دانشگاه امامت
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین بحمدلله امسال توفیق شده برای تبلیغ ماه محرم به روستای مرزی مژن آبا
👆👆
مورد تایید مجموعه دانشگاه امامت
♦️ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
◀️ داستان کربلا
قسمت نهم
ابن زیاد به عمر سعد نامه نوشت بین حسین و آب مانع شو، مگذار قطره ای آب بنوشند همچنان که با عثمان اینگونه عمل شد.
از اینجا مشخص می شود که راه مولا علی و امام حسین علیه السلام از راه عثمان جدا بوده است.
عمر سعد، عمرو بن حجاج را به همراه پانصد نفر کنار رود فرات فرستاد تا بین امام و یارانش با آب مانع شوند و این سه روز قبل از شهادت امام بود.
عبیدالله بن حصین ازدی در میان کسانی بود که آب را بر امام بسته بودند او فریاد برآورد: ای حسین آیا آب را نمی بینی که چون آسمان آبی است، سوگند به خدا قطره ای از آنرا نخواهی نوشید تا تشنه جان دهی
امام حسین علیه السلام فرمودند: خدایا او را تشنه بمیران و هرگز آمرزشت را شامل حال او مگردان
حمید بن مسلم می گوید: در بیماریش به عیادت او رفتم سوگند به خدا آنقدر آب می نوشید تا به گلویش می رسید استفراغ می کرد ولی فریاد می زد تشنه ام تشنه ام این عادت او بود تا جانش درآمد.
وقتی که تشنگی بر امام و یارانش فشار آورد امام علیه السلام تیری برداشت و پشت خیمه زنان رفت و رو به قبله نه قدم برداشت و آنجا را کند، آب گوارایی ظاهر شد و امام و یارانش از آن نوشیدند و مشک هایشان را پر از آب کردند، آنگاه آب پنهان شد و اثری از آن دیده نشد
یکی از یاران امام به نام یزید بن حصین همدانی با اجازه امام نزد عمر سعد رفت و بدون اینکه سلام کند: از وی خواست آب را از خاندان پیامبر دریغ نکند
عمر سعد گفت: به خدا قسم از حرمت اذیت کردن آنها آگاهم اما حکومت ری آرزوی من است
یزید بن حصین نزد امام بازگشت و ماجرا را برای امام گزراش نمود
شیخ مفید می گوید: امام نزد عمر سعد فرستاد و شب هنگام گفتگوی طولانی با هم کردند.
عمر سعد نامه ای به ابن زیاد نوشت و گفت حسین بن علی به من تعهد داده به مکانی که از آنجا آمده برگردد یا به سرزمینی دیگر رود تا همانند مردی از مسلمانان زندگی کند و خواستار خاموش شدن آتش جنگ شد.
عبیدالله بن زیاد در جواب نوشت تو را نزد حسین نفرستادم تا از او دفاع نمایی و با وی مسامحه کنی متوجه باش اگر حسین و یارانش تسلیم شدند آنان را نزد من بفرست و اگر ممانعت کردند آنها را بکش و اسبها را بر پشت آنها بتازان
اگر از فرمان ما ممانعت کردی شمر بن ذی الجوشن را امیر لشکر نما و از لشکر ما دوری نما
ابن زیاد نامه را به شمر بن ذی الجوشن داد و گفت اگر عمر سعد فرمان ما را اطاعت کرد تحت امر او باش و اگر تمرد کرد گردن او را بزن و خود فرماندهی لشکر را بر عهده بگیر
ادامه دارد....
◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 هماکنون؛ #تیتر_یک KHAMENEI.IR
🚨 موضع قاطع رهبر انقلاب اسلامی درمورد حادثه توطئهآمیز جسارت به قرآن مجید
👊🏻 اشد مجازات و تحویل دادن عامل جنایت جسارت به ساحت قرآن
✊🏻 دولت سوئد با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته است
📩 متن کامل پیام:
khl.ink/f/53400
♦ان الحسین مصباح الهدی و السفینه
النجاه ♦️
به درستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
◀️ شهدای کربلا
شهید دوم: حبیب بن مظاهر اسدی
درود و رحمت خداوند بر محمد مصطفی (ص) و اهل بیت پاک و مطهرش و بر سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام و ۷۲ لاله آزاده که با خون پاکشان درخت اسلام را آبیاری کردند.
