8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نجات دو کودک گرفتار سیلاب در رودخانه روستای پوتان شهرستان راسک
🔹مدیر عامل جمعیت هلال احمر سیستان و بلوچستان: با اعلام مرکز کنترل و هماهنگی عملیات جمعیت هلال احمر استان مبنی بر گرفتار شدن دو کودک در رودخانه در محور راسک به سرباز بر اثر طغیان رودخانه بلا فاصله دو تیم عملیاتی متشکل از ۷ نجاتگر سیلاب از پایگاه امداد و نجات جگیکور جمعیت هلال احمر سرباز به منطقه اعزام شدند.
🔹این دو کودک در مسیر رودخانه در پی بارندگی و طغیان رودخانه گرفتار شده بودند که با حضور به موقع نجاتگران و انجام اقدامات لازم جهت عبور از رودخانه ، کودکان گرفتار در سیلاب با تلاش یک ساعته و با رعایت اصول ایمنی به محل امن انتقال داده شدند.
@Emam_kh
شغل اوّل زن
🌹حضرت #امام_خامنه_ای
(مدظلّهالعالی)
🔻شغل اول زن تربیت فرزند است. نمیگوئیم شغل دیگر نداشته باشد، داشته باشد. اسلام مانع نیست، اما اوّلین و اساسیترین و پراهمیّتترین شغل زن، مادری است.
🇮🇷 @Emam_kh
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
امام صادق علیه السلام فرمود:
در زمانهای گذشته در میان بنی اسرائیل
عابری زندگی میکرد که از امور دنیا
محروم بود و در وضع بسیار دشواری
زندگی میکرد
همسرش آنچه داروندار داشت در تأمین
زندگی مصرف کرد و دیگر آهی در بساط نماند
و عابد و همسرش روزهائی را با گرسنگی
بسر بردند
تا اینکه همسرش مقداری نخ را که ریشه بود
پیدا کرد و به شوهرش داد تا به بازار ببرد
و با فروش آن غذائی تهیه کند
عابد آن را به بازار برد وقتی به بازار رسید
دید بازار تعطیل است و خریدارها جمع
شدهاند و مأیوس برمیگردند
عابد با خود گفت دریا نزدیک است
بروم در آنجا وضو بگیرم و دست و صورتم
را بشویم تا بلکه راه نجاتی پیدا شود
کنار دریا آمد دید صیادی تور به دریا
میاندازد و ماهی میگیرد
اتفاقاً تورش را به دریا انداخت و کشید
و تنها یک ماهی پلاسیده و بی ارزشی
در میان تور افتاده بود!
عابد به صیاد گفت این بسته نخ را
به این ماهی میفروشم
صیاد با کمال میل قبول کرد عابد آن ماهی
را برداشت و به خانه آمد
و جریان را به همسرش گفت
همسر ماهی را گرفت و مشغول پاک کردن
و بریدن آن شده تا برای پختن آماده کند
ناگهان در شکم ماهی مرواریدی گرانبها یافت
شوهرش را خبر کرد شوهر آن مروارید
را به بازار برد و آن را به بیست هزار درهم
فروخت و سپس آن پول کلان را که
در دو کیسه بود به منزل آورد
در همین لحظه فقیری به در خانه آمد
و تقاضای کمک کرد عابد به فقیر گفت:
بیا و این یک کیسه را بردار و ببر
فقیر خوشحال شد و یک کیسه را برداشت و برد
همسر عابد گفت: سبحان الله ما خودمان
در حالی که در سختی و دشواری فقر
به سر میبریم نصف سرمایه ما رفت
چند لحظه نگذشت که فقیر دیگری آمد
و تقاضای کمک کرد عابد به او اجازه
ورود داد تا به او نیز کمک کند
او وارد خانه شد و همان کیسه درهم را
که فقیر قبلی برده بود آورد و در جای خود
نهاد و به عابد گفت: کُل هَنیا مَریئا...
از این روزی بخور گوارا و نوش جانت باد
من فرشتهای از فرشتگان خدا هستم
پروردگار تو خواست به وسیله من تو را
امتحان کند و تو را شاکر و سپاسگزار یافت
📗 داستان دوستان، جلد۳
✍ محمد محمدی اشتهاردی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤از ته دلت بگو خدایا کمکم کن
مهربان معبودم❤️
شب خود و دوستانم را
به تو میسپارم
آرزوهایم زیاد است ...😇
اما ناب ترین آرزویم
نعمت سلامتیست
برای همه ی عزیزانم
شبتون در پناه خدا🌹🍃
@Emam_kh
پيامبر صلي الله عليه و آله:
اَ تَرَعوونَ عَنْ ذِكْرِ الْفاجِرِ حَتّى يَعْرِفَهُ النّاسُ؟! فَاذْكُرُوا الْفاجِرَ بِما فيهِ يَحْذَرْهُ النّاسُ؛
پيامبر صلي الله عليه و آله:
آيا از بردن نام بدكار براى اين كه مردم او را بشناسند خوددارى مى كنيد؟ بدكار را با اعمال و كردارش معرفى كنيد، تا مردم از او برحذر باشند.
كنز العمّال، ح 8070.
زندگی با خنده
گر جاری شود..
نور شادی
گر به چشمانت رود..
میرود غم
از درون سینه ات
محو خواهد شد
به خنده کینه ات
بی خبر باش
و بخند و شاد باش
راضی از هر چه
خدایت داد، باش
🌹سلام روزتون زیبا
🌹پنج شنبه تون بخیر و شادی
@Emam_kh