🔸🔹آیا «غربِ سرمایهداری» به دنبال پیشرفت ماست؟
🔘 یکی از سرشناسترین چهرههای استعماری غرب لطف فرموده و این بار را از دوش ما برداشته و به مسئلهی یاد شده پاسخ صریح و روشنی ارائه کرده است و از این جهت باید شکرگزار وی باشیم!
💥 این فرد «سِر گُر اوزلی» (Sir Gore Ouseley) است؛ نخستین سفیر بریتانیا در ایران و اولین مؤسس لژ فراماسونری در کشورمان.
اسماعیل رائین، در صفحهی ۲۳ از کتاب مشهور خود با عنوان «فراماسونری يا فراموشخانه» مینویسد:
⏪ «این فراماسون بزرگ (سر گر اوزلی) که استاد اعظم لژ فراماسونی لندن بوده در نامهای که بتاریخ ۱۵ اکتبر سال ۱۸۴۴ میلادی از پطرزبورگ بوزارت خارجه انگلستان نوشته است درباره ایرانیان و روش برادران ماسونش چنین می نویسد: «عقیده صریح و صادقانه من اینست که چون مقصود نهايی ما فقط صیانت هندوستان می باشد در اینصورت بهترین سیاست اين خواهد بود که کشور ايران را در همین حال ضعف و توحش و بربریت نگاهداریم و سیاست دیگری مخالف آن تعقیب نکنیم.» (مجله پادشاهی آسیائی ژانویه ۱۹۴۴).»
🔺 بربریت: بیفرهنگی، نافرهیختگی، وحشیگری
✍ابرشاگرد
🔴@EqtedareVelaeii🇮🇷
🔰 در روز هفدهم شهريور۵۷ رهبرانقلاب در كدام شهر بودند | ماجرای نامه ايشان به يكی از افراد قم
🔻من از روز #هفدهم_شهریور سال ۱۳۵۷ خاطرهای در ذهن دارم. قبل از آن که این حادثه خونبار در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند.
⚠️این، نکته خیلی قابل توجّهی است که امروز مثل آیینهای، همه #عبرتها را به ما درس میدهد. کسی که روزنامههای آن وقت و اظهارات مسؤولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند. عدّهای را که طرفداران و علاقهمندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به عنوان #تندرو و افراطی و متعصّب معرفی میکردند. در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقهمند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدّی در آن راه نبودند، یا جدّی بودند، ولی دستگاه آنطور خیال میکرد اینها جدیّتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرفی میکردند. من در آن روز این #احساس_خطر را کردم.
🔹آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامهای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثتآمیز میخواهند بهانهای برای سختگیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اینکه خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم.
🔹روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامهها، خبر کشتار هفده شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطّلع شدیم.
🔺من برداشتم در حاشیه آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیله مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونهاش کشتار هفدهم شهریور بود. ۷۶/۰۶/۱۹
♦️♦️پی نوشت:
تندرو نامیدن شخصیت های انقلابی و ارادتمندان راستین ولایت فقیه سیاستی بود که در حکومت پالان شاه پهلوی باب کردند و امروز دنباله های آنها یعنی مغزهای پالان شاهی خود را عقلای میانه رو و انقلابیون را تندرو و افراطی می خوانند و بدبختانه این جماعت 32 سال بر گرده مردم با فریب و تحریف سوار شدند
🔴@EqtedareVelaeii🇮🇷
🌷 شهید همت:
🌿 در این چند صباحی که زنده ایم مرتب به وسیلهی خدا آزمایش می شویم و هر لحظهی عمر ما آزمایش است.
شکست هست، پیروزی هست، سختی هست، راحتی هست، همه چیز هست ولی آنچه بیش از همه مطرح است، #آزمایش خداست.
🔴@EqtedareVelaeii🇮🇷
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #کلیپ_نوشت | ثمره تابآوری
🔺️ اشاره رهبر انقلاب در دیدار اخیر به ثمرهی تابآوری نظام اسلامی در طول چهل سال اخیر در مقابل مشکلات و دشمنان و قویشدن درخت مستحکم ایران
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 شرح حدیثی درباره پاداش الهی در برابر شهادت امام حسین(ع)
۱. خورشید درخشان امامت در نسل امام حسین (علیهالسلام) قرار داده شد
🔺 مطرح شده در ابتدای درس خارج فقه حضرت آیتالله خامنهای | ۱۳۹۸/۰۷/۰۱
🏷 #از_تبیین_تا_قیام
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 شرح حدیثی درباره پاداش الهی در برابر شهادت امام حسین(ع)
۲. خاک مزار امام حسین علیهالسلام به برکت مجاورت آن پیکر مطهر شفاست
🔺 مطرح شده در ابتدای درس خارج فقه حضرت آیتالله خامنهای | ۱۳۹۸/۰۷/۰۱
🏷 #از_تبیین_تا_قیام
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔵 توییت جالب گیلدا مارکرت فعال ضد جنگ آمریکایی
🔷 گیلدا مارکرت: چون هشتگ #تهران در حال ترند است؛ چهرهای زیبا برای بر ملاکردن سایه تاریک دروغ های ایالات متحده آمریکا!
