eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ آقای روحانی! صدای آمریکا از حنجره کسانی بیرون می‌آید که ۶ سال تمام سرمایه‌های مملکت را به اخم و لبخند‌های کدخدا گره زدند اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل طی نامه ای در واکنش به فریادهای امروز رئیس جمهور بر سر مردم یزد نوشتند: ▪️آقای روحانی برسر مردم فریاد نکشید. جنس شعار‌های امروز مردم از همان وعده‌هایی است که قرار بود ۱۰۰ روزه حل کنید. ▪️صدای آمریکا از حنجره کسانی بیرون می‌آید که ۶ سال تمام سرمایه‌های مملکت را به اخم و لبخند‌های کدخدا گره زده بودند و امروز که مردم شعار «روحانی روحانی، اقتصاد اقتصاد» سر می‌دهند جز دو قطبی کردن جامعه حرفی برای گفتن ندارد. ▪️ چرا در ایام سه ماه مانده به انتخابات یادتان افتاده است که فساد‌ها را برملا کنید؟ چرا در ۶ سال گذشته فساد‌های مد نظر را بیان نکرده اید؟/دانشجو
‼️کفشهای مجهول المالک 🔷س 1921: اگر شخصی اشتباها مرا هنگام خروج از پوشیده باشد، می توانم مشابه همان کفش را بردارم؟ ✅ج: اگر بدانید کفش موجود متعلق به همان کسی است که کفش شما را برده است و از آن مأیوس باشید یا مشقت داشته باشد، می توانید آن را بردارید، در این صورت، اگر قیمت آن بیش از کفش شما باشد، باید مابه التفاوت آن را به فقیر بپردازید و اگر نمی دانید کفش متعلق به همان شخص است، نمی توانید آن را بردارید. @Emam_kh
🌸🌸🌸🌸 رمان_عشق_باطعم_سادگی قسمت_65 باصدای خاله لیلا صورت خندونم رو که به جمعیت در حال شادی دوخته بودم گرفتم و بدون حذف کردن لبخندم به خاله لیلا دوختم فاطمه خانوم به جای من جواب داد - همه چی هست مرسی لیلا جان ! همون اول از برخورد فاطمه خانوم و خاله لیلا حدس زده بودم باید از قبل باهم آشنا بوده باشن وصمیمی! -محیا خانوم غریبی که نمی کنی؟ با این همه صمیمیت مگه آدم غریبی میکرد؟! لبخندم عمق گرفت -نه اصلا! -دوست داری باهم بریم جای محدثه؟ می دونستم محدثه دختر خاله لیلاست و عروس امشب ... خیلی دوست داشتم ولی گفتم شاید رسم ادب نباشه فاطمه خانوم رو تنها بزارم! فاطمه خانوم هم که حواسش هم به صحبت ما بود هم از دست زدن دست نمی کشید گفت:دوست داری برو محیا جون چرامعطلی! خوشحال تقریبا از جا پریدم و دست تو دست خاله لیلا از وسط جمعیت نسبتا زیادی که نزدیک عروس و سفره عقد ساده اش نشسته بودن با احتیاط که مبادا پای کسی رو لگد کنم رفتیم سمت عروس که حاال حواسش رو از آینه بختش گرفته بود و متوجه ما بود ! خاله لیلا با دیدن محدثه شروع کرد به قربون صدقه رفتن -الهی قربون دختر خوشگلم برم که اینقدر ماه شده محدثه هم لبخندی صورتش و پر کرد - خدا نکنه مامان خاله لیلا دستش رو پشتم گذاشت -اینم محیا خانوم که برات تعریفش و کرده بودم لبخندی روی لبهام نشست یعنی این قدر مهم بودم که خاله لیلا راجع به من بادخترش حرف هم زده بود! دستم رو جلو بردم -سلام...تبریک میگم خوشبخت باشین دسته گلش رو توی دستش جا به جا کرد و بعد دست آزادش رو توی دستم گذاشت -سلام ...ممنون...خیلی خوشحالم که اومدین دستش رو فشار نرمی دادم که خاله لیلا گفت :خاله دوست داری پهلوی محدثه بشین فعلا خبری از اقا دامادمون نیست از بچگی عاشق این بودم کنار عروس بشینم و باهاش حرف بزنم!... کلی از پیشنهاد خاله کیف کردم ولی نگاه پر تردیدم رو به محدثه دوختم -نمی خوام محدثه خانوم معذب بشن! محدثه پف دامنش رو جمع کرد -نه اصلا بفرمایید من هم سرخوش روی صندلی داماد جاگرفتم ... توی دلم قند آب می کردن چه حس خوبی بود! -مامان خیلی از شما تعریف کردن... خیلی دوست داشتم شما رو ببینم ! با حرف محدثه نگاه از آینه دور نقره ای رو به روم و تصویر خودم که توش افتاده بود گرفتم همیشه دوست داشتم مثل فیلمها از تو آینه بختم زیر چشمی امیر علی رو دید بزنم ولی خب قسمت نشده بود چون عقد ما این قدر هول هولکی بود که فقط خریدمون حلقه بود و قرآن و بقیه خریدها مونده بود برای جلسه عروسی!.. با خودم فکر کردم اگه محدثه هم مثل من همچین آرزویی داشته باشه الان چه حالی داره که به جای شوهرش تصویر من کنار خودش تو آینه جا خوش کرده! از فکرم خنده ام گرفت ولی الان خندیدن اصلا درست نبود ... سعی کردم خنده ام رو پشت لبخند مهربونی قایم کنم و به چشمهای آرایش شده محدثه نگاه کردم! -خاله لطف دارن من تعریفی نیستم والا به لحن صمیمی ام خندید -راستش محیا خانوم ... ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🌸🌸🌸🌸🌸 رمان_عشق_باطعم_سادگی قسمت_66 پریدم وسط حرفش ... از لفظ خانوم کنار اسمم خوشم نمی اومد به خصوص اگر طرف مقابلم یک دختر بود و هم سن و سال ! اسمم رو بی هیچ پسوندی ترجیح می دادم چون صمیمیت خاصی ایجاد می کرد ! -بی خیال خانوم گفتن و این حرفها محدثه جون من با محیا خالی راحت ترم ! لبخندی صورتش و پر کرد -باشه... راستش مامان خیلی از برخورد شما تعریف می کرد ... من با اینکه مامان بابام هر دو غسال هستن هنوزم جرئت نکردم از نزدیکی اونجا رد بشم واقعیتش هم ترس مانع بود و هم قدیما خجالت ! میدونستم از چی حرف می زنه - حالا چی؟ خندید از سر ذوق -نه اصال میبوسم دست و پاشون رو ! با خنده سر تکون دادم به حرف ساده ولی از ته قلبش!... به دسته گلش خیره شد ! -شما چطوری جرئت کردین برین؟ -اوم... خب راستش یکم قصه اش مفصله... منم مثل تو می ترسیدم خیلی ولی... خنده اش گرفت -ولی؟؟ من هم خندیدم به این مبهم حرف زدنم -می دونی محدثه جون من عاشق امیر علی ام شوهرم و میگم !... بعد از عقدمون فهمیدم میره کمک عمو اکبرش ... اکبرآقا رو میشناسی که؟ به نشونه آره سر تکون داد و من با خودم فکر کردم الان اعلام کردن عشقم نسبت به امیرعلی چه دلیلی داشت برا گفتن علت رفتنم ! شونه هام رو برای خودم آروم بالا انداختم و ادامه دادم -خب وقتی فهمیدم اول شکه شدم ولی کم کم با دیدگاه امیرعلی آشنا شدم و دوست داشتم منم تجربه کنم اون چیزی رو که امیرعلی باهاش داشت ساده کنار می اومد ولی برای من خیلی سخت بود و شاید تصورش برای بقیه سخت تر! خندید -پس از سر عاشقی این کارو انجام دادین؟ خب حالا علت حرفم معلوم شد! ولی فقط هم از سر عاشقی نبود ! شایدهم بود! واقعا نمی دونستم ! خندیدم و یک چشمکی نثار محدثه کردم _آره دیگه! سعی کرد حواسش باشه عروسه و باید سنگین باشه برای همین با احتیاط خندیدو گرنه مطمئنا از ته دل و بلند می خندید به این حرکتهای من که زود صمیمی شده بودم ! جای عطیه خالی که همیشه میگفت زود پسرخاله میشی باهمه یکم خانوم باش ! خانومی همونطور که چادر رنگی به سرش می کشید داد زد خانوما آقا داماد داره میاد ! از روی صندلی بلند شدم و دوباره دست محدثه رو فشردم -خب من دیگه برم ... خوشحال شدم از آشناییت خوشبخت باشین لبخند مهربونی زد - ممنونم ...خیلی خوشحال شدم اومدین -باعث افتخارم بود که دعوتم کردین! مگه میشد نیام ! لبخندش کش اومد که صدای کل کشیدن بلند شد این یعنی داماد وارد خونه شده ! سریع عقب کشیدم -من دیگه برم طفلکی آقا داماد اگه بفهمه من جاش و تصاحب کردم غصه اش میگیره! محدثه بازم با احتیاط خندیدو من دور شدم و موقع روبه روشدن عروس و داماد بهم و دست دادنشون من هم با بقیه از سر ذوق و شادی دست زدم و دعای خوشبختی کردم براشون با دیدن نگاه هاشون بهم که پر از عشق و دلدادگی بود ! پر انرژی از خاله لیلا خداحافظی کردم همین طور از محدثه که داشت تازه شام می خورد کنار شوهرش ... همراه فاطمه خانوم بیرون اومدم ... کوچه پر بود از آقایونی که شام خورده بودن و منتظر خانومهاشون بودن فاطمه خانوم به جایی اشاره کرد -آقاها اونجان ! به سمتی که فاطمه خانوم اشاره کرد راه افتادیم ... امشب علی آقا هم اومده بود تک پسر عمو اکبر که اونشب رفته بودیم خونشون نبود و نمیدونم کجا بود ! عالیه هم تک دختر عمو بود ولی اون عروس شده بود و علی آقا مجرد بود هنوز! سر که بلند کردم نگاه امیرعلی رو دیدم که با یک لبخند داره به نزدیک شدن ما نگاه می کنه... عاشق این لباس چهارخونه آبی فیروزه ایش بودم که بهش میومد مثل همیشه ساده پوشیده بود ! پیراهن و شلوار!.. ادامه دارد......
