eitaa logo
اقتدار ولایی
917 دنبال‌کننده
15هزار عکس
21.5هزار ویدیو
249 فایل
مباحث سیاسی فرهنگی اجتماعی اقتصادی تاریخی ادبیات فارسی و تفسیر و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹گزارش مستند کیهان از تبعات جنگ اوکراین روی زندگی مردم اروپا نسخه‌های عجیب و غریب برای مردم اروپااز «کمتر غذا بخورید» تا «مهاجرت کنید. https://kayhan.ir/fa/news/254250
🖌 🔹 نقش مبتذل سلبریتی‌ها در جنگ ترکیبی 🔸 «برشت یونکرز» روزنامه‌نگار بلژیکی چندی پیش با اشاره به نوع رفتار دولت‌های اروپایی با سلبریتی‌ها گفته بود: «در اروپا قوانین سفت و سختی درباره سلبریتی‌ها اجرا می‌شود؛ به‌ویژه در مورد جرایم اجتماعی و فرارهای مالیاتی...اغلب سلبریتی‌ها به‌دنبال فرار مالیاتی هستند.» یونکرز در ادامه گفته بود: «آنها معمولا با دنبال‌ کننده‌های خیلی زیادی که در صفحات اجتماعی دارند، برای یک موضوع خاص مثلا اعتراض درباره حقوق زنان فراخوان عمومی می‌دهند و مردم را تهییج می‌کنند. همین عمل را در بسیاری از موارد در مورد مالیات و حقوق مالی خود هم انجام می‌دهند. آنها از جمله افرادی هستند که بیشترین فرار مالیاتی را در جامعه دارند و البته دادگاه برای این فرار مالیاتی مجازات زندان از یک سال تا 20 سال برای آنها در نظر گرفته است.» این روزنامه ‌نگار بلژیکی در ادامه به نکته جالبی اشاره کرده و گفته بود: «در اروپا که من حضور دارم و در بیشتر کشورها از جمله فرانسه و آلمان که خود به این کشورها سفر می‌کنم، خبر دارم که قوانین برای سلبریتی‌ها همانند سایر افراد عادی جامعه اجرا می‌شود. یک ضرب‌ المثل وجود دارد که می‌گوید «اگر نمی ‌توانی وقت ‌شناس باشی، پس خطا نکن»؛ این در مورد همه صدق می‌کند. سلبریتی‌ها و از جمله بازیگران مشهور سینما هم مرتکب تخلف شده و حتی جنایت می‌کنند. سیستم قضایی کشور های اروپایی با این افراد مانند یک فرد عادی رفتار کرده و باید جزای نقدی و حبس و دیگر احکام قضایی را متحمل شوند. باز هم تاکید می‌کنم که در کشور های اروپایی سلبریتی‌ها فراتر از قانون نیستند و باید مجازات و هزینه اعمال خود را بپذیرند.» ادامه مطلب https://kayhan.ir/fa/news/254336
۴ تصمیم عراق در پی عملیات ایران علیه تروریست‌ها 🔹شورای امنیت ملی عراق پس از اعلام سپاه از انجام عملیات جدید علیه گروهک ‌های تروریستی تجزیه ‌طلب در منطقه کردستان عراق، ۵ تصمیم جدید اتخاذ کرد که به شرح زیر است: 🔹ایجاد طرحی برای استقرار مجدد نیرو های مرزبانی عراق به منظور حفظ خط صفر مرزی با ایران و ترکیه. 🔹تأمین تمامی ملزومات مورد نیاز برای پشتیبانی تدارکاتی به منظور انجام مأموریت ‌هایشان. 🔹اقدام با منابع انسانی وزارت کشور [عراق] برای تقویت پاسگاه‌ های مرزی. 🔹هماهنگی با دولت منطقه کردستان عراق و وزارت پیشمرگه برای عمل به بند های یک و دو به منظور یکپارچه‌ سازی اقدامات ملی برای محافظت از مرزهای عراق. @EqtedareVelaeii🇮🇷