🔹خداوند او را برای رهبری ايران حفظ کند.
#جریان_تحریف
#حقیقت_جویان #ایران
🔴@EqtedareVelaeii🇮🇷
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارشناس صهیونیست:
📍فقط در اسرائیل است که از حمله نظامی به ایران صحبت میکنند/در هیچ جای دیگر جهان در اين باره صحبت نمیکنند و خواستار راهکار دیپلماتیک هستند/در برنامه هستهای، هیچ تشابهی بین سوریه و عراق و مساله ایران نیست/در عراق و سوریه فقط یک راکتور بود که اگر منهدم میشد داستان تمام بود اما ایران اینگونه نیست/ایرانیها با علم به تهدید اسرائیل برنامه هستهای خود را عمق شصت متری زمین و زیر کوه ساختهاند/ایران تمام مراحل ساخت را میداند و برخلاف دیگران تقریبا محتاج هیچ کشور خارجی نیست/با کشور بزرگی طرفیم که دو برابر آلمان است...
➕معرفی کارشناس
🔴@EqtedareVelaeii🇮🇷
🔰 لوح | هزاران گام در راه است و دل مشتاق و من حیران...
🔻 رهبر انقلاب: خوشا به حال آن کسانی که در حال پیادهروی هستند یا پیادهروی خواهند کرد و به #زیارت_اربعین خواهند رسید و آن زیارت خوش مضمونِ روز اربعین را إنشاءالله خطاب به حضرت خواهند خواند. ما هم اینجا با شوق و با حسرت نگاه میکنیم به این گامهایی که:
هزاران گام در راه است و دل مشتاق و من حیران
که چون ره میتوانم یافتن سوی درون من هم
🏷 #از_تبیین_تا_قیام | #اربعین
📥 نسخه قابل چاپ+شبکه اجتماعی👇
https://khl.ink/f/50916
🔸بازسازیِ خونین برای احیای باطنِ فرسوده شده:
«قیام حسینی» برای رهاسازیِ «انقلابِ نبوی» -1
🖋 مهدی جمشیدی
[۱]. استاد مطهری در مقامِ تحلیلِ قیامِ عاشورا، معتقد است که خطر بزرگ در انقلاب های اجتماعی، آن خطری است که قرآن کریم از آن به نام «نفاق» یاد کرده است. برای مثال، انقلاب رسول اکرم در صدر اسلام، هم «روح/ باطن/ حقیقت/ هسته» دارد، هم «کالبد/ ظاهر/ شعارها/ پوسته». تجربه های تاریخی نشان می دهند که هر گاه یک جریان صحیح به وجود میآید و دشمن که می بیند از «مواجهه» و «رو در روی آن قرار گرفتن» نتیجهای نمی برد، به فکر این میافتد که به آن ملحق بشود و خودش را در درون آن قرار بدهد، به طوری که ظاهر را نگه میدارد، امّا باطن را تغییر میدهد. در این حال، «بیشتر مردم» احساس نمیکنند که آن حقیقت از دست شان رفته، چون پوسته محفوظ مانده است. از آنجا که پوسته را هسته نگه میدارد و حیات پوسته به هسته وابسته است، وقتی باطن از دست رفت، بعد از مدّتی، ظاهر نیز خود به خود از میان میرود (مرتضی مطهری، پانزده گفتار، ص۲۹۱). این سخنِ عمیق و اجتماعی، درخور تأمّل و تدقیق است.
[۲]. «انقلاب» به مثابه یک «واقعیّتِ اجتماعی»، شخصیّت و هویّت است؛ بر ساختۀ انسان است، امّا همچون خود انسان، «من» دارد. آنان که سطحی نگر و ظاهر بین هستند و در نمودها غرق می شوند، جز به رویهها و پوستهها نمی نگرند؛ گویا عالَم، در همین «واقعیّت های پیدا و تجربی»، منحصر است و باطنی ندارد. نه فقط انسان، بلکه عالَم، ظاهری دارد و باطنی، و از آن جمله، انقلابِ اجتماعی است. برخی به «باطنِ واقعیّتِ اجتماعی» اعتراف کرده و آن را اصیل شمردها و خواستهاند از طریقِ «تفهّم/ معناکاوی/ دروننگری»، به آن راه یابند و آن را بشناسند. اینان، باطن را همان «معنا» دانستهاند، امّا با این تفاوت که معنا در «ذهنِ انسان»، منحصر دانسته و از «واقعیّتِ اجتماعیِ پهن دامنه»، غفلت ورزیدهاند، حال آن که از این جهت، تفاوتی میان این دو نیست و باید سطوحِ «خُرد» و «کلان» را، در کنار یکدیگر، مشتمل بر معنا قلمداد کرد. بر این اساس، «انقلابِ اجتماعی» که اتّفاقی کمیاب و کم نمونه در جهانِ اجتماعی است، دارای معناست و این معنا، برخاسته از برآیندِ اندیشهها و انگیزه های عاملانِ آن است؛ این، آنان هستند که چنین روح و هویّتی را در متنِ انقلابِ جتماعی میدمند و به آن شخصیّتِ مستقل و باطنِ نامحسوس می بخشند. پس انقلاب، ظاهری دارد و باطنی، و همه و تمامش در نمودِ عینی اش، جلوه گر نیست.
