @Emam_kh
دلمه فلفل دلمه ای ٣٠٠ گرم چرخكرده گوشت يك پيمانه برنج نيم پيمانه لپه پيازداغ دو عدد درشت سبزي كوفته بمقدار لازم ادويه جات شمامل : زردچوبه نمك فلفل رب گوجه فرنگي ، سركه، شكر(مقدار سركه و شكر سليقه اي هست تقريبا چهارقاشق سركه ، دوقاشق شكر ) براي سس دلمه اينمقدار مواد براي ١٥ عدد فلفل دلمه اي كافيه. براي درست كردن دلمه يكم وقت بيشتري لازمه چون برنج و لپه بايد بعد پخت كامل خنك بشن. اول بزنج رو با زردچوبه و نمك طوري ميپزيم كه نيم پز بشه. لپه رو ميزاريم كامل مغز پخت بشه كنار ميزاريم كه كامل خنك بشن. يكي از پيازها رو خورد كرده سرخ ميكنيم با كمي زردچوبه و فلفل و گوشت تفت ميديم حالا با برنج و لپه مخلوط ميكنيم و در اخر سبزي معطر رو اضافه ميكنيم. كاملا باهم مخلوط ميكنيم . . حالا نوبت فلفلهاست از قسمت پايينتر كلاهك برش ميزنيم و داخلشو كاملا خالي ميكنيم. با مواد آماده پر ميكنيم. در ظرف پياز بعدي تفت ميديم و كمي زردچوبه و رب رو اضافه كرده تفت ميديم حالا فلفل دلمه ايها رو ميچينيم داخل سس طوري بايد چيد كه وقت پخت نيوفتن جوري كه كنارهم وايستن و تا نيمه فلفلها اب ميريزيم و اجازه ميديم تا يك ساعتي بپزه. نيم ساعت آخر سركه و شكر رو اضافه ميكنيم. @Emam_kh
رهایی_از_افکار_منفی 📌هر اندوه بیهوده‌ای را با تعقل و تفکر می‌توان برطرف کرد! 🔻اگر می‌خواهی حال خوش معنوی داشته باشی، لیزرِ عقلت را روی اندوه‌های دلت بینداز و آنها را نابود کن؛ خوب فکر کن و اندوه‌های بیخود را از دلت بیرون بریز! ⚡️مثلاً به خودت بگو: 🌺🍃 1-این مشکل هم یک امتحان الهی است 🌺🍃2-الان خدا از اینکه تو داری زجر می‌کشی نارحت است؛ حتی بیشتر از خودت! و برایت جبران خواهد کرد 🌺🍃3-هستند کسانی که بیشتر از تو مشکل دارند 🌺🍃4- این مشکل برطرف خواهد شد و یک زمانی می‌رسد که اصلاً این غصه از یادت می‌رود... 🎯هر اندوه بیهوده‌ای را با تعقل و تفکر می‌توان برطرف کرد. ✔️ اما چرا بعضی‌ها وقتی فکر می‌کنند، اندوه‌شان برطرف نمی‌شود بلکه نگران‌تر می‌شوند؟ چون عقل‌شان ضعیف شده است! کسی که عقل قوی ندارد، هرچه تفکر کند مسرور نمی‌شود بلکه گاهی تفکر حتی برایش ضرر هم دارد! 👤علیرضا پناهیان @Emam_kh
🔴 عادت به عزت ✍🏻 مسعود_پیرهادی 🔰۲۱ سال پیش، وقتی بعد از ۲۰ سال ناکامی، تیم ملی فوتبال ما به مسابقات جام جهانی راه پیدا کرد، مردم در تهران و شهرستان ها، به خیابان ها آمدند و جشن گرفتند. اتفاقی که سه مرتبه بعد از آن هم تکرار شد و چون برای عموم مردم عادی شده بود، شور و هیاهوی چندانی به پا نکرد. گویی مردم با توجه به پیشرفت فوتبال کشورشان، طبیعی می دیدند و انتظاری هم جز این نداشتند که تیم ملی فوتبال به جام جهانی صعود کند و اگر غیر از این می شد، گلایه می کردند. 