حبیب بن مظاهر اسدی از خاندان بنی اسد و از اصحاب پیامبر (ص)، امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و از زهاد و شب زنده داران است،در کتاب بلایا و منایا و رجال کشی آمده است: روزی گفتگویی میان حبیب و میثم تمار رخ می دهد، حبیب به میثم می گوید: گویا مردی را در الزرق می بینم که خربزه می فروشد... و در راه محبت اهل بیت پیامبر (ص) به دار آویخته می شود و شکمش را پاره می کنند.
میثم نیز کیفیت شهادت حبیب را به وی می گوید: گویا مرد سرخ رویی را می بینم که در راه فرزند پیامبر (ص) به شهادت می رسد، سر او را از تن جدا ساخته و در کوفه می گردانند. سپس از هم جدا شدند، رشید هجری زمانی که از این گفتگو آگاه گشت گفت: خدای میثم را رحمت کند، یادش رفت بگوید که برای آورنده سر حبیب صد درهم بیشتر جایزه تعیین می کنند.
این گفتگو نشان از مقام بالای یاران امام علی (ع) دارد
جبیب از ناقلان حدیث است، وی از امام حسین (ع) پرسید: شما پیش از آفرینش آدم چه بودید؟ امام پاسخ دادند: ما اشباهی از نور بودیم که دور عرش می چرخیدیم و به فرشتگان تسبیح و تحمید و تهلیل می آموختیم.
حبیب نیز از کسانی بود که امام را به کوفه دعوت نمود. پس از ورود مسلم به کوفه، بعد از عابس بن ابی شبیب شاکری نخستین کسی بود که اظهار وفاداری نمود.
حبیب و مسلم بن عوسجه از کسانی بودند که برای مسلم بیعت می گرفتند و پس از شهادت مسلم توسط قبایلشان پنهان شدند.
پس از توقف امام در کربلا، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه شبانه، مخفیانه خود را به کربلا رساندند، آنها شبها راهپیمایی می کردند و روزها پنهان می گشتند.
حبیب بن مظاهر مردی بود که عاشقانه دور مولای خود اباعبدالله الحسین علیه السلام می گشت، وی در کربلا با کسب اجازه از امام میان قبیله بنی اسد شتافت و آنها را به یاری فرزند رسول خدا دعوت کرد، عبدالله بن بشر و تعدادی پاسخ مثبت دادند لکن ازرق بن حرب صیداوی با چهار هزار نفر به آنها حمله کرد و آنان را پراکنده نمود.
یا اباعبدالله یا لیتنی کنت معکم و نفوزوا فوزا عظیما
ای ابا عبدالله ایکاش در کربلا با شما بودم و به فوز عظیم سعادت نائل می شدم.
سعادتمندانی که همچون ستارگان درخشان شب در میان اهل آسمان اند، گرداگرد حسین بن علی (ع) می چرخیدند که تا زمانی که زنده اند، آسیبی به وجود مبارکش نرسد.
شب عاشورا حبیب با یزید بن حصین مزاح می کرد، یزید گفت: حالا چه وقت شوخی و خنده است؟ پاسخ داد: چه وقتی بهتر از اکنون سزاوار خنده و مزاح است؟ به خدا سوگند دیری نخواهد پایید که خصم با شمشیر بر ما حمله می برد و ما در بهشت حورالعین را در آغوش خواهیم گرفت.
در رجال کشی آمده که حبیب در شب عاشورا به حضرت زینب (س) اطمینان داد که فردا یاران امام وی را تنها نخواهند گذاشت.
در روز عاشورا امام حسین علیه السلام، حبیب را فرمانده جناح راست لشکر خود نمود. روز عاشورا وقتی امام (ع) خطبه ای برای لشکر دشمن می خواند، شمر ملعون گفت: نمی دانم چه می گویی؟ حبیب گفت: در اینکه سخنان امام را نمی فهمی صادق هستی زیرا خداوند بر قلب تو مهر زده است. در واپسین لحظات عمر مسلم بن عوسجه، حبیب بر بالین وی حاضر شد و مسلم او را به نصرت و دفاع از مولایشان، حسین بن علی سفارش نمود.
در هنگام نماز ظهر، حبیب در پاسخ حصین بن تمیم که گفته بود نماز شما قبول نیست، گفت: ای الاغ پنداشتی نماز آل پیامبر ص قبول نمی شود و نماز تو قبول می شود؟
پس از نماز، حبیب به میدان شتافت و کارزار سختی نمود، مردی از قبیله بنی تمیم بر حبیب حمله ور شد حبیب او را به قتل رساند، دیگری با نیزه بر او حمله کرد و وی را بر زمین انداخت، خواست برخیزد که حصین بن تمیم از راه رسید و با ضربتی حبیب را نقش بر زمین کرد، سپس از اسب پیاده شد و سر مبارک او را از تن جدا کرد و اینچنین حبیب، جوانمردی و وفاداری خود را کامل نمود.