السلام‌علیڪ‌یاعلے‌بن‌موسےالرضاعلیہ‌السلام 🌹صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام) به نیت خشنودی آن حضرت وبرآورده شدن حاجات👇 ✨اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةًمُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.✨ @Emam_kh
🔴🔴آقای روحانی! دلارهای بیت المال گم نشده بلکه به جیب برخی سرازیر شده است ♦️«حسین شریعتمداری» در واکنش به سخنان روز گذشته «حسن روحانی» نوشت:دیروز آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان در اجتماع مردم یزد به گلایه و اعتراض گفتند: «یک عده آدم بداخلاق و بی‌ایمان در روزنامه‌ها نوشتند این دولت با ارز ۴۲۰۰ تومانی ۱۸میلیارد دلار را بر باد داد؛ بدانید در این دولت یک دلار گم نخواهد شد»! گزارش خبری تحلیلی کیهان امروز را به سخنان آقای روحانی در یزد اختصاص داده‌ایم. این وجیزه به نکته‌ای در همین خصوص ولی از زاویه‌ای دیگر می‌پردازد. بخوانید! ♦️۱- اشاره جناب روحانی به تیتر کیهان سه‌شنبه ۲۳ مهرماه ۹۸ است که در آن با ارائه چند سند، از بر‌باد رفتن ۱۸ میلیارد دلار ارز -آنهم در شرایط حساس کنونی- خبر داده بودیم. اهانت آقای روحانی که ما را «بداخلاق»! و «بی‌ایمان»! نامیده‌اند را نادیده گرفته و به حساب خوش اخلاقی‌ها و ایمان قوی ایشان می‌نویسیم! اما، برباد دادن ۱۸ میلیارد دلار‌، واقعیت تلخی است که انکار آن با هیچ توجیه و بهانه‌ای امکان‌پذیر نیست و تعجب‌آور است که آقای رئیس‌جمهور چگونه آن را انکار می‌کنند؟! انکار آقای رئیس‌جمهور در حالی است که علاوه‌ بر اسناد موجود، برخی از دولتمردان دست‌اندر‌کار نیز به آن اعتراف می‌کنند. به‌عنوان مثال آقای همتی‌، رئیس‌کل بانک مرکزی با صراحت گفت: «من موافق دلار 4200 تومانی نیستم!» و آقای نوبخت‌، رئیس‌سازمان برنامه و بودجه نیز گفته بود: « باید قبول کنیم که شیوه کنونی پرداخت ارز 4200 تومانی به کالاهای اساسی درست نیست و این منافع به دست مردم نمی‌رسد». آقای نوبخت در حالی تاکید می‌کند منافع ارز ۴۲۰۰ تومانی به‌دست مردم نمی‌رسد، که آقای روحانی گفته بود «۱۸ میلیارد دلار را به باد نداده‌ایم، به مردم داده‌ایم»! گفتنی است، تعدادی از دریافت‌کنندگان ارز ۴۲۰۰ تومانی اساسا هیچ کالایی وارد نکرده‌اند، شماری از آنها نیز به جای کالای اساسی، اجناس بُنجل و غیر‌ضروری وارد کرده‌اند، برخی نیز، کالایی را که با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد کرده بودند، در بازار آزاد و با محاسبه ارز غیر‌دولتی فروختند، که واردات گوشت یکی از آن نمونه‌هاست تا آنجا که رئیس‌ دادگاه خطاب به آنان گفت؛ از آن پیر‌زنی که در صف گوشت ایستاده بود خجالت نکشیدید که سهم او را غارت کردید؟! ♦️۲- آقای روحانی می‌فرمایند؛ «بدانید در این دولت یک دلار هم گم نخواهد شد»! که باید گفت؛ مگر کسی ادعا کرده که دلارها گم شده است؟! سخن از برباد دادن ۱۸ میلیارد دلار در میان است و نه گُم شدن آن، زیرا همه می‌دانند این ۱۸ میلیارد دلاری که از کیسه بیت‌المال خارج شده، به جیب چه کسانی