سـ🍁ـلااااام
صبـح زیبـاتـون بخیـر
امـروزتـون قشنـگ
عمـرتـون بلنـد
روزیتـون زیـاد
مشکلاتتون کـم
لبخنـدتـون همیشگی
مهـربونی تـو قلبتـون
و دعـای خیـر همـراهتـون
@Emam_kh
•✦✨ کلام الله ✨✦•
❖✨﷽✨❖
🔻برائت از دشمنان خدا🔻
✍ قرآن کریم میفرماید مومن اهل فحّاشی و بد دهنی، حتّی نسبت به دشمنان خدا نیست.
↯↻↯↻↯
🔰 سوره مبارکه انعام، آیه ﴿۱۰۸﴾
〖وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ〗
【به معبودِ مشرکان و کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، تا مبادا آنها نیز از روی ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند】
❌ یعنی مومن، باید ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺧﻮﺩش ﺭو ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن ﻛﻨﺘﺮﻝ کنه، ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺑﺪ ﺩﻫﻨﻰ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ پرهیز کنه.
📛 با ﻓﺤﺶ ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ، هیچکس رو نمیشه هدایت کرد.
⚠ امّا حواسمون باشه که این به معنیِ دوستی با دشمنانِ خدا، و دشمنانِ دینِ خدا نیست.
☝️برائت یکی از فروع دین است.
👈 ما از این طریق، ﺑﻴﺰﺍﺭﻯِ ﺧﻮﺩمون رو ﺍﺯ دشمنانِ خدا، دشمنان دین، و دشمنان اهلبیت ﺍﻋﻠﺎم ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ.
و ﻟﻌﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﺋﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﺎﺕِ بسیاری از ﻗﺮﺁﻥ کریم ﺍﻋﻠﺎم ﺷﺪﻩ، ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻣﻮﺿﻊِ ﻣﺎ رو ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮِ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ نشون میده...
✔ فقط یادمون باشه ...
ﺣﺴﺎﺏِ ﺑﺮﺍﺋﺖ، ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺏِ ﺩﺷﻨﺎم دادن ﻭ ﻧﺎﺳﺰﺍ گفتن ﺟﺪﺍﺳﺖ➣●•
تولی_و_تبری
ڪلام_الله
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚صلی الله علی رسول الله وآل رسول الله ورحمة الله🌸
🍃💚اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃💚مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃💚وَعَجِّلفَرَجَهُــم
@Emam_kh
‼️دف زدن در جشن ها
🔷س 1935: استفاده از #دف، در مجالس شادي زنانه (#مولودی ها و #جشن_عروسی و ...) چه حکمي دارد؟
✅ج: اگر به گونه ای استفاده شود که انسان را از خداوند متعال و معنویات و فضایل اخلاقی دور کند و به سمت بی بندوباری، بیهودگی و گناه سوق دهد، حرام است، در هر صورت #استفاده_از_آلات_موسيقى در #مناسبتهاى_مذهبى شايسته مجالس اهل بيت (عليهم السلام) نيست، هر چند از نوع حلال باشد، بايد قداست و مقام اهل بيت(علهيم السلام) مراعات شود.
@Emam_kh
🔴ماجرای بانک آسیای میانه و پرداخت بدهی بابک زنجانی در دولت روحانی
🔹🔸چند سال قبل، خواهر بابک زنجانی همراه چند نفر، راهی یک کشور آسیای میانه شد.
در آنجا، شخصی مدعی نمایندگی یک بانک معتبر در «نشستی غیر رسمی و قابل انکار» ضمن تایید ادعای زنجانی اعلام کرد بانک ...حاضر است بدهی بابک زنجانی را به دولت ایران بپردازد.
آنها دو شرط داشتند:
1️⃣ معرفی یک حساب «معتبر و امن» از دولت ایران.
2️⃣ امضا توافقنامه نامه عدم افشا اطلاعات (NDA) با آنها توسط نماینده دولت ایران.
♦️طرف مقابل نگران تحریم بانکش از سوی آمریکایی ها بود. (آن روزها برخی در داخل ایران، گرای دورزنندگان تحریم ها را داده بودند و بعدها اتفاقات تلخی برای آنها افتاده بود...)
