فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مست نجف
ماه نجف
حال همه خوبه
توی راه نجف
@Emam_kh
قصد رای دادن به #پزشکیان دارید⁉️
بهتون تبریک میگم چون «گاردین» رسانهی کشور استعمارگر انگلیس هم نظرش روی پزشکیان است
خوشبحالتون که با رسانهی روباه پیر همتیمی شدید
علی برکت الله😁
#انتخابات
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
@Emam_kh
39.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞✨نماهنگ سید ابراهیم✨🏴🇮🇷
🎵تو گلایه نمی کردی...
🎵به زبون نمی آوردی...
🎵خیلیا به تو زخم زبون میزدن....
🎵این جماعت مکاره به تو خیلی بدهکاره....
🎵هنوزم به تو زخم زبون میزنن.....
🎬کارگردان:سیداحمد حسینی
🪄مربی:سرکارخانم عبدی
📜شاعر:مقداد
🎼تنظیم آهنگ:الداغی
✅گروه سرود حسیبا
🏅کانون فرهنگی تبلیغی قاف
(رسانه موقوفه قرآنی شهدای شاندیز)
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیات ۲۴و۲۵ سوره مائده
🌸 قَالُواْ يَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَآ أَبَداً مَّا دَامُواْ فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَ رَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هاَهُنَا قَاعدُون (۲۴) قَالَ رَبِّ إِنِّي لَآ أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي ۖ فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (۲۵)
🍀ترجمه: (بنى اسرائیل) گفتند: اى موسى! تا وقتى كه آنها (قوم ستمگر) در آن شهر هستند، ما هرگز وارد آن نخواهیم شد. پس تو و پروردگارت بروید (و با آنان) بجنگید، ما همانا همین جا نشسته ایم. (۲۴) (موسی) گفت: ای پروردگارم من جز بر خود و برادرم تسلّطی ندارم، پس میان ما و این قوم فاسق فاصله انداز. (۲۵).
🌸 این آیات همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است و در ادامه موضوع آیات قبلی است. بنى اسرائيل هيچ يک از پيشنهادهایی که در آیه قبل بیان شد را نپذيرفتند و به خاطر ضعف كه در روح و جان آنها لانه كرده بود، صريحاً به موسى خطاب كرده، که قرآن می فرماید: «قالُوا يا مُوسى إِنّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ: گفتند: ای موسی! تا وقتی که آنها (قوم ستمگر) در آن سرزمین هستند، ما هرگز وارد آن نخواهیم شد. پس تو و پروردگارت بروید و با آنان بجنگید، ما همانا همین جا نشسته ایم.» اين آيه نشان مىدهد كه بنى اسرائيل جسارت را در مقابل پيامبر خود به حدّاكثر رسانيده بودند.
🌸 در آيه ۲۵ سوره مائده مى خوانيم كه موسى به كلّى از جمعيّت مأيوس گشت و دست به دعا برداشت و جدايى خود را از آنها با اين عبارت تقاضا كرد: «قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاّ نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ: ای پروردگارم من جز بر خود و برادرم تسلطی ندارم، پس میان ما و این قوم فاسق فاصله انداز.» البتّه كارى كه بنى اسرائيل كردند يعنى ردّ صريح فرمان پيامبرشان در سر حدّ كفر بود و اگر مىبينيم قرآن لقب «فاسق» به آنها داده است به خاطر آن است كه فاسق معنى وسيعى دارد و هر نوع خروج از رسم عبوديّت و بندگى خدا را شامل مى شود.
🔹 پيام های آیات۲۴تا۲۶سوره مائده
بنى_اسرائیل، نمونه ى بى ادبى، بهانه جویى، ضعف و رفاه طلبى بودند.
مردم باید خود به اصلاح جامعه بپردازند، نه آنكه تنها از خداوند و رهبران دینى توقّع اصلاح داشته باشند.
آرزوى پیروزى بدون كوشش، خردمندانه نیست.
غالب دعاهاى_قرآنى با استمداد از اسم ربّ است. «قال ربّ...»
شكایت پیامبران به خداوند و نفرین، وقتى است كه از ایمان واطاعت مردم مأیوس شوند.
سرپیچى از جهاد، فسق است.
یكى از بلاهاى اجتماعى دور شدن مردم از اولیاى خدا ومحروم شدن از فیض وجودشان است.
آیه 24🌹 ازسوره مائده🌹
قالُوا =گفتند
يا مُوسى=ای موسی
إِنَّا =همانا
لَنْ =هرگز
نَدْخُلَها =درنمی آییم به آن
أَبَداً =هیچ گاه
ما دامُوا=تا زمانی که باشند
فِيها =درآن
فَاذْهَبْ=پس برو
أَنْتَ =تو
وَ رَبُّكَ=وپرودگارت
فَقاتِلا =وبجنگید
إِنَّا =هماناما
هاهُنا =همین جا
قاعِدُونَ =نشستگانیم
آیه 25 🌹ازسوره مائده🌹
قالَ= گفت [موسی ]
رَبِّ=[ای]پروردگارم
إِنِّي =همانا من
لا أَمْلِكُ=دراختیارندارم
إِلَّا=جز
نَفْسِي=خودم
وَ أَخِي =وبرادرم را
فَافْرُقْ =پس جدایی افکن
بَيْنَنا=درمیان ما
وَ بَيْنَ=ومیان
الْقَوْمِ=گروه
الْفاسِقِينَ =نافرمانان
🌹🍃🌹🍃🌹
05.Maeda_.024-25.mp3
2.76M
آیه ۲۴ وآیه ۲۵ ازسوره مائده
🌹استاد قرائتی
@Emam_kh
ظریف ادعا کرده بود بتن ریزی در صنایع هستهای، دروغ مخالفینش هست!
🇮🇷 @Emam_kh
💠ذکر تجافی
💬بسیاری از افراد که در رکعت دوم نماز سه یا چهار رکعتی، اقتدا کرده، در حین انجام تجافی _ نیم خیز نشستن _ در رکعت دوم امام، سکوت کرده و منتظر می مانند تا تشهد امام به پایان برسد.
👈در حالی که قرائت ذکر تشهد در چنین حالتی برای مأموم نه تنها مانعی ندارد،
✅بلکه مستحب است.
📚استفتاء از دفتر آیت الله العظمی خامنه ای
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عضو کمیسیون برنامه و بودجه: هنوز بدهی دولت روحانی را میدهیم
محسن زنگنه - نماینده مجلس شورای اسلامی: هنوز ماهانه بین 15 تا 25 هزار میلیارد تومان اوراق بدهی دولت قبل را تسویه میکنیم که معادل 500 همت بوده است.
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبتهای خیلی مهم فرمانده هوافضای سپاه پاسداران
سردار امیر حاجیزاده: در این انتخابات کارآمدی و مدیریت اجرایی قوی مهمتر از شاخصههای دیگر است
@Emam_kh
. غیر قابل انکار حتی با سیاهنماییها
🇮🇷اقای مخبر سرپرست ریاستجمهوری:
شرایط آرام و با ثبات امروز کشور، مرهون ریلگذاریهای اصولی و خدمات شهید رئیسی در سراسر کشور است.
اشتغالزایی و کاهش نرخ بیکاری، رشد چشمگیر تولید و افزایش تراز تجاری کشور، افزایش فروش نفت، کنترل و کاهش نرخ تورم، تکمیل و بهرهبرداری از صدها طرح عمرانی و زیربنایی نیمهتمام در کشور، احیای بیش از ۸ هزار کارخانه و واحد تولیدی تعطیل و نیمهتعطیل، برقراری تعاملات گسترده در سطح بینالمللی و عضویت در پیمانهای مهم منطقهای و جهانی، گوشهای از این دستاوردهاست.
#شهید_جمهور
#امنیت_اتفاقی_نیست
@Emam_kh
31.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسر شهید رییسی:
با شهید وارد رقابت نشوید!
🇮🇷 @Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نتیجه تخریب جلیلی و قالیباف و دیگر نامزدهای انقلابی چیست؟!
از زبان استاد پناهیان بشنوید.
#مثل_ابراهیم
@Emam_kh
1.14M
⭕️ فوری فوری
❌رفقا اوضاع اصلا خوب نیست
🔺اگه انقلابی هستی و برات مهمه دولت سوم روحانی تشکیل نشه واجبه این صوت رو گوش بدی🔺
📲 تا می تونید برای دوستا و آشنا هاتون #ارسال کنید، نکنه ۹تیر افسوس این لحظات رو بخوریم.
🟣 #نه_به_دولت_سوم_روحانی
@Emam_kh
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
❓چرا برای دعا دست به طرف آسمان بلند می شود؟ مگر اللَّه در هر مکانی نیست؟
امام صادق صلوات اللَّه علیه از اجدادش روایت نموده است که امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه فرمودند : هنگامی که یکی از شما از نماز فارغ گردید، دستانش را به طرف آسمان بالا ببرد و در دعا کوشش نماید!
ابن سبأ گفت : ای امیرالمؤمنین! مگر اللَّه در هر مکانی نیست؟! فرمود : چرا! گفت : پس برای چه فرد دستانش را به طرف آسمان بلند می کند؟! امام فرمود : مگر این آیه را (در سورهٔ الذاریات آیهی ۲۲) قرائت نمی کنی که می فرماید : «و رزق شما و آنچه وعده داده شده اید در آسمان است»، پس رزق از کجا طلب می شود جز از مکان آن؟! و مکان رزق و آنچه اللَّه وعده داده است آسمان است!
📚 التهذیب ج۲ص۳۲۲
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به چی خودت مینازی
به نمازت؟ ابن ملجم هم نماز
میخوند
نماز شب میخونی شمر هم
@Emam_kh
بازهم دروغ از پزشکیان در #مناظره :
برجام داشت خوب پیش می رفت برخی از داخل نگذاشتند!!!