سرازیر شده است؟! کاش رئیس‌جمهور محترم نیم‌نگاهی به اخبار مربوط به دادگاه‌های ویژه رسیدگی به مفاسد اقتصادی می‌انداختند و نام برخی از متهمان دانه‌درشت را همراه با نسبت آنان به دولت از نظر می‌گذراندند و... بعد می‌فرمودند که در دولت ایشان حتی یک دلار هم گُم نمی‌شود! ♦️۳- حمله دیروز آقای رئیس‌جمهور به قوه قضائیه و دادگاه‌های ویژه رسیدگی به مفاسد اقتصادی دور از انتظار بود و باید از این قوه تشکر نیز می‌کردند، چرا که این روزها دستگاه قضایی با جدیت دنبال پیدا کردن دلارهایی است که ایشان مدعی است گُم نشده است! پرخاش آقای روحانی به دستگاه قضایی ممکن است خدای نخواسته این تلقی را پیش بکشد که نگرانی جناب رئیس‌جمهور از پیدا شدن دلارها‌ست و نه گم شدن آنها ! @Emam_kh
🌹💌 💠 هفته ی وحدت را قدر بدانید... «این هفته وحدت، این هفته مشترک الاحترام بین مسلمین را قدر بدانید. همه سعی کنند وحدت و اتّحاد نیروها و در یک جبهه قرار گرفتن نیروهای مسلمین را - که رمز سعادت و مایه سربلندی مسلمین و بزرگترین حربه ملتها در مقابل استکبار جهانی است - مغتنم بشمارند و قدر بدانند.» 🌹 هفته ی وحدت مبارکباد 🌹 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ ایمان -2 🎥⏰با چند دقیقه وقت برای دیدن این کلیپ‌ اعتقادات خویش رامستحکم کنید، و آن رابرای دوستان خویش ارسال نمایید. 👈این قسمت: 🔬انواع علم انسان
💢 رفع_سردی_پا_و_دست 🍃آویشن ۵ گرم 🍂مریم گلی ۵ گرم 🍃بابونه ۵ گرم ♨️✍ مواد بالا را مخلوط ڪرده و ۵ گرم از آن را در ۲ لیوان آب جوش دم دهید سپس با عسل یک استڪان میل ڪنید @Emam_kh
کمپوت آلوئه ورا خانگی برگ آلوئه ورا شکر طرز تهیه ۱- در هنگام درست کردن کمپوت آلوئه ورا ، اولین چیزی که باید دقت نمود ،خارج کردن ژل شفاف آلوئه ورا از برگ های آن می باشد . ۲- برای این کار ابتدا پوست سبز آن را جدا نموده وسپس لایه زرد رنگ روی ژل را نیز با دقت جدا نمایید وسپس با آب سرد خوب بشویید . (می توانید با محلولی از یک قاشق غذاخوری سرکه سفید ویک فنجان آب ،لایه زرد رنگ آن را از بین ببرید .) ۳- در مرحله بعد آب را در قابلمه بریزید وروی شعله گاز قرار دهید تا بجوشد .(مقدار آب زیاد نباشد) ۴- سپس شکر را اضافه نمایید وبگذارید تا کمی مانده که کاملا حل شود ، تکه های ژل آلوئه ورا را درون آن بریزید . ۵- وبه مدت 15دقیقه بگذارید تا آب همراه با ژل آلوئه ورا بجوشد وسپس از روی حرارت بردارید .در این کمپوت برای طعم دار شدن آن می توانید از 2 إلی 3 قاشق غذاخوری آب لیمو ترش نیز استفاده کنید . ۶- پس از خنک شدن در شیشه درب دار بریزید ودر یخچال نگهدار کنید . ۷- بهتره این کمپوت دو روز در یخچال گذاشته شود وبعد نوش جان کنید . مدت نگهداری این کمپوت در یخچال یکماه می باشد . سایر نکات نکته : دوستان عزیز من دو برگ متوسط از برگ آلوئه ورا را ژل داخل آن خارج کردم وبعد وزن کردم ، به مقدار مساوی شکر هم وزن ژل های خارج شده استفاده کردم . *در صورت تمایل برای طعم دار کمپوت میتوانید هم از آب لیمو ترش وهم گلاب در صورت تمایل استفاده کنید .