🔻 تأمّل دربارۀ کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»-1 🖋 مهدی جمشیدی ۱- کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ: نگرشی نوین به فلسفۀ فرهنگ»، اثر استاد سیدیدالله یزدان‌پناه است که در حجم ششصد صفحه به تازگی منتشر شده است. کتاب در آنجا که وارد قلمرو فلسفۀ فرهنگ می‌شود و می‌خواهد با تکیه بر مبادیِ فلسفی، فلسفۀ فرهنگ را صورت‌بندی کند، به‌شدّت متأثّر از علامه مرتضی مطهری -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- است، تا آنجا که باید گفت او در «زیر سایۀ» تأمّلات استاد مطهری به سر می‌برد و «انگارۀ جدید»ی را پدید نیاورده است. فضل او، «عبور از مطهری» و «شکل‌دهی به یک رهیافت معرفتیِ جدید» نیست، بلکه او توانسته است که اوّلاً، زیرساخت‌های فلسفی را به تفصیل بیابد و در هندسه‌ای موجّه، آنها را بازآفرینی کند؛ و ثانیاً، آنچه را که مطهری به «اجمال» و «اختصار» بیان کرده است را «شرح» و «بسط» بدهد و «نتایج» و «دلالت‌ها»ی آن را بیان نماید. به‌هرحال، رهیافت کتاب، چیزی متفاوت با «صورت‌بندیِ مطهری» از مسأله نیست و نوآوری‌هایش را باید در حوزه‌های دیگر طلب کرد. ۲- البتّه کتاب در عین این‌که بر مطهری تکیه می‌کند و از روزنه‌ای که او گشوده، به فرهنگ می‌نگرد، امّا مبتنی بر همۀ نظرات مطهری نیست و فقط «تکه‌ها»یی را برگرفته و حجم وسیعی را وانهاده است. به‌بیان‌دیگر، کتاب از «پیشینه‌شناسیِ تفصیلی»، غفلت کرده و از همۀ آراء و اندیشه‌های مطهری، بهره نگرفته است، درحالی‌که گویا مدّعیِ خوانش مطهری نیز هست. اگر چنین نقصی وجود نمی‌داشت، کتاب می‌توانست هم از مطهری، استفادۀ بیشتری ببرد و هم چه‌بسا گام‌های جلوتری از او بردارد و تصوّر نمی‌کرد آنچه را که او می‌گوید از ذهن مطهری، پنهان مانده بوده است. شاید کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» که در سال نود و دو منتشر شده است، به‌خوبی می‌توانست این نقصان را برطرف سازد، امّا به آن توجّه نشده است. ازاین‌رو، ارجاعات این کتاب به مطهری - در مقام شناخت و تحلیل آنچه که از مطهری در این باره به جا مانده است- بسیار کمتر از کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» است، با این‌که حدود نُه سال فاصلۀ میان این دو اثر وجود دارد و طبیعی است که انتظار می‌رود اثر دوّم، جامعیّت بیشتری از اثر اوّل داشته باشد. ۳- یکی از این فضیلت‌های این اثر، توانمندی آن در مقام «بسط» و «شرح» و «پروردن» است؛ چنان‌که ادبیّات پهن‌دامنه‌ای دربارۀ سرفصل‌های متعدّدی تولید شده است که امروز، حاجت به آنها جدّی است. کتاب توانسته از سرنخ‌ها و اشاره‌ها، بهره‌برداری کند و هر مسأله را بپروراند و شاخ‌وبرگ بدهد و یک «فضای مفهومیِ مبسوط» را پدید آورد که افزون بر بضاعت‌های دیگرش، به سبب حجمش نیز دیده شود. ۴- کتاب به «فلسفۀ اسلامی»، وفادار مانده است و تعلّق خاطرش به فلسفۀ فرهنگ، موجب غلتیدنش به قلمرو «فلسفه‌های غربی» نشده است. کتاب، میان منِ خویش - که فلسفۀ اسلامی است - و دیگری‌های فلسفی‌اش، «مرزبندی» می‌کند و گرفتار گرته‌برداری‌ از فلسفه‌های غربی نمی‌شود. هستند کسانی‌که ادّعای تفلسف اسلامی دارند امّا در عین حال، همین که وارد «حوزه‌های معرفتیِ تازه» می‌شوند و می‌خواهند اندیشه‌ورزی کنند، خودآگاه یا ناخودآگاه، برگردان‌هایی از فلسفۀ غربی را تکرار می‌کنند. ۵- از طرف دیگر، کسانی نیز هستند که ادّعای تولید «فلسفۀ مضاف» دارند امّا در مقام ترجمۀ «فلسفۀ مطلق» به «فلسفۀ مضاف»، ناکام می‌مانند و نمی‌توانند «امتدادها» و «دنباله‌ها»ی فلسفۀ اسلامی را بیابند. ازاین‌رو، فقط فلسفۀ مطلق را تکرار می‌کنند. چنین «تبدیل» و «ترجمه‌»ای، بسیار دشوار و دیریاب است و کسانی بر اثر خامی، سودای آن را دارند. امّا این کتاب توانسته بخش مهمی از مباحث فلسفۀ اسلامی را به قلمرو فلسفۀ فرهنگ، وارد کند و امر ترجمه و تبدیل را به انجام برساند. در واقع، آنچه‌ که در نیمۀ دوّم کتاب درج شده است، به‌راستی، از سنخ فلسفۀ مضاف است، نه فلسفۀ مطلق. ۶- در نیمۀ دوّم کتاب، شاهد ادبیّاتی هست که حاصل تلفیقی خوش‌ساخت و یک‌دست از «فلسفۀ اسلامی» و «فلسفۀ علوم اجتماعی» است؛ چنان‌که گویا کتاب پس از غور و تعمّق ابتدایی، هرچه که به جلو پیش می‌رود، به کمال و پختگی نزدیک می‌شود و به ذهنیّتی دست می‌یابد که قادر به هم‌آمیزیِ واقعی و غیرنمایشیِ این دو قلمرو معرفتی می‌شود. این ادبیّات، مبدعانه و نوپدید نیست، امّا این‌که یک شخصیّت متعلّق به انگارۀ فلسفۀ اسلامی بتواند به آن دست یابد و در چهارچوب آن، فهم خود را روایت کند، بلکه حتّی فهم خود را با تکیه بر آن بیافریند، یک اتّفاق خوشایند و کم‌سابقه است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تأمّل دربارۀ کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»-۲ 🖋 مهدی جمشیدی نویسندۀ فاضل این اثر در تعریف فرهنگ آورده است: انباشت معنا در فاهمۀ عمومی. در این باره باید به چند نکته اشاره کرد: ۱- فرهنگ، خودِ "انباشت" نیست، بلکه "چیز"ی است که انباشته شده است. فرهنگ، "روند" و "شدن" - از قبیل انباشت - نیست، بلکه "مضمون" و "درون‌مایه" است. به‌بیان‌دیگر، "فرایندهای معطوف به فرهنگ"، خودِ فرهنگ نیستند، بلکه "فرهنگ‌ساز" هستند. در اینجا، حتّی نمی‌توان "انباشت" را به‌مثابه "علّت صوری" در نظر گرفت؛ چون علّت صوری در خودِ "شیء"، ظهور و تحقّق دارد، درحالی‌که عمل انباشته‌شدن، روند ناظر به "تجمیع و تراکمِ علّت مادّی" است، نه "هیأت" و "هندسه" و "کالبد"ی که علّت مادّی را صورت‌بندی و نظام‌بخشی می‌کند. پس باید گفت "معانیِ انباشته‌شده"، نه "انباشت معنا". ۲- حتّی "انباشته‌شدگی" نیز آنچنان مهم و تعیین‌کننده نیست، بلکه چه‌بسا یک فرهنگ، چندان قدمت و دیرینگی نداشته باشد و مجال نیافته باشد که "فربه" و "متراکم" شود. ازاین‌رو، فرهنگ "نحیف" و "رقیق" نیر فرهنگ است. برخی فرهنگ‌ها، قویم و غنی هستند و برخی دیگر، فقیر و ضعیف، امّا هر دو در فرهنگ‌بودگی، مشترک و متّحد هستند. در واقع این خصوصیّت، از اوصاف عَرَضی فرهنگ است، نه اوصاف ذاتی. ۳- آنچه که از انباشته‌شدگی مهم‌تر است، "اتّفاق" و "اجماع" است؛ یعنی فرهنگ، امری است که در جامعه، "رایج" و "مستقر" است و "عموم افراد"، از آن تبعیّت می‌کنند. روشن است که فرهنگ، مجموعه‌ای از ارزش‌هاست، امّا مسأله این است که ارزش‌های فرهنگی، "ارزش‌های اجتماعی‌شده" هستند. ارزش‌های فردی، واقعیّت‌هایی از سنخ عادت و سلیقه هستند، نه فرهنگ. بدین جهت، فرهنگ در نسبت مستقیم با "جامعه" و در اتّصال ذاتی با آن، موجودیّت می‌یابد. ۴- در عین حال، نباید غفلت کرد که