eitaa logo
ایثار345
72 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
10.5هزار ویدیو
61 فایل
🥀ای آنکه گذرت بر خاک من است، بدان که من طعمه مرگ نیستم...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صراط ولایت
صـــــــورتی.......... یک رنگ نیست! صورتی یک مکتب است که همانند ماهیت رنگش (که یواش است!!) دینت را خواهد برد و حساسیت و غیرت دینیت را کمرنگ خواهد کرد. حساسیتت که کم شد، پذیراییت نسبت به گناه بالاتر خواهد رفت. در مکتب ، تذکر به گناهکار، گناه محسوب می‌شود.... ، خطرناکتر از هستند.
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 صحبت های آخرالزمانی فرمانده ارتش روسیه با سربازانش
🔻رخنه‌ی لیبرالیسم در جبهه‌ی انقلاب ۱. برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبهه‌ی انقلاب، نسبت به غیرانقلابی‌ها، ملایم و منعطف و مدارایی‌اند اما انقلابی‌های اصیل را به‌شدت، طرد و‌ نفی و سرکوب می‌کنند. اگر اینان به انقلابی‌های اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکرده‌اند، ولی اگر انقلابی‌های اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسست‌آفرین و وحدت‌شکن هستند. در واقع، سیئات انقلابی‌های اصیل، حسنات اینان است. پس با معیارهای دوگانه و خودخواهانه مواجه هستیم. ۲. تعبیر دقیق‌تر و‌ زیباتری که می‌توان درباره‌ی اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابی‌گری‌شان، از برخی ظواهر و صورت‌ها فراتر نمی‌رود و عمق هویتی ندارد. وانمود می‌کنند که انقلابی‌اند، اما دچار چرخش و دگردیسی شده‌اند. ۳. شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدم‌های دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند چه باشند.‌ ۴. در دهه‌ی اخیر، عده‌ای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیت‌الله خامنه‌ای هم‌ در مقابل‌شان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأت‌گرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمی‌برند. من اینان را التقاطی می‌دانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است. ۵. برخی از انقلابی‌ها کوشیدند ادای اصلاح‌طلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالت‌ها بریدند و به اصیل‌ها گفتند تندرو.  البته درباره صورت مشترک و مخرج مشترک داشتن‌شان با اصلاح‌طلبان، هیچ‌گاه توضیح ندادند. نرم‌نرمک چرخیدند. ۶. درباره‌ی «برجام» و «فضای مجازی» و‌ «حجاب»، مانند خاتمی و اصلاح‌طلبان فکر می‌کنند. فقط مشکل اینجاست که برخلاف اصلاح‌طلبان، تعبیر «حضرت آقا» را هم ضمیمه‌ی استدلال‌های اقتباسی خود می‌کنند. ۷. حاج‌قاسم را نیز از آن خود می‌دانند؛ همان کسی‌که می‌گفت دختر شهید، فقط به قصد «هدایت» می‌تواند با دختر بدحجاب، ارتباط داشته باشد نه به قصد «رفاقت»؛ یعنی حتی رفاقت با اینان را نیز نمی‌پسندید. نمی‌دانند سیاست حاج‌قاسم، «سیاست هدایت» بود نه «سیاست تمایز». هم برجام را تصمیم نظام می‌دانستند و هم فتوحات منطقه‌ای حاج‌قاسم را می‌طلبیدند. ۸. رهبر انقلاب از سه مرحله سخن گفته‌اند: خودسازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی. اینان چون در مرحله‌ی خودسازی، شکست خورده‌اند، اراده‌ی انقلابی ندارند و به‌جای جامعه‌سازی، در پی جامعه‌سنجی هستند تا مطابق ذائقه، حکومت کنند. ۹. در اغتشاش سال گذشته دیدید که «مواضع دوپهلو» داشتند. هرچه فریاد داشتند بر سر نظام و نوع حکمرانی کشیدند؛ مانند خاتمی. دوگانه‌ی نظام/ مردم را پذیرفته بودند؛ همانند اصلاح‌طلبان. ۱۰. حداقل یک دهه است که کسانی در درون جبهه‌ی انقلاب، التقاطی شده‌اند. کلیدواژه‌هایی هم دارند: وحدت/ خلوص، همبستگی/ دوقطبی‌شدن، عقلانیت/ تندروی، فرهنگ/ امنیت، جذب حداکثری/ طرد، و ... . از همه‌ی اینها روایت غلط دارند. ۱۱. از اصول بریده‌اند اما انتظار دارند که همچنان در هسته‌ی مرکزی گفتمان انقلاب باشند. به ما می‌گویند «تنگ‌نظری» نکنید ولی مسأله این است که خودشان «تجدیدنظر» کرده‌اند. دایره‌‌ی انقلاب و خودی نیز باید متناسب با بازاندیشی‌های دوره‌ای آنها گشاد شود؛ چون معیار، اینانند نه ارزش‌ها. ۱۲. به همان معنا که امام خمینی به بازرگان، «برچسب لیبرال» زد، من هم این اصطلاح را به اصول‌گرایی نسبت می‌دهم. روح بازرگان در بخش عمده اصول‌گرایان، حلول کرده است. «اسلام رحمانی»، فصل مشترک اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان شده است. اسلام رحمانی، یعنی لیبرالیسم و هر کس به مؤلفه‌های آن معتقد باشد، دچار التقاط شده است؛ چه اصلاح‌طلب و‌ چه انقلابی. ۱۳. جالب اینکه میان «بدنه» و «بالایی‌ها»، تفاوت آشکار وجود دارد؛ بدنه‌ی انقلابی که در کف هستند، وفادارند اما هرچه فراتر می‌رویم و به نخبگان می‌رسیم، موارد استحاله بیشتر می‌شوند. گویا وضع اجتماعی (قدرت) و وضع فکری (حقیقت)، تا حدی با یکدیگر نسبت عکس دارند. ازاین‌رو، جماعت از راه انقلاب بازگشته و به تفکر اصلاحات پیوسته