🔹حالا این قضیه نیروهای مسلح ما در برابر متجاوزان است، پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی، یک پهپاد متجاوز را در استان خوزستان سرنگون کرده است. وزارت دفاع آمریکا، مسئولیت این تجاوز هوایی را نپذیرفته اما به گزارش رویترز، رژیم صهیونیستی از اظهار نظر در این باره خودداری کرده است. 🔺آن طور که مسئولان اعلام کرده اند، پهپاد متجاوز، پیش از رسیدن به نقاط حساس، منهدم شده و حالا لاشه اش در نیزارهای اطراف بندر ماهشهر افتاده است. این خبر، پس از سقوط پهپاد آمریکایی RQ170، سرنگونی پهپاد آمریکایی فوق پیشرفته گلوبال هاک و توقیف نفتکش انگلیسی، اصلا به چشم نیامد و بسیار طبیعی جلوه کرد. هر کدام از ما هم که این خبر را شنیده باشیم، با خود گفته ایم خب طبیعی است، هر دست متجاوزی فورا باید قطع شود. 🔹ملت ما، به مدد اتکا به توان خود و مبتنی بر نظام مقدس و مردم سالاری که خود پایه اش را بنا نهاد و ۴۱ سال است از آن محافظت می کند، خیلی زود به عزتمندی و اعتماد به نفس بالا عادت کرد. در سال های نه چندان دور در سرزمین ما، شخص اول کشور با ده ها لقب و منصب شاهنشاهی، با نخست وزیر شدن فردی مخالف بود، اما چون او در سفر به آمریکا، نظر دولت ایالات متحده را به خود جلب کرده بود، نخست وزیر می‌شد، زمانی بود که شاه ایران، در برابر سفیر یک کشور خارجی، موضعی جز ضعف و زبونی نداشت، زمانی که اغلب تجهیزات نظامی ما وارداتی بودند و افسر ایرانی، حتی حق نداشت تعمیر آن را یاد بگیرد، زمانی که همه پذیرفته بودند آمریکا، آقای دنیاست و نمی شود به خواستش، هرچند موجب ذلت ملت ما باشد، تمکین نکرد. 🔹اما حالا چه؟ حالا، به صورت متوسط هر سال یک انتخابات برگزار می شود، تجهیزات نظامی ما، از صفر تا صد توسط دانشمندان خودمان تولید می شود، واکنش نیروهای مسلح ما، به هر متجاوزی پشیمان کننده است و گستره نفوذ معنوی و اندیشه ما، تا مدیترانه کشیده شده است. 💢ما خیلی زود، در سایه رهبری الهی امام و رهبری و با اتکا به توان خود، به عزت و اقتدار دست یافتیم و بالاتر از آن، به عزتمندی عادت کردیم. اگر انقلاب اسلامی ایران، تنها همین یک دستاورد را داشت که یکایک مردم ما، ظرف ۴۰ سال، به چنین عزت و اعتماد به نفسی دست یابند، باز هم چیزی کم نداشت، تا چه رسد به این که هزاران دستاورد بزرگ و کوچک در حوزه های متفاوت داشته است. در این بهار عزتمندی ما، جای شهیدان و امام شهیدان، بیش از همیشه خالی‌است. ➖➖➖➖➖➖ @Emam_kh
✨💖الّلهُمَّ ✨❤️صَلِّ عَلَی ✨💖مُحَمَّدٍ ✨❤️وَآلِ مُحَمَّدٍ ✨💖وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ❤️ سلام_امام_زمانم روزم_بنامت 💖سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ❤ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا 💖کاش در نافله ات نام مراهم ببری ❤که دعای تو کجا،عبد گنهکار کجا... 💖اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @Emam_kh