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
#انتخابات
✍ "قاسم اکبری"
@Emam_kh
دست_تقدیر۲۹
قسمت_بیست_نهم
صبح زود بود که کاروان چهار نفرهٔ قصهٔ ما سوار بر ماشین کادیلاک قهوه ای رنگی بودند که سالها پیش نقش اسبی راهور برای محمد آقا، پدر رقیه را داشت.
قبل از حرکت، حسن پسر مهربانو به خانه انها آمد و بعد از تعارفات معمول کیف سامسونتی که مملو از دلار بود را پیش روی رقیه قرار داد وگفت: زن عمو، این پول تقریبا معادل یک سال اجاره مغازه های عمو محمد خدا بیامرز هست که قرار بود به دست شما برسونم، یه مقدار دیگه هم بابت محصول نخلستان خرما بود که اگر یادتون باشه نصفش را براتون فرستادم، اگر اجازه بدین اونا به عنوان قرض دست من بمونه و ان شاالله خیلی زود براتون ارسال میکنم آخه می دونید...
رقیه لبخندی زد و وسط حرف او دوید و گفت: این حرفا چیه؟! شما حسابت پاکه، اگر احتیاج داری همین دلار ها هم ببر، قابل نداره..
حسن سرش را پایین انداخت و گفت: ممنون زن عمو، خدا رحمت کنه عمو محمد را، از عمو به ما خیلی رسیده، من سعی می کنم امانت دار خوبی برای شما باشم.
و به این ترتیب، رقیه با دستی پر به سمت مقصد حرکت کرد.
داخل ماشین، رقیه راهنمایی می کرد و عباس رانندگی، ننه مرضیه که انگار ایران برایش جالب بود، از شیشه بیرون را نگاه می کرد و مدام سوال های مختلف می پرسید.
محیا هم انگار خیالش بابت همه چیز راحت شده بود، عقب ماشین در کنار مادرش رقیه، سرش را به پشتی صندلی تکیه داد و چشمانش را بست؛ در خیالش خود را مشهد می دید در حالیکه مهدی هم در کنارش بود.
ماه ها از آخرین دیدارشان که درست چند روز قبل از حرکتشان به سمت عراق بود، می گذشت. آنزمان ایران تحت حکومت شاهنشاهی بود و الان انقلاب شده بود و مردی روحانی که همهٔ مردم او را دوست داشتند، نه پادشاهی بلکه رهبری آنها را بر عهده گرفته بود.
محیا به یاد می آورد که مهدی چقدر از این سید روح الله خمینی تعریف می کرد و همیشه با حسرت می گفت: کاش زمانی برسد که بتوانیم در کشوری که امثال خمینی راهبری می کنند نفس بکشیم.
مهدی جوانی انقلابی بود که بر خلاف اعتقاد مادرش که از متمولان مشهد بود و کمی افکار شاهانه داشت، او جوانی متواضع و با ایمان و البته انقلابی و فعال بود.
پدر مهدی مانند پدر محیا از دنیا رفته بود و سه فرزند داشت، دو دختر و یک پسر که مهدی فرزند سوم بود و دو خواهرش ازدواج کرده بودند، او سعی می کرد مادرش اقدس خانم از کارهای او سر درنیاورد تا مبادا مانع کارش شود اما اعتقاداتش برای محیا رو بود و البته گذشته از تربیت مذهبی رقیه نسبت به محیا، همین اعتقادات مهدی باعث شده بود که او هم همیشه دعا کند که سلطنت شاهانه نابود شود و جوانان غیور ایران در سایه اسلام واقعی پیروز شوند و حالا که این آرزو محقق شده بود، دل درون سینه اش به تلاطم بود که زودتر مهدی را ببینید و این احساس شادی را با او سهیم شود... و البته کمی هم هراس داشت و گاهی میترسید نکند گذشت زمان و فاصله ای که ناخوداگاه بین آنها بوجود آمده بود، باعث شده باشد که مهدی از او دلسرد شود و اقدس خانم هم که مدام دختر خواهرش را به دل مهدی می بست دست به کار شده باشد و در نبود آنان مهدی را زن داده باشد...
محیا به اینجای افکارش که رسید، زیر لب آهسته گفت: یا امام رضای غریب، حاجتم را بده...
رقیه لبخندی زد و گفت: خوب بگو ببینم این حاجتت چیست؟!
محیا ناباورانه مادرش را نگاه کرد و گفت: شنیدی چه گفتم؟!
رقیه با لبخند سری تکان داد و محیا هم با لبخندی شیرین جوابش را داد و گفت: پس نشنیده بگیر و با زدن این حرف مادر و دختر خنده سردادند و ننه مرضیه که جلو کنار عباس نشسته بود از خنده آنها به خنده افتاد و عباس هم بی آنکه بداند چه شده، لبخندی زد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