eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مطمئن باشید اشک و بغض جانسوز این مادران شهید قطعا دامان همه آن مسئولان و خواص و رسانه ها و مذهبی هایی که با حرف و عمل و سکوت و مماشات و ترک فعل و همراهی خود با فاجران کاشف حجاب، مملکت علیه السلام را به این روز انداختند، خواهد گرفت... منتظر دست انتقام الهی می‌مانیم تا آخر و عاقبتِ خفت‌بار تک تک این افراد که برای همه مان مشخص اند را ببینیم @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نفهمیدم! چطور شد؟ ردشدن از خط چراغ قرمز بده اما ردشدن از خط حجاب و عفاف نه؟! @Emam_kh
🔴 سکوت و تدبیر انقلابی های نمایشی❗️ 🔰در این سال شاهد ظهور طیفی از به اصطلاح انقلابیون هستیم که در واقع، " انقلابی های نمایشی" هستند. یعنی در سخنرانی ها، جلسات، یادداشت ها، مقالات، کتاب ها، گفتگوهای تلویزیونی و مصاحبه ها و ... دم از انقلاب، اسلام، امام خمینی ره و مقام معظم رهبری می زنند و با کلی گویی و سخنان کلیشه ای وقت می گذرانند. 👈اما وقتی به وسط میدان می رسند؛ وقتی در فتنه ای مانند فتنه اخیر به و عفاف حمله می شود؛ در جایی که باید از آبرو و اعتبار خود هزینه کنند و هجمه ها را به جان بخرند تا یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی از دستمان نرود، توجیه تراشی می کنند و یا به زعم خود، سکوت استراتژیک دارند و خود را اهل تدبیر می دانند❗️ البته سکوت آنها، رساترین صدا برای غیر استراتژیک بودنشان و نوع تدبیر آنها در این شرایط، گواه بی تدبیری و بی تدبر بودن آنهاست❗️ 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️قبل از اینکه دیر شود بذر مرغوب بکار 💥إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ» 🌎دل نوجوان مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد. نامه_31 نهج البلاغه 🔥🔥🔥 آیا متوجه هستیم فضای مجازی دارد بذر علفهای هرز را در کشتزار جان کودکان و نوجوانان ما می کارد؟ 🇮🇷 @Emam_kh
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ما همگی در حال رفتن هستیم ولی از خدا بخواهیم که توفیقی بدهد که اولاً با شهادت ما را از این دنیا ببرد، ثانیاً ما را با دوستان شهیدمان محشور کند. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 آیه 173 سوره بقره 🌸 إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطَّرَ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 🍀 ترجمه:همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه (هنگام ذبح) نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام كرده است،(ولى)آن كسی كه ناچار شد (به خوردن اینها) در صورتى كه زیاده طلبى نكند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى بر او نیست، همانا خداوند آمرزنده مهربان است. 