♦️دولت حاضر به امضا توافق نامه عدم افشأ اطلاعات نشد! سفر چندبار دیگر هم تکرار شد، اما دولت هیج کاری نکرد!
سرانجام بانک کوتاه آمد و ریسک اقدام بدون توافقنامه را پذیرفت.
چندین ماه بعد، با پیگیری برخی مقامات قضایی، شماره حسابی اعلام شد، اما بانک عامل اعلام کرد این حساب در لیست تحریم هاست و به محض واریز پول، آمریکایی ها آن را بلوکه کرده و با تکیه به آراء واهی، مصادره می کنند!
♦️دولت یکبار دیگر هم شماره حسابی مشابه اعلام کرد! کسی حاضر نبود یک حساب امن اعلام کند!
بعد از ماه ها فرصت سوزی، دولت حاضر شد نماینده ای به آن کشور بفرستد.
نماینده اعزامی نه تنها تام الاختیار نبود، بلکه فردی مسلوب الاراده بود که حتی آداب حضور در یک نشست رسمی را هم بلد نبود و در جلسه ای کوتاه، به جای تمهید مقدمات استرداد پول، با سؤالات مهمل و بی ربطی مثل اینکه «چرا می خواهید این پول را بدهید!؟- چند شعبه در کدام کشور ها دارید!؟- چند سال است بانک تاسیس شده!؟ سهامداران شما کدام موسسات هستند و در کدام بانک ها سهام دارید!؟....» کودکانه کوشید طرف را تخلیه اطلاعاتی کند و...
♦️همان روز ها، دولتمردانی چون زنگنه و جهانگیری و بخصوص شخص حسن روحانی از پرونده زنجانی چماقی درست کرده بودند و با آن منتقدین برجام را می نواختند و به آنها انگ «کاسب تحریم» می زدند!
♦️مدتی بعد معلوم شد دو مقام مهم در دولت و وزارت نفت، مستقیما بر عدم وصول مطالبات از بانک مذکور و حفظ این حربه بر علیه مخالفان دولت اصرار داشتند!
آنها حاضر بودند این پول به حساب قابل برداشت از سوی آمریکا ها واریز بشود اما به ایران نیاید تا بتوانند همچنان جنگ روانی علیه منتقدین برجام و دولت قبل را ادامه دهند!
♦️این روز ها روحانی دوباره ماشین لجن پراکنی اش را روشن کرده و از دهان چون اویی، دغدغه بیت المال و فساد و شفافیت و... صادر می شود.
✍ حسین_شمسیان
🌵اضافه کردن 5٪ خاک زغال به مخلوط خاک 🌵کاکتوس
اثر قابل توجهی در جلوگیری در پوسیدگی و دیگر بیماری های قارچی این گیاه خواهد داشت🌵🌵
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید
💢حسن عباسی در نخستین روزهای آزادی اش از زندان پاسخ می دهد؛
♦️آیا زدوبندی بین روحانی و رژیم صهیونیستی وجود دارد؟
♦️چرا روحانی باید محاکمه شود؟
@Emam_kh
✅در فصل سرد خوردن شیره انگور را فراموش نکنید!
✍️ یکی از بهترین زمانهای استفاده از شیره انگور فصل زمستان است بخاطر خواص زیادی که در درمان و تسکین بیماریهای فصل سرما دارد
🔹همچنین از خواص شیره انگور اثر ضدالتهابی و نرم کنندگی گلو است به همین دلیل به کسایی که در زمستان سرفه میکنند و دچار التهاب حلق میشوند توصیه میشود شیره و آب را ترکیب و غرغره کنند. شیره انگور به قرص آهن خانگی معروف است
🎀💜🎀💜🎀💜🎀💜🎀
رمان_عشق_باطعم_سادگی
قسمت_69
با بوق دوم عطیه تلفن و جواب داد
-بله ...سلام!
می دونستم این سلام کردن و بله گفتن طلبکارش به خاطر دیدن شماره خونه ما روی تلفنشون بوده و حدس زده منم!