مقصود از "غالب" و "حاکم" بودن، این نیست که باید فقط آنچه که به‌طور مطلق در "همۀ جامعه"، مستقر است را فرهنگ دانست، بلکه چه‌بسا "پاره‌های جامعه" نیز "ارزش‌های فرهنگیِ خاص" داشته باشد و در این حالت باید از "خُرده‌فرهنگ" سخن گفت. پس خصوصیّت "عمومیّت" نیز، شرط مطلق نیست. ۵- "محمل" و "بستر" فرهنگ نیز فقط "فاهمۀ عمومی" نیست؛ چراکه فرهنگ، منحصر به "امر ذهنی" نیست که بتوان آن را به "واقعیّت‌های فهم‌شونده" محدود کرد. اجزای فرهنگ، هم از قبیل "شناخت‌ها/ باورها/ بینش‌ها" هستند و هم از نوع "خلقیّات/ روحیّات/ مَنش‌ها" و هم از سنخ "رفتارها/ کردارها/ کنش‌ها". ازاین‌رو، فرهنگ بر "انسان" مترتّب می‌شود، بلکه چون "اشیای فرهنگی" نیز وجود دارند که دلالت فرهنگی دارند، فرهنگ حتّی بر غیرانسان نیز بار می‌شود (البتّه دلالت فرهنگیِ اشیاء، حاصل معنادهیِ فرهنگیِ انسان به شیء است و ذاتیِ شیء و خویش‌بنیاد نیست). استاد مطهری در تعبیر دقیق خویش می‌گوید فرهنگ، "روح جامعه" است نه "ذهن جامعه". فهم، یکی از خصوصیّات و لوازم روح است. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻قدرت‌نماییِ خدای حَرم! احسان حاج‌صفی، کاپیتان تیم که همراه با کی‌روش در کنفرانس خبری حاضر شده بود صحبت ‌هایش را با جمله «به نام خدای رنگین کمان» آغاز کرد و گفت: «اول از هر چیزی خدمت همه خانواده ‌های داغدار ایران تسلیت می‌گویم و باید بدانند که‌ کنارشان هستیم و با آن‌ها هم ‌درد هستیم. ... باید قبول کنیم که واقعا شرایط کشورمان خوب نیست. مردم ما شاد نیستند. همه ناراحت هستند. ما اینجا هستیم و دلیل بر این نیست که صدای‌ شان نباشیم و به آن‌ها احترام نگذاریم. هر چه داریم از مردم ‌مان است و این‌جا هستیم که سخت تلاش کنیم و بجنگیم و بهترین عملکردمان را در زمین به نمایش بگذاریم و گل ‌های‌مان را تقدیم به مردم داغدار ایران کنیم و امیدوارم که شرایط آن‌طور که مردم ما می ‌خواهند رقم بخورد و همه شاد باشند.» وقتی با سخنانت نشان می‌دهی که "در برابر جمهوری اسلامی" - که به گفتۀ حاج ‌قاسم، "حَرم" است - ایستادی و مخالفش هستی، وقتی در مقابل چشم جهانیان، "حرف ‌های دشمن ‌شاد" می‌زنی و در لفافه می‌گویی که مردم نیز "در برابر نظام"، صف‌آرایی کرده‌اند، وقتی خدایت می‌شود "خدای رنگین کمان"، وقتی عار و ابا داری از این‌که "سرود جمهوری اسلامی" را بخوانی، و ... آن‌گاه "خدای حَرم"، "خدای جمهوری اسلامی"، "خدای حاج ‌قاسم"، در همان دقایق نخست، پاسخت را این‌چنین می‌دهد: در یک "حادثۀ عجیب"، ناگهان دو نفر از بازیکنان تیم، به یکدیگر برخورد می‌کنند؛ دروازه‌بان کارکُشته، مجروح می‌شود و از میدان می‌رود، سرمربی تیم نیز در مقابل دوربین، دو دست خویش را بر سر می‌گذارد، حرکتی که حتّی در مقابل خوردن شش گُل انجام نداد، چون می‌داند همۀ معادلاتش بر هم خورده، و بازیکنان دیگر هم با دیدن این "اتّفاق تلخ"، خویش را می‌بازند. به همین سادگی! امان از غفلت و غرور! امان از وسوسۀ شیطان! دیدی که همه ‌چیز در دایرۀ ارادۀ "خدای حَرم" و "خدای حاج‌ قاسم" است و نه "خدای رنگین ‌کمان"؟! عبرت اندوختی؟! متنبّه شدی؟! دریافتی که از کجا خوردی؟! آنجا چنان کردی و اینجا چنین دیدی. مرحوم علامۀ جعفری در مواقعی این ‌چنین، شعر زیبایی از صائب تبریزی می‌خواند: 🔸یا سبو، یا خُمِ می، یا قدحِ باده کنند 🔹یک کفِ خاک، درین میکده ضایع نشود! آری، "یک کفِ خاک"! چه رسد به این‌که به "حَرم" اهانت کنی! و تازه آنچه که دیدی و چشیدی، عقوبت دنیوی‌اش بود. بزرگی نقل می‌کرد که عارفی از کوچه‌ای می‌گذشت. درازگوشی در آن کوچه بود که وقتی عارف از کنار او رد می‌شد، لگدی بر وی نواخت. عارف که عالَم را "جهان عمل و عکس‌العمل" می‌دانست، همان‌جا در کنار کوچه نشست و به فکر رفت که چه کردم که باید این "لگد" نصیبم شود؟! همان دو گُل نیز به برکت دعای آن مادرِ اهل بیتی بود که به "حَرم شاه ‌چراغ" متوسّل شد. ایران، به واسطۀ حضور اهل بیت است که مانده و ایستاده است، وگرنه باید صد بار تاکنون، به باد فنا می‌رفت. خدای رنگین‌ کمانی‌ات اگر معجزه‌ای می داشت، به داد جریانِ رسوای اغتشاش می‌رسید. و امّا بنازم خدای حَرم را که حتّی شاه‌ چراغش چنین می‌کند. راستی! همان کسانی که آنها را "مردم" می‌انگاشتی، برای باختنت "جشن" گرفتند و "پرچم کثیفِ دولتِ خبیثِ انگلیس" را برافراشتند! آری، "صدا"ی کسانی بودی که ذلّتت را می ‌خواستند! "توبه" کن، شاید که خدای حاج‌قاسم بپذیرد.
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 ساکت‌بودن دراین‌روزها، برای اهل‌قلم و کسانی‌که در فضای‌مجازی دنبال‌کننده دارند، حرام‌است. 🎥 حجت‌الاسلام 🔹 آنهایی‌که به ما یاد‌دادند اگر در اتاقی عمامه وجوددارد نباید پای خود را دراز‌کنیم، حالا در برابر عمامه‌پرانی ساکت‌مانده‌اند. 🔹 تمام هدف دشمن، ایجاد رعب وحشت در دل مردم است. @EqtedareVelaeii🇮🇷
🔴🔴🔴در کشور دو نوع تفکر وجود دارد: 👈تفکر غربگرایی و اتکا به آمریکا که دستاورد آن وضع خودرو سازی بعد ۴۰ سال است. 👈تفکر ولایی و انقلابی و اتکا به خدا که دست آورد آن ساخت پیشرفته ترین پهپادها و ماهواره هاست. 👌در هر زمینه ای که عقب افتادگی داریم چه اقتصادی چه ورزشی... بگردید ببینید در طول این چهل سال متولی زیرساختهای آن چه نوع تفکری بوده است
✍علیرضا پورمسعود جناب آقای رحمانیان آیا صحت دارد که ریشه خانوادگی داشته و نام خانوادگی خود را از «کهن» به رحمانیان تغییر داده اید؟ 📡
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حرف حق را از زبان حاج سعید قاسمی بشنوید ما خواهان محاکمه، اخراج، پاکسازی و براندازی جریان منحوس اسلام آمریکایی، اشرافیت، رفاه گرایی در برابر محرومیت هستیم و تا این پاکسازی صورت نگیرد هیچ چیزی درست نخواهد شد! با امثال شمخانی و مهره های اصلاحات امریکائی نمیشه دولت انقلابی ایجاد کرد
اقتدار ولایی
🔻یادداشت حجت الاسلام مهدوی ارفع چند سالی است که افرادی با سوابق بسیار سیاه علیه دین و انقلاب و نظام اسلامی مانند امید دانا (با سابقه توهین های علنی به ساحت مقدس پیامبر و اهل بیت علیهم السلام) و علیزاده (با سابقه تحلیل و تئوری پردازی علیه نظام و ملت ایران) رویکرد حمایت از ایران و رهبری و ... را اتخاذ کرده اند و از همین طریق نظر و اعتماد جمعی از فعالان انقلاب را جلب نموده اند. از همان روز اول در محافل انقلابی هشدار می دادیم که به این تغییرات تاکتیکی دل خوش نکنید اما ... علی علیزاده معروف به "علیز" سال۹۳ در پاریس در جمع منافقین میگه باید روش کار عوض بشه و باید تو دل جامعه نفوذ کنیم برای پیروز شدن بر جمهوری اسلامی باید خودمون رو احیا کنیم، روش مبارزه رو باید تغییر داد! این شخص امروز در درون جریان انقلابی نفوذ کرده و از انگلستان برای ما نظریه پردازی میکند و عده ای از انقلابیون ویدیوهای او را منتشر میکنند. 🔻نقد یادداشت استاد مهدوی ارفع خدمت حاج آقای ارفع که دلسوزانه هشدار داده اند، عرض می کنیم: 1⃣ از تعالیم رهبران جبهه توحید آموخته ایم «سخن» را باید نقد نمود نه «نیت» گوینده سخن را. حرف درست و منطق را از دشمن نیز باید نقد و طرد نمود؛ «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» 2⃣ جوان مؤمن حزب اللهی را نباید اینقدر ساده لوح پنداشت. این برخلاف منطق رهبر حکیم انقلاب است. 3⃣ «الفضل ما شهدت به الاعداء»؛ اگر دشمنان به برتری منطق انقلاب اسلامی اذعان می کنند، موجب افتخار است نه هشدار! و چنانچه هدف فریب دارند، مهم آن است که برای دفاع از انقلاب، سخن مستدل ارائه می دهند. سخن مستدل و منطقی از هر شخصی قابل قبول است و سخن غیر مستدل و غیرمنطقی از هر شخصی غیر قابل قبول است. 4⃣ اکنون همگان می دانند و قبل از این نیز جوان مؤمن حزب اللهی مبارز عرصه فرهنگ به درستی می دانست که امید جوان تصریح می کرد که سلطنت طلب است و خطاب سخنانش با سلطنت طلبان بود. حرف او این بود که هیچ سلسله پادشاهی به اندازه جمهوری اسلامی نتوانسته ایران را قدرتمند کند. این سخن به همراه شواهد آن پایه ای برای استدلال در برابر مخالفان نظام از زبان یک مخالف ارائه می داد. اگر کسی انتظار داشته باشد کسی که مسلمان نیست، از احکام اسلام دفاع کند، ساده لوحی است. دفاع علیزاده و سلطنت طلبانی مانند اردشیر زاهدی و دیگران نیز که علیه پهلوی و در دفاع از انقلاب سخن گفته اند نیز از همین سنخ است. قرار نیست انتظار داشته باشیم که این افراد مؤمن و معتقد باشند تا از نظام اسلامی دفاع کنند. در تاریخ شنیده ایم و خوانده ایم که حتی معاویه علیه اللعنه، نیز به فضایل امیرمؤمنان علیه السلام، ایمان داشت و گاهی به مظلومیت حضرت اشک می ریخت. اینها فضایل عقلی و منطقی مولا بود که دشمنان سرسختش را نیز به کرنش وادار می کرد. امروز اگر خوب دقت بفرمایید مشاهده می کنید که عموم استراتژيست های غربی، آمریکایی و حتی سرسخت ترین دشمنان ایران یعنی صهیونیست ها نیز به برتری فرهنگی، تمدنی و راهبردی نظام شکوهمند اسلامی اعتراف می کنند چه برسد به این گونه اشخاص. 5⃣ ما باید مخاطب را رشد دهیم نه اینکه تا صبح قیامت بخواهیم به او بگوییم این شخص منافق است و آن دیگری کافر، اگر هنری داریم معیار و ملاک نقد ارائه دهیم نه مصداق. خداوند عالم متفکر مرحوم آیت الله حائری شیرازی را مورد رحمت خویش قرار دهد. در مصاحبه ای که با ایشان با موضوع تربیت سیاسی داشتم، فرمودند: سعی کنید عقل مخاطب را رشد دهید. و به دنبال این نباشید که همواره خودتان شبهات را پاسخ دهید. بگذارید مخاطب هم تلاش خود را انجام دهد. گاهی لازم است او را در برابر سؤالات و شبهات قرار دهید. با آرزوی توفیق