eitaa logo
انرژی مثبت
513 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
44 فایل
👌با کانال انرژی مثبت در کنار خانواده رویایی زندگی کنید😍 . . 💍ازدواج زناشویی و همسرداری کودک و نوجوان و دیگر موضوعات... https://harfeto.timefriend.net/17369153363419 نظراتتون رو می خونم!🌹 کپی با ذکر صلوات بلامانع است✅ #صلوات‌یادتون‌نره😊
مشاهده در ایتا
دانلود
با این ۳ کاراز احساساتمون مراقبت کنیم: (قسمت اول ) _بدون اینکه انتظار داشته باشید که فرد برای شما جبران کند، کاری را برای کسی انجام دهید _تکنینک‌های مختلف تنفس کشیدن را تمرین کنید. _ شاید عجیب باشد اما دست به تمیز کردن برخی از نقاط خانه، اتاق و محیط زندگی خود بزنید.
چطور از احساساتمون مراقبت کنیم: (قسمت ۲ ) _به گل و گیاه‌های خود برسید. این کارها به نوعی خودمراقبتی حسی محسوب می‌شود. _موارد مثبت را در شبکه‌های مجازی به اشتراک بگذارید. _ دفترچه یا اپلیکیشن‌های رنگ‌آمیزی بزرگسالان را برای کاهش استرس و اضطراب به کار بگیرید.
چطور از احساساتمون مراقبت کنیم: (قسمت سوم ) _ از اینکه بیش از حد نسبت به خود انتقاد کنید، خودداری کنید. _به فکر انجام کارهای خلاقانه‌ای باشید که ترس، اضطراب، ناامیدی و غیره را آزاد کند. _با یک دوست یا عضو خانواده که شما را درک می‌کند وقت بگذارید.
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را ز یارت خواهی کرد عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت: نمیشه ۶ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر اصرار داری من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد! گر دست فتاده ای بگیری... مردی...🌱
أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ كار خود را به خدا مى‏ گذارم كه او به حال بندگان بصير است 🌱سوره مباركه غافر آیه ۴۴
رقیه‌ثابت‌کرد‌اگه‌خوب‌تمناکنی حسین‌به‌خرابه‌هم‌میاد ... اگه‌خوب‌تمناکنی حسین‌باسرمیاد...🥺
1_6059772483.mp3
3.34M
از همه جا بریدم من به تهش رسیدم💔
1_6077077995.mp3
11.62M
اربعین اومده و دلا پریشونه عالمی برای تو بی سر و سامونه:)) 🥺💔