فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رستمی: سرتیم حفاظت رئیس جمهور اخیراً به من گفت اگر میشود به رهبر انقلاب بگویید به آقای رئیسی امر کنند مقداری استراحت کند
رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها:
🔸دو جمعه پیش بعد از سفر استانی قم در دفتر ایشان به خدمت شان رسیدم، دو روز سفر استانی داشتند و قبلا هم کارهای مفصلی انجام داده بودند، احساس کردم گردن او درد میکند و یک خستگی داشتند، خدمت ایشان عرض کردم شما یک استراحتی بکنید.
🔸شهید سردار موسوی سرتیم حفاظت رئیس جمهور بعد از این ماجرا به من گفت اگر می شود به رهبر انقلاب بگویید به آقای رئیسی امر کند مقداری استراحت کند.
🔸او حتی فرصت در آمدن خستگی از بدن را نداشت. ما با شخصیتی مواجه بودیم که خستگی را خسته کرده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 چهارشنبه سراسر کشور تعطیل است
🔸معاون اجرایی رئیسجمهور: بهدلیل برگزاری مراسم تشییع پیکر رئیسجمهور چهارشنبه سراسر کشور تعطیل است.
🔺طرفداران زن زندگی آزادی، گفتند دم کیهان گرم!
🔻میزگردی با حضور عوامل مستند سینمایی «قویدل»
🔹علی فراهانی صدر، کارگردان: احمد قویدل ابتدا با ساخت مستندی درباره پرونده فراورده های خونی آلوده مخالف بود، باید چیزی نشانش میدادیم تا راضی میشد!
🔸احمد قویدل، مدیر کانون هموفیلی و راوی مستند «قوی دل»: زمان پرونده داروهای آلوده روزنامههای اصلاحطلب هم که با ما همکاری میکردند هیچ کدامشان معتقد نبودند که ما به نتیجه میرسیم! مثلا وقتی با آنها از ظرفیتهای قوه قضائیه صحبت میکردم، با نیشخند خاصی من را بدرقه میکردند! حتی از طرف یکی از مسئولین دولت وقت، به من برچسب جناح راستی زدند و خواستند مجوز فعالیت کانون هموفیلی را باطل کنند! من هم میگفتم که ما در حمایت از بیماران اصلا راست و چپ نمیشناسیم؛ بیمار، بیمار است و حقوق او مهم است!
🔹سعید الهی، تهیه کننده: اتفاقی که در مستند «قوی دل» میافتد شیوه روایت است که از روشهای سنتی و کلیشهای مستندسازی عبور کرده است. فراهانی به نوعی دست به قالبشکنی زد؛ حداقل در فضای مستندسازی ایران ما این شیوه روایت جسورانه و خلاقانه را بسیار کم دیدهایم.
🔸فراهانی صدر: اساسا زندگی ما شبیه روایت مستند «قویدل» است. مثلا صبح یک اتفاق تلخ برای شما میافتد، بعد از ظهر یک اتفاق شیرین برایتان پیش میآید، دوباره شب مشکل پیش میآید و... جامپهایی که در روایت میخورد به همین خاطر است.
🔹وقتی «قوی دل» را در دانشگاه هنر اکران کردیم، در گفت وگوی بعد از نمایش فیلم عدهای از طرفداران «زن، زندگی، آزادی» گفتند دم کیهان گرم!
🔸گاهی تصاویری که به نام فیلم اجتماعی روی پرده سینما میبینیم با تصاویری که در فضای مجازی میبینم تفاوتی ندارد! معلوم نیست نقش فیلمساز و کارگردانی کجای کار است! یک عده معتقدند که سینما بازتاب اجتماع است اما این هم هست که سینما بازتاب اجتماع از فیلتر ذهن فیلمساز است.
🔹عجیب است که در سینمای داستانی، برخی بدون گرافیک و نورپردازی صرفا دوربین روی دست میگیرند و در خیابان تصویربردری میکنند و میگویند سینمای اجتماعی است دیگر! یعنی به بهانه اجتماعی بودن، میتوان از اصول اولیه سینما فاصله گرفت؟
🔸قویدل: چند روز پیش فیلمی را از یک فیلمساز که ممنوعالخروج هم شده و از جشنوارههای جهانی هم جایزه گرفته بود، دیدم. من در این فیلم چیزی غیر از یک مشت تصویر سیاه ندیدم و هیچ پیام و راهحلی نداشت! تفاوت فیلم اجتماعی با فیلم سیاه این است که به نتیجهای برسی و در نهایت متوجه شوی که برای مواجهه با آسیبها چگونه باید رفتار کرد.