🌺 این آیه درباره احکام_شرعی است که خداوند خوردن مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانى كه مانند زمان جاهلیّت نام غیر خدا هنگام ذبح بر او برده شود،حرام كرده است. امام صادق علیه السلام فرمود: گوشت مردار، سبب ضعف بدن و قطع نسل و مرگ ناگهانى مى شود و خوردن خون، سبب سنگدلى و قساوت قلب مى گردد. طبق نظریه هاى بهداشتى، گوشت خوک عامل دو نوع كرم كدو و تریشین است. و حتّى در بعضى از كشورها، مصرف گوشت خوک ممنوع شمرده شده و کتاب انجیل نیز گناهكاران را به خوك تشبیه كرده است. 🌺 كسى كه براى حفظ جان خود هیچ غذایى نداشته باشد، مى تواند به خاطر اضطرار از خوردن غذایی که حرام شده استفاده كند، مشروط بر اینكه از روى سركشى و نافرمانى و ستمگرى نباشد. یعنى فقط به همان مقدارى مصرف كند كه خود را از مرگ برهاند، نه اینكه خواهان لذّت باشد. این اجازه به خاطر لطف و مهربانى خداوند است. 🌺 احكام_اسلام، براساس مصالح است. در آیه قبل، خوردن بخاطر طیّب بودن آنها مباح بود و در این آیه چیزهایى كه از طیّبات نیستند، حرام مى شود. تحریم هاى الهى، تنها به جهت مسائل طبى وبهداشتى نیست، مثل تحریم گوشت مردار وخون، بلكه گاهى دلیل حرمت، مسائل اعتقادى، فكرى وتربیتى است. نظیر تحریم گوشت حیوانى كه نام غیر خدا بر آن برده شده كه به خاطر شرك زدایى است. 🔹پيام های آیه 173سوره بقره 🔹 ✅ اسلام به مسئله غذا و تغذیه،توجّه كامل داشته و بارها در مورد غذاهاى مضرّ و حرام هشدار داده است. «انّما حرّم علیكم المیتة...» ✅ توجّه به خداوند و بردن نام او، در ذبح حیوانات لازم است. تا هیچ كار ما خارج از مدار توحید نباشد و با مظاهر شرک و بت پرستى مبارزه كنیم. «وما اهلّ به لغیر اللَّه» ✅ اضطرارى حكم را تغییر مى دهد كه به انسان تحمیل شده باشد، نه آنكه انسان خود را مضطرّ كند. كلمه «اُضطُرّ» مجهول آمده است، نه معلوم. «فمن اضطرّ» ✅ اسلام، دین جامعى است كه در هیچ مرحله بن بست ندارد. هر تكلیفى به هنگام اضطرار، قابل رفع است. «فمن اضطُرّ... فلا اثم علیه» ✅ از شرایط اضطرارى، سوء استفاده نكنیم (فمن اضطُرّ غیرباغ ولا عاد) آیه173🌹ازسوره بقره 🌹 إِنَّما: جز این نیست که حَرَّمَ :حرام گردانید عَلَيْكُمُ: برشما الْمَيْتَةَ:مردار وَ الدَّمَ :وخون وَ لَحْمَ :وگوشت الْخِنْزِيرِ : خوک وَ ما :وآنچه را أُهِلَّ :هنگام ذبح ندا داده شده است بِهِ :به آن لِغَيْرِ :برای غیر اللَّهِ:الله فَمَنِ : وکسی که اضْطُرَّ:ناگزیر شود غَيْرَباغٍ : نخواهان بدون ضرورت وَ لاعادٍ:ونه تجاوز کننده ازمقدار نیاز باشد فَلا: پس نیست إِثْمَ :گناهی عَلَيْهِ :برااو إِنَّ :همانا اللَّهَ:الله غَفُورٌ :آمرزنده ی رَحِيمٌ‌ :مهربان است 🍃🌹🍃🌹🍃
4_327849576851570858.mp3
1.92M
آیه ۱۷۳ازسوره بقره 🌹استاد قرائتی @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 غذای باقی مانده بین دندان‌های روزه‌دار ⁉️ در یکی از روزهای ماه رمضان روزه گرفتم ولی دندان‌هایم را مسواک نزدم، و بدون این که باقی‌مانده غذاهای لابلای دندان‌ها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعیده شده است. آیا قضای روزه آن روز بر من واجب است؟ ✅ اگر علم به وجود باقی مانده غذا در بین دندان‌هایتان و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته‌اید و فرو رفتن آن هم عمدی و با التفات نبوده، قضای روزه بر شما واجب نیست. @Emam_kh