علیک سالم چته تو؟
-من چمه؟ بگوچیکارم نیست؟! دیوونه شدم ...از صبح بشورو بساب داریم باورکن دست برام
نمونده! شدم عین این پیرزن های هفتاد ساله...آخه یکی نیست بگه مادر من خب وسط سال یک
دستی به سرو روی این خونه بکش که مجبورنشی آخر سال من وبگیری به بیگاری که خونه ات
سرسال نو برق بزنه!
بلند خندیدم به لحن جدی و غرغر کردنش
-درد بی درمون !می خندی واسه من !پاشو بیا کمک ...این همه خودت و برای مامان بابام لوس
می کنی بهت می گن دخترم دخترم ...حداقل یک جایی بدرد بخور دخترم
دوباره خندیدم به اون دخترمی که با حرص گفته بود!
-اتفاقا برای همین زنگ زدم ببینم عمه کاری نداره بیام کمک ؟
-نه بابا چه عجب ! میزاشتی سال تحویل زنگ میزدی دیگه ! حالامی خوام چیکارت کنم؟ حالا که
همه حمالی هاش و من کردم تو می خوای همه رو با خودشیرینی بزنی پا خودت ؟! نه عزیزم لازم
نکرده !
لبهام و تو دهنم جمع کردم-بی ادب ...اصلا گوشی رو بده به عمه
-نچ ...راه نداره ؟!
-کیه عطیه ...باز که چسبیدی به تلفن ! پاشو کارها موند
صدای عمه رو شنیدم و عطیه پوفی کشیدو به عمه گفت: مامان جان دودقیقه استراحتم بد نیست
ها ...
عمه- تو که همش در حال استراحتی مادر مگه چیکار کردی؟
صدای عطیه بالا رفت مثل اینکه این دعواهای زرگری مادر و دختر ی ,دم عید تو همه خونه ها بود!
عطیه- من همش در حال استراحتم ؟آره راست می گین اگه از صبح مثل خر کار کردنم و در نظر
نگیرین بله الان دارم نفس می کشم و استراحت می کنم!
عمه- بی ادب حالاکیه پشت تلفن یک ساعته معطلش داری؟
- -الو خودشیرین هنوز هستی؟
این بار با من بود خنده ام و جمع کردم
- بله هستم حاالا گوشی رو بده به عمه
-یعنی اگه من دستم به تو برسه...
این جمله رو با حرص گفت و به عمه گفت: بفرمایید عروس خانومتون می خوان ببینن نیرو کمکی
لازم ندارین !
بازم خندیدم و از خش خش پشت تلفن فهمیدم که عمه داره گوشی رو از عطیه میگیره!
-سلام عزیز عمه..خوبی ؟ همگی خوبن؟
-سلام ...ممنون همه خوبن سلام دارن خدمتتون ...خسته نباشید !
- مرسی گلم...میبینی این عطیه رو همش درحال غرزدنه! من نمی دونم کی کار میکنه!
عمه نمیدونست من هم دست کمی از دخترش ندارم و به قول عطیه االان دارم خودشیرینی می
کنم! خنده ام رو خوردم.
-می دونم دیر زنگ زدم عمه جون ببخشید ولی اگه کمک لازم دارین بیام
- نه عزیز دلم عطیه هست ...تو همونجا دست کمک مامانت باش اون بنده خدا هم تنهاست
-چشم ولی خلاصه اگه کاری دارین خوشحال میشم
عمه- نه دخترم خیلی ممنون... من باهات تعارف ندارم... سلام به مامان برسون
-چشم بزرگیتون رو شماهم به همگی سلام برسونین
تلفن رو که قطع کردم خنده هایی رو که تو دلم جمع کرده بودم رو بیرون ریختم .
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🎀💜🎀💜🎀💜🎀💜
رمان_عشق_باطعم_سادگی
قسمت_70
حسابی دلتنگ امیرعلی بودم برای همین بعد از نهار که مدت طولانی رو مامان برای استراحت
اعلام کرده بوداین روز آخری ...
روی تختم نشستم وبا تلفن همراهم شماره اش رو گرفتم ...
این چند روز نزدیک عید خیلی کم همدیگه رو دیده بودیم به خاطر مشغله کاریش!!!
با بوق اول تماس وصل شدو من خندون گفتم:
_سلام خسته نباشید !