[۳]. عوام، به ظاهر و پوستۀ انقلاب می نگرند و به آن دل خوش دارند، امّا خواصِ متعمّق و اهل نظر، توجّه شان به باطن و هستۀ انقلاب است. اینان به خوبی می دانند که آنچه «مقوّمِ» انقلاب است و «ذاتِ» آن را می سازد، همان باطنِ انقلاب است و این «من»، باطن و حقیقتِ انقلابِ اجتماعی را تشکیل میدهد. از این رو، دل نگران از دست رفتنِ باطنِ انقلاب هستند. هنگامی که دشمن از اضمحلالِ انقلاب، ناامید میشود و می فهمد رویاروییِ آشکار و عیان، ممکن و نتیجه بخش نیست، دستِ تصرّف و تعدّی به سوی باطنِ انقلاب دراز میکند و میکوشد «انقلاب» را از لحاظِ هویّتی، به «ضدّ انقلاب» تبدیل کند؛ یعنی ارزشها و آرمان های انقلابی را از آن می زداید و انقلاب را از درون، «پوک» و «تهی» می گرداند. «استحالۀ انقلاب»، بر همین امر دلالت دارد. دراینحال، انقلاب به موجودی «بیخاصیّت» و «منفعل» تبدیل می شود که جز ظاهر و پوستهای نمادین، چیزی از آن باقی نمانده است. در این شرایط، دیگری کاری از انقلاب ساخته نیست و بودنش و نبودنش، یکسانند. پس در مقایسۀ میانِ ظاهر و باطنِ انقلاب، باید باطنِ آن را «امر اصیل» انگاشت.
[۴]. غوغایی که رسول اکرم برانگیخت، یک انقلابِ اجتماعیِ تمام عیار بود؛ «بعثت» در ذاتِ خویش، یک انقلابِ اجتماعی است که از متنِ انقلابِ فردی بر میخیزد. رسول اکرم بر انگیخته شد تا «نظمِ اجتماعیِ طاغوتی» را در هم بریزد و «نظامِ قدسی» را پدید آورد؛ چراکه در این حال است که نورِ هدایتِ الهی بر جهانِ اجتماعی می تابد و جامعه به بستر تعالی و تکاملِ معنویِ فرد تبدیل میشود. بر خلافِ نظرِ رایجِ در علومِ اجتماعیِ سکولار، نباید انقلابِ اجتماعی را واقعیّتی جدید و نوپدید دانست که هیچ نمونه و مصداقی در تاریخِ پیشاتجدُّد نداشته است. تجدُّد، حریصانه و زیاده خواهانه در پیِ آن است که همه چیز را به نفع خویش، مصادره کند و به انکارِ تمامِ تاریخ های دیگر و دستاورد های آنها بپردازد و خویش را غالب و مسلّط گرداند. تبعیّتِ ناآگاهانه و مرعوبانۀ ما از مشهورات و مقبولاتِ علومِ اجتماعیِ سکولار، تن در دادان به چنین خواستۀ پنهانیای است که تجدُّد در سر دارد. ازاینرو است که مطهری، بی پروا از «انقلابِ صدرِ اسلام» سخن می گوید و انقلابِ اسلامیِ ایران را پرتوی از آن میشمارد.