امروزه مزار حبیب از سایر شهدا جداست و در ضریحی پوشیده از نقره در حرم امام حسین (ع) قرار دارد.
◀️ با نشر این مطلب در ثواب آن شریک شوید.
گروه خیرالبریه
https://eitaa.com/joinchat/4001759432Cb855f40ddf
✧❁دانشگاه امامت❁✧
🆔 @Emamat110u
گروه الغدیر
https://eitaa.com/joinchat/1560215768C4d44ee8b0a
✍🏻 مبحث "فرجٌ غصبناه" و دادن ناموس دختران ائمـه به حاڪم وقت !
✍🏻 سڪوت و نادیده گرفتن حضرت علۍ از [ افسانه ] قتݪ حضرت زهرا !
✍🏻 همڪارۍ با حڪام ظاݪم و جهاد چطور !
✍🏻 عظمت فضیݪت نماز خواندن پشت سر حاڪم ناصبۍ !
🪡 تمام این موارد را شیعیان بر تقیـــہ حمݪ میڪنند، گویا این احواݪ ائمه جدیداً به مذاق برخی شیعیان مجازۍ خوش نمی آید !!
ذلک فرج غصبناه.pdf
حجم:
1.72M
════༅༅༅✺﷽ ✺༅༅༅════
📚↓« پی دی اف»↓📚
📍پاسخ به کج فهمی وهابی و بررسی حدیث ذلک فرج غصبناه و ابطال افسانه ازدواج ام کلثوم
┓ مجموعہ علمی«دانشگاه امامت» ┏
•|| @Emamat110u
─┅═ೋ❅🦋❅ೋ═┅─
🛑 متن وهابی👇👇👇
✍🏻 شیخ ابن عثیمین رحمه الله در شرح "الـواسطية" در این مــورد چند نڪته مهم بیان میڪند ڪه با قرار دادن آن امید است جاهݪان مجازۍ متوجه شوند :
1⃣ اطاعت از حاڪم ظاݪم واجب است تا زمانۍ که از دایره اسلام خارج نشده باشــد
2⃣ اطاعت از حڪام ظالم به معنۍ تأیید ظلم و گناهان او نیست، زیرا انڪار و منڪر دانستن آن عمݪ، واجب است
3⃣ اطاعت از حاڪم ظاݪم از باب مصلحت است، زیرا خروج بر او سبب فتنه هاۍ عظیم ( قتݪ مسلمین و تجاوز و .. ) میشــود
📚 شرح عقیدة الواسطيه ٣٣٧/٢
📌 باید بدانید ڪه این عمݪڪرد ڪاملاً عقݪی و مطابق شریعت و بلڪه نظر امامان شیعه هم همین است که در ادامه خواهید دید !
← ادامــــــہ دارد ...
دانشگاه امامت
❁﷽❁
✍️واکاوی کج فهمی وهابی از عبارت های علمای خود در موضوع حدود اطاعت از حکام جور و ظالم
1️⃣ درباره عبارت ابن عثیمین؛ باز نادانی خود را نشان دادید. اعتراف کردید که از دیدگاه وهابیت و اهل سنت اطاعت از حاکم ظالم تا جایی واجب است که از دایره اسلام خارج نشود!
2️⃣ خروج از دایره اسلام در صورتی است که حاکم اسلامی صریحا کلمات شرک آمیز بگوید یا اینکه نبوت را منکر شود. این بدان معنی است که حاکم اسلامی از دیدگاه اهل سنت اگر کلمه شهادتین را فقط بگوید ولی هر جنایتی اعم لواط، زنا، کشتار، قتل، غارت، نزدیکی با خواهر و دختر و مادر ( همانند یزید) و هزاران و جرم و جنایت دیگر، انجام دهد حق اعتراض و خروج ندارید.
🔶 این دقیقا دیدگاه بنی امیه و برخی صحابه مثل عبدالله بن عمر است. او هر نوع خروج علیه شخص پلیدی مثل یزید را جایز نمی دانست و به همین علت با قیام صدها صحابه و تابعی اهل مدینه ضد یزید میمون باز همراهی نکرد و صدای اعتراض او به طرفداری از یزید بلند شد!
✅ انتخاب با شما. راه امام حسین علیه السلام یا راه عبدالله بن عمر و یزید.