خندید به لحن سرخوشم
- سلام خانوم...ممنون!!
-بدموقع که زنگ نزدم؟
-نه عزیزم ...
از صبح سرم شلوغ بود نزدیکه عیده و همه مردم دارن میرن سفر میان اینجا
خیالشون راحت باشه از ماشینشون ...
تازه داشتم نماز ظهرو عصرم و می خوندم ...
بین دونمازبودم که زنگ زدی!
مهربون گفتم:
_قبول باشه
-قبول حق!
دمغ گفتم:
_ امشب نصفه شب، تحویل ساله کاش کنار هم بودیم...!
دوست داشتم تو برام دعای
تحویل سال رو بخونی
سکوت کرده بود و من صدای سبحان الله گفتنش رو میشنیدم ...
حتم داشتم داره تسبیحات
حضرت زهرا(س) رو میگه برای همین سکوت کردم که گفت:
_منم دوست داشتم عزیزم ...
ولی
گمونم من تحویل سالی خواب باشم دارم از خستگی میمیرم...
براق شدم
-خدانکنه ...!
خندید که بچگانه گفتم:
_اگه خیلی خسته ای پس لالاییِ من چی؟
میون خنده گفت:
بدعادت شدی ها!!
لب چیدم ولحنم تغییر نکرد
- نخیرم خیلی هم عادت خوبیه!
دیگه قرآن خوندن هرشب امیرعلی از پشت تلفن برای خوابیدن من شده بود عادتم !
مثل یه لالاییِ شیرین آرومم می کرد البته اگر فاکتور می گرفتیم بی قرار شدنم رو....!
خنده اش بلندتر شد و یهو قطع شد
- مرسی زنگ زدی محیا باهات که حرف میزنم خستگیم درمیره!
خوشحال شدم از این جمله ساده که بوی دوستت دارم میداد!!!!
(همچنان بویِ دوستت دارمِ میاد و خودش نمیاد😂✋)
- منم خوشحال میشم صدات رو میشنوم ...
حالا اگه جدی خسته بودی امشب رو می گذرم ازلالاییم! برو بخواب ولی موقع تحویل سال بیدارت می کنم میخوام اولین نفری باشم که بهت
عیدرو تبریک میگه!!
بی حواس ادامه دادم
- هرچند اولین بوسه سال نوت نصیب من نمیشه!
وقتی امیرعلی با صدای بلند خندید تازه به خودم اومدم و فهمیدم چی گفتم ...
تمام بدنم داغ شدو صورتم قرمزآروم گفتم:
_ ببخشید!
با شیطنت و خنده گفت:
_چرا اونوقت ؟
-اذیت نکن دیگه امیرعلی!حواسم نبود چی میگم!
هنوزم لحنش شیطون بود
– بنظرمن که خیلی هم حرفه قشنگی بود!
لبخندی روی صورتم نشست و زبری کف دستم روی صورتم کشیدم وبرای عوض کردن بحث
گفتم:
_ پوست دستم حسابی ضمخت شده وقتی به لباسم گیر میکنه بدم میاد از بس مامان با این
مواد شوینده از من کار کشید!
لحنش جدی شدو صداش آروم
- تازه دستهات شده مثل دستهای شوهرت!!
باهمه وجودم مهربون و با محبت گفتم:
_محیا فدای دستهات!
صدای خنده آرومش رو شنیدم
–خدا نکنه ...
خب دیگه کاری نداری محیا جان؟
نماز عصرم وبخونم دیگه خیلی داره دیر میشه!!
- -نه نه ببخش اصلا حواسم نبود...
خیلی پر حرفی کردم!
-خیلی هم عالی بود ...
خداحافظ...
خداحافظی آرومی گفتم و با خوشی از حرفش تماس رو قطع کردم!
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضاعلیہالسلام
🌹صلوات خاصه امام رضا(علیه السلام) به نیت خشنودی آن حضرت وبرآورده شدن حاجات👇
✨اللهّمَ صَلِّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقیِّ النّقیِّ و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضِ و مَن تَحتَ الثَّری الصّدّیقِ الشَّهیدِ صَلَوةً کثیرَةً تامَةً زاکیَةًمُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.✨
@Emam_kh