♨️انتقاد حسین شریعتمداری به تعلل و مماشات مسئولین در مقابل ولنگاران و هنجارشکنان❗️ 🔻مسئولان نباید با تسامح در قبال هنجارشکنی‌ها، حق مسلم توده های عظیم مردم مسلمان این مرز و بوم را به پای جماعتی اندک و کم شمار و قانون‌شکن قربانی کنند! ⚠️آنها به نمایندگی از سوی توده‌های چند ده‌میلیونی مردم بر کرسی‌های مسئولیت تکیه زده‌اند و باید حافظ ارزش های دینی و مجری قانون باشند. 🔻تعلل و مماشات مسئولین در مقابل این رخداد خسارت آفرین، قابل توجیه نیست و با اعتقادات دینی و ملی و شرح وظایفی که به عنوان مسئول بر عهده آنهاست همخوانی نداشته و به یک «نامعادله» شبیه است. 📝منبع: خبرگزاری فارس 🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبی امام علی(ع)، از مسجد کوفه خارج شد و به سوی خانه می‌رفت و کمیل نیز با آن حضرت همراه بود. در راه به درِ‌ خانه‌ای رسیدند که صدای تلاوت قرآن از آن‌جا به گوش می‌رسید و صاحب‌‌ آن خانه، بخشی از آیه 9 سوره مبارکه «زمر» را با سوز و گداز مخصوصی می‌خواند: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ؛»آیا کسی که شب را به اطاعت خدا به سجود و قیام پرداخته و از عذاب آخرت، ترسان و به رحمت الهی امیدوار باشد - با کسی که شب و روز به کفر و عصیان مشغول است یکسان خواهد بود؟» نوای دل‌نواز و آهنگ حزین آن شخصِ ناشناس، چنان بود که کمیل را سخت تحت تأثیر قرار داد و مجذوب خود ساخت به طوری که دلداده و فریفته آن شخص شد، اما چیزی نگفت و از این نشاط و جذبه باطنی خود، سخنی به میان نیاورد. حضرت امیرالمؤمنین(ع)، با علم خدادادی و بینش آسمانی، درک کرد که قلب کمیل دلباخته آن شخص شده است، سپس فرمودند: «ای کمیل، نغمه و نوای مناجات این مرد، تو را فریب ندهد، چه او از دوزخیان است و من به همین زودی‌ها از حقیقت این موضوع برای تو پرده برمی‌دارم». کمیل از این مکاشفه و آگاهی و این که حضرت امیرالمؤمنین(ع) آن قاری پرسوز و گداز را اهل دوزخ خواند، سخت در شگفت شد. این ماجرا گذشت تا قائله خوارج پیش آمد. آنها که قرآن را به دقت و مطابق ضبط الفاظ و عبارات، بدون کم و زیاد‌ حفظ کرده بودند، روبروی امام خود ایستادند و مبارزه کردند و امام علی(ع) هم به اجبار با آنها جنگید. در همین وقایع بود که امام، در میدان ایستاده و شمشیر خونین در دست داشت و قطره قطره خون از آن می‌چکید و سرهای آن تبهکاران، حلقه‌وار روی زمین قرار داده شده و کمیل روبروی امام ایستاده بود. حضرت امیرالمؤمنین(ع) با سر شمشیر خود، به سری از آن سرها اشاره کرد و فرمودند: «أمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ». اشاره به این که کمیل، یادت هست شبی که با من بودی و صدای تلاوت قرآن از خانه‌ای بلند بود و صاحبخانه، این آیه را می‌خواند؟ اینک این همان شخص است که در آن وقت شب، با آن حال و شور، این آیه را قرائت می‌کرد و تو را مجذوب خود ساخته بود. @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رفتیم همه جای نهج البلاغه رو گشتیم هیچ جا درباره حجاب زنان نگفته!😳 پاسخ رو ببینید خیلی جالبه @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