#تصویر_روز
https://kayhan.ir/001D3U
🔴بیبیسی و اینترنشنال در لجنپراکنی باید بیان پیش رسانههای اصلاحات لونگ بندازند
🟢 خباثت اصلاح طلبی در روز حادثه بالگرد رئیس جمهور
#بنگاه_های_لجن_پراکنی
#سرطان_اصلاحات
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 خاطره وزیر فرهنگ از سفر با شهید آیتالله رئیسی به کاظمین
کتابچه الکترونیکی سید محرومین.pdf
6.63M
📚#کتابچه_الکترونیکی سید محرومین
شناسنامه محصول:
88 صفحه
40 روایت کوتاه از زندگی مجاهدانه آیت الله سید ابراهیم رئیسی
قسمتی از روایت اتاق خدمت:
یکی از همکاران پیشنهاد داد: بهتر است بگوییم بیایند اتاق را بازسازی کنند و موکت جدید هم بزنند. سید ابراهیم به چشمانش خیره شد و با لحنی جدی گفت: بچههای سازمان به نان شبشان محتاج هستند. آنوقت من بیایم این اتاق را بازسازی کنم؟!
ده سال بعد که سازمان را تحویل داد، کل ساختمان نونوار شده بود مگر اتاق خودش؛ بدون موکت و کاملا ساده.
تهیه شده به همت اندیشکده راهبردی سعداء
#خادم_الرضا |
🌹ماجرای پناهنده شدن یک شتر به حرم مطهر امام رضا علیه السلام
♦️در منطقه محمد آباد مشهد، کشتارگاهی بود که محل ذبح حیوانات و تأمین گوشت قصاب خانه های مشهد بود. روزی، صاحب کشتارگاه، شتری را خریداری و برای ذبح به کشتارگاه می برد.
♦️ناگهان قبل از ذبح، حیوان افسار خود را کشیده و به سمت حرم مطهر فرار می کند. همه تلاشها برای نگه داشتن آن بی نتیجه می ماند. من آن روز حرم مشرف بودم، ناگهان دیدم از درب شرقی صحن انقلاب (عتیق)، شتری وارد صحن شد و مستقیم به سمت درب غربی رفت، اما قبل از رسیدن به درب غربی برگشت نگاهی به گنبد و بارگاه انداخت و آرام آرام پشت پنجره فولاد رفت و آنجا زانو زد.
♦️کم کم زائران جمع شدند، خدّام و مسئولین حرم هم رسیدند، صاحب شتر نیز خودش را رساند، صحنه جالبی بود، از چشمان حیوان مرتب اشک جاری بود، فرد غریبه ای جلو آمد و خواست بهای شتر را به صاحب آن بپردازد. صاحب شتر گفت: من این حیوان را به مولای مان حضرت رضا علیه السلام می بخشم و امیدوارم حضرت هم مرا به نوکری خود بپذیرند. حیوان را به مزرعه آستان قدس بردند و تا پایان عمر در آنجا آزادانه مشغول چرا و گشت و گذار بود.
📚منبع: کتاب ذره و آفتاب
❤️یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانوادهی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد.
♦️حجه الاسلام عالی : یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخهی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور میخواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایدهای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانهی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانهی انگور را میگیرم و به خانه میبرم و در یک ظرف آب میچکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخهی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغهای انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمیدانم چطور میتوان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمینهای اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمیتوانم بگویم.
♦️این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همینطور خروار خروار دارد به این میبخشد. بلند شد گفت: آقا مثل اینکه ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او اینقدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»[سوره ابراهیم، آیه۷] من اوّل یک شاخهی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانهی انگور به او دادم، قدردانی کرد می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی میفرستد که شاکر باشد.
🌹قال الصادق علیه السلام: لَیسَ یُحَبُّ لِلمُلوکِ أن یُفَرِّطوا فی ثَلاثٍ : فی حِفظِ الثُّغورِ ، و تَفَقُّدِ المَظالِمِ ، و اختِیارِ الصّالِحینَ لأعمالِهِم .
♦️امام صادق علیه السلام فرمودند : براى حکمرانان پسندیده نیست که در سه کار کوتاهى ورزند: حفظ مرزها، رسیدگى به مظالم و حقوق پایمال شده مردم و انتخاب افراد شایسته براى کارهاى خود.
📚 بحار الانوار،ج 75،ص 233
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸
🌍 @ebratha_ir ایتا
🌍 @ebratha.org سروش
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🔴اگر خودکفا نشویم، باید تسلیم بشویم!
♦️امام خمینی(ره): ما اگر اقتصادمان تابع خارج باشد آن وقت یک روز میبینید که خارجیها نمیخواهند به ما چیزی بدهند، و وقتی که در را بستند، ما باید تسلیم آنها بشویم که هر چه میگویند عمل کنیم.
♦️این شایسته یک مملکت اسلامی، یک جمهوری اسلامی نیست که پیوسته به غیر باشد در اقتصادش، در گندمش، در جوش، در برنجش، در اینها.
♦️الآن ما یک وضعی داریم که چنانچه خدای نخواسته خودکفا لااقل نشویم و نتوانیم خودمان خودمان را اداره بکنیم. خوب، آنها ما را تهدید کردند با این که حصر اقتصادی میکنیم.
📚صحیفه امام خمینی، جلد 11 ، ص 431 تا 433