🔸بازسازیِ خونین برای احیای باطنِ فرسودهشده:
«قیام حسینی» برای رهاسازیِ «انقلابِ نبوی» - 2
🖋 مهدی جمشیدی
[۵]. «انقلابِ صدرِ اسلام»، با وجود تمامِ تلاش های رسول اکرم، در معرضِ آفتِ بنیان برافکنِ «استحاله» قرار گرفت، به طوری که هرچند پارهای از «ظواهر و مناسکِ اسلامی»، مستقر بودند و جامعه، «صورت و سیمای دینی» داشت، امّا باطن، فرسوده شده و آسیب دیده بود. روندِ «استحاله» و «براندازیِ باطنی»، ناگهانی نبود، بلکه پس از رحلتِ رسول اکرم، آغاز شد و روز به روز، فاصلۀ «واقعیّت های موجود» با «آرمان های نبوی»، افزیش یافت، با این قید که «نشانهها» و «نمادها» و «ظواهر»، مستقر ماندند و «انحرافها» و «کج رویها»، در سایۀ انتسابِ به دین و سنّتِ نبوی، صورت گرفتند. به این ترتیب، جامعه و حاکمیّت در مسیری قرار گرفتند که با غایتِ محمّدی، شکافی عمیق داشت، بلکه در نقطۀ مقابل آن قرار داشت. امام حسین - علیهالسلام- در چنین «شرایط ناگوار»ی قرار گرفت و مشاهده کرد که دینِ جدّش، در مردابِ استحاله فرو افتاده است و میرود که انقلابِ محمّدی، برانداخته شود. این به آن معنی است که یک خطرِ بسیار جدّی، در میان است؛ خطری که اساس و کیانِ اسلام را به چالش کشیده و هویّت و اصالتِ آن را در معرض زوال و فروپاشی نهاده است. واقعیّتِ اجتماعی در زمانۀ حیاتِ امام حسین - علیهالسلام- همین اندازه، تلخ و گزنده بود و هر چه که پیش میرفت، نا خوشایندتر نیز میشد: وَ عَلَی الاِسْلامِ، السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزِید َ(سیدبنطاووس، اللهوف، ص۲۴).
[۶]. اینجا بود که وی راهِ قیام را برگزید و در پیِ اصلاح و بازسازیِ انقلابیِ یک انقلابِ فرسودهشده پرداخت: اَیُّهَا النّاسُ! اِنَّ رَسُولَ اللّهِ قالَ مَنْ رَای سُلْطاناً جایِراً مُسْتَحِلّاً لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّهِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللّهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَی اللّهِ اَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ، الا وَ اِنَّ هوُلاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَهَ الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَهَ الرَّحْمنِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ، وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتَاْثَرُوا بِالْفَیءِ، وَ اَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلالَ اللّهِ، وَ اَنَا اَحَقُّ مَنْ غَیَّرَ (مقرّم، مقتلالحسین، ص۲۱۸)؛ ای مردم! رسول خدا فرمود هر آن که سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، عهد الهی را شکسته، با سنّت رسول خدا مخالفت میورزد، در میان بندگان خدا به ستم رفتار میکند، و نه با عمل و نه با زبان خویش، در مقابل او برنخیزد، شایسته است که خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر بیاندازد. هان ای مردم! بنیامیه به اطاعت شیطان، پایبند شده و اطاعت خداوند را ترک گفتهاند، فساد را آشکار ساخته و حدود الهی را وانهاده و اموال عمومی را از آنِ خویش کرده، و حرام خدا را حلال، و حلال خدا را حرام شمردهاند. و من از دیگران سزاوارترم برای این کار.
آن حضرت در جایی دیگر نیز میگوید: ألا تَروْنَ إلیَ الحقّ لا یُعمَل به، و إلیَ الباطلِ لا یُتَناهی عنه، لیَرغبَ المؤمنُ فی لقاءِاللّه (ابنشُعبه حَرّانی، تحفالعقول، ص۱۴۷)؛ آیا نمی بینید که به حقّ عمل نمی شود و از باطل، بازداشته نمیشود؟ در این حال، باید که مؤمن به لقای خدای متعال، مایل باشد. این سخن بدین معنی است که باید با چنین جامعهای، وداع کرد و مرگ را بر زندگی، ترجیح داد و پرچم مخالفت را حتّی به بهای جان خویش، برافراشت و از جان باختن، نهراسید. وقتی ورق برگشته و جای حقّ و باطل، تغییر کرده است، باید دل از زندگی برید و لقای الهی را برگزید.
و در نهایت این که، حضرت در وصیت نامهای خطاب به بردارش، چنین می نگارد: إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاَحِ فِی أُمَّه جَدِّی مُحَمَّدٍ؛ أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی و َسِیرَه أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب ٍ(خوارزمی، مقتلالحسین، ج۱، ص۱۸۸)؛ همانا من به واسطۀ سرمستی و فساد طلبی و ستم گری، خروج نکردهام، بلکه برای طلبِ اصلاح در امّتِ جدّم خروج نمودهام؛ من می خواهم به معروف، امر و از منکر، نهی کنم، و بر اساسِ سیرۀ جدّ و پدرم علی بن ابی طالب، حرکت کنم.
این امر بدان دلیل است که: أَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا (ابنشُعبه حَرّانی، تحف العقول، ص۲۳۹)؛ همانا اگر امر به معروف و نهیازمنکر ادا و بر پا گردد، تمام فرایض، پایدار میمانند.
🔴@EqtedareVelaeii🇮🇷