136 قسمت 2 قسمت 2 قسمت 2 قسمت 1 1 1.mp3
662K
بسیار زیبا حتما گوش کنید استاد سید مهدی میرباقری @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‼️ غذای باقی مانده بین دندان‌های روزه‌دار 🔷 س ۶۵۷۷: در یکی از روزهای ماه رمضان روزه گرفتم ولی دندان‌هایم را مسواک نزدم، و بدون این که باقی‌مانده غذاهای لابلای دندان‌ها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعیده شده است. آیا قضای روزه آن روز بر من واجب است؟ ✅ ج: اگر علم به وجود باقی مانده غذا در بین دندان‌هایتان و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته‌اید و فرو رفتن آن هم عمدی و با التفات نبوده، قضای روزه بر شما واجب نیست. @Emam_kh
دعای قبل از افطار ماه مبارک رمضان برای بر آورده شدن حاجات👌 @Emam_kh
باید بین آراستگی و درگیر ظاهر شدن، فرق بزاریم. مؤمن درحال ایراد گرفتن از کار خدا نیست.💥 توجه ما شده فکر درست کردن حاشیه‌ها، ظواهر. ولی باطن هیچ. 💥 اگر من پیش خودم بگم الحمدلله رب‌العالمین بعد من معنی شو تو ذهنم بیارم، حله؟ خیر، ولی خودت گفتی برای حضور قلب در نماز باید معنی و بهش توجه کنیم. پس چی شد دقت در معانی عبارات نماز، شروع حضور قلب در نماز تو پائین‌ترین درجه ی نماز هست.💥 عزیز من مگه نمی‌خوای اول، نماز تو، روی نسل تو مؤثر باشه؟💥 مگه نمی‌خوای نماز کارخانه انسان‌سازی باشه و تو رو بسازه؟💥 خوب باید عامل به عبارات نماز باشیم، خدای متعال همه‌ چی را چیده.💥 این‌که چرا باید سوره حمد رو بخونیم؟ و کنار حمد هر سوره ی دیگه‌ای رو می‌تونیم بخونیم؟💥 جزء به جزء نماز، پازل چیده‌شده در تک‌تک عبارات نماز، دلیلی نهفته داره درون خودش.💥 خدا سر نماز با کسی شوخی نداره هر طور باشی هر جا باشی باید نماز رو بخونی چرا؟ مهمه چون واقعاً مؤثره.💥 ما به باطن نماز دقت نمی‌کنیم و چون ما به باطن عبارات نماز عامل نیستیم، پس اون نماز نمی‌تونه جذابیت داشته باشه و بعد رو بچه‌هامون تاثیر بذاره نماز به‌شدت محبوبیت میاره، اما کدوم نماز؟ نمازی که سر و تهش دو دقیقه باشه؟ خیر، من اگر نمازم نماز باشه محبوب میشم.💥 امام صادق (ع): هیچ بنده‌ای تو نمازش، رو به خدا نمی‌کنه مگر این‌که خدا به اون رو کنه. یعنی این‌که تو به خدا توجه کنی، خدا هم به تو توجه می‌کنه و علاوه‌بر دوست داشتن، قلب‌های مؤمنین را به طرفه انسان متمایل می‌کنه.💥 یعنی مؤمن واقعی محبوبه، می‌خوای محبوب همسرت باشی؟ باید ترک گناه کنی. یکی از گناهان بزرگ ما هم غیبته.💥 🌺استاد خانم مهرفرزی(مدرس و مشاور حوزه ی خانواده)🍃 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختر_شینا این شد تمام حرفی ڪه بین من و او زده شد. چشمم به سِرُم و ڪیسه خونی بود ڪه به او وصل شده بود. همان پرستار سر رسید و اشاره ڪرد بروم بیرون. توی راهرو ڪه رسیدم، دیگر اختیار دست خودم نبود. نشستم ڪنار دیوار. پرستار دستم را گرفت، بلندم ڪرد و گفت: «بیا با دڪترش حرف بزن.» مرا برد پیش دڪتری ڪه توی راهرو ڪنار ایستگاه پرستاری ایستاده بود. گفت: «آقای دڪتر، ایشان خانم آقای ابراهیمی هستند.» دڪتر پرونده ای را مطالعه می ڪرد، پرونده را بست، به من نگاه ڪرد و با لبخند و آرامشی خاص سلام و احوال پرسی ڪرد و گفت: «خانم ابراهیمی ! خدا هم به شما رحم ڪرد و هم به آقای ابراهیمی. هر دو ڪلیه همسرتان به شدت آسیب دیده. اما وضع یڪی از ڪلیه هایش وخیم تر است. احتمالاً از ڪار افتاده.» بعد مڪثی ڪرد و گفت: «دیشب داشتند اعزامشان می ڪردند تهران ڪه بنده رسیدم و فوری عملشان ڪردم. اگر ڪمی دیرتر رسیده بودم و اعزام شده بودند، حتماً توی راه برایشان مشڪل جدی پیش می آمد. عملی ڪه رویشان انجام دادم، رضایت بخش است. فعلاً خطر رفع شده. البته متاسفانه همان طور ڪه عرض ڪردم برای یڪی از ڪلیه های ایشان ڪاری از دست ما ساخته نبود.» ادامه دارد...✒️ دختر_شینا چند روز اول تحمل همه چیز برایم سخت بود؛ اما آرام آرام به این وضعیت هم عادت ڪردم. صمد ده روز در آن بیمارستان ماند. هر روز صبح زود خدیجه و معصومه را به همسایه دیوار به دیوارمان می سپردم و می رفتم بیمارستان، تا نزدیڪ ظهر پیشش می ماندم. ظهر می آمدم خانه، ڪمی به بچه ها می رسیدم و ناهاری می خوردم و دوباره بعدازظهر بچه ها را می سپردم به یڪی دیگر از همسایه ها و می رفتم تا غروب پیشش می ماندم. یڪ روز بچه ها خیلی نحسی ڪردند. هر ڪاری می ڪردم، ساڪت نمی شدند. ساعت یازده ظهر بود و هنوز به بیمارستان نرفته بودم ڪه دیدم در می زنند. در را ڪه باز ڪردم، یڪی از دوستان صمد پشت در بود. با خنده سلام داد و گفت: «خانم ابراهیمی ! رختخواب آقا صمد را بینداز، برایش قیماق درست ڪن ڪه آوردیمش.» با خوشحالی توی ڪوچه سرڪ ڪشیدم. صمد خوابیده بود توی ماشین. دو تا از دوست هایش هم این طرف و آن طرفش بودند. سرش روی پای آن یڪی بود و پاهایش روی پای این یڪی. مرا ڪه دید، لبخندی زد و دستش را برایم تڪان داد. با خنده و حرڪتِ سر سلام و احوال پرسی ڪردم و دویدم و رختخوابش را انداختم. تا ظهر دوست هایش پیشش ماندند و سربه سرش گذاشتند. آن قدر گفتند و خندیدند و لطیفه تعریف ڪردند تا اذان ظهر شد. آن وقت بود ڪه به فڪر رفتن افتادند. ادامه دارد...✒️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬ دختر_شینا دو تا ڪیسه نایلونی دادند دستم و دستور و ساعت مصرف داروها را گفتند و رفتند. آن ها ڪه رفتند، صمد گفت: «بچه ها را بیاور ڪه دلم برایشان لڪ زده.» بچه ها را آوردم و نشاندم ڪنارش. خدیجه و معصومه اولش غریبی ڪردند؛ اما آن قدر صمد ناز و نوازششان ڪرد و پی دلشان بالا رفت و برایشان شڪلڪ درآورد ڪه دوباره یادشان افتاد این مرد لاغر و ضعیف و زرد پدرشان است. از فردای آن روز، دوست و آشنا و فامیل برای عیادت صمد راهی خانه ما شدند. صمد از این وضع ناراحت بود. می گفت راضی نیستم این بندگان خدا از دهات بلند شوند و برای احوال پرسی من بیایند اینجا. به همین خاطر چند روز بعد گفت: «جمع ڪن برویم قایش. می ترسم توی راه برای ڪسی اتفاقی بیفتد. آن وقت خودم را نمی بخشم.» ساڪ بچه ها را بستم و آماده رفتن شدم. صمد نه می توانست بچه ها را بغل بگیرد، نه می توانست ساڪشان را دست بگیرد. حتی نمی توانست رانندگی ڪند. معصومه را بغل ڪردم و به خدیجه گفتم خودش تاتی تاتی راه بیاید. ساڪ ها را هم انداختم روی دوشم و به چه سختی خودمان را رساندیم به ترمینال و سوار مینی بوس شدیم. به رزن ڪه رسیدیم، مجبور شدیم پیاده شویم و دوباره سوار ماشین دیگری بشویم. تا به مینی بوس های قایش برسیم، صد بار ساڪ ها را روی دوشم جا به جا ڪردم. ادامه دارد...✒️ دختر_شینا معصومه را زمین گذاشتم و دوباره بغلش ڪردم، دست خدیجه را گرفتم و التماسش ڪردم راه بیاید. تمام آرزویم در آن وقت این بود ڪه ماشینی پیدا شود و ما را برساند قایش. توی مینی بوس ڪه نشستیم، نفس راحتی ڪشیدم. معصومه توی بغلم خوابش برده بود، اما خدیجه بی قراری می ڪرد. حوصله اش سر رفته بود. هر ڪاری می ڪردیم، نمی توانستیم آرامَش ڪنیم. چند نفر آشنا توی مینی بوس بودند. خدیجه را گرفتند و سرگرمش ڪردند. آن وقت تازه معصومه از خواب بیدار شده بود و شیر می خواست. همین طور ڪه معصومه را شیر می دادم، از خستگی خوابم برد. فامیل و دوست و آشنا ڪه خبردار شدند به روستا رفته ایم، برای احوال پرسی و عیادت صمد به خانه حاج آقایم می آمدند. اولین باری بود ڪه توی قایش بودم و نگران رفتن صمد نبودم. صمد یڪ جا خوابیده بود و دیگر این طرف و آن طرف نمی رفت. هر روز پانسمانش را عوض می ڪردم. داروهایش را سر ساعت می دادم. ڪار برعڪس شده بود. حالا من دوست داشتم به این خانه و آن خانه بروم، به دوست و آشنا سر بزنم؛ اما بهانه می گرفت و می گفت: «قدم! ڪجایی بیا بنشین پیشم. بیا با من حرف بزن. حوصله ام سر رفت.» بعد از چند سالی ڪه از ازدواجمان می گذشت، این اولین باری بود ڪه بدون دغدغه و هراس از دوری و جدایی می نشستیم و با هم حرف می زدیم. ادامه دارد...✒️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزه یعنی ... ‼️‼️ 🚶‍♂آمده بود محضر امامش. دلش می خواست شرط روزه حقیقی را بشناسد. ⁉️سوالش را که پرسید، امام صادق علیه السلام رئیس مذهب فرمود: چه گمان کرده ای؟! روزه تنها ترکِ خوردن و آشامیدن نیست... وقتی روزه داری که زبانت هم روزه باشد از دروغ و چشم هایت هم روزه باشد از گناه. باید بپرهیزی از نزاع و حسادت. باید پشت کنی به غیبت و تهمت. باید دور بمانی از دروغ و دشنام... باید خودت را در نزدیکی آخرت ببینی، و در انتظار ظهور و وعده های حضرت حق باشی! اگر اینگونه باشی، روزه دار حقیقی بوده ای! و الّا به همان اندازه، از مقام روزه داری، پایین آمده ای! وسایل الشیعه، ج۱۰، ص۱۶۶. ✅شرط روزه دارِ واقعی ترک محرمات و منتظر ظهور بودن است... آیا می دانیم پیوند و ارتباط بین کمال روزه و انتظار ظهور در چیست؟؟⁉️ @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثال زیبایی که حضرت آقا از مدل مسجد مکی زدن! حسینیه امام خمینی از خنده منفجر شد😁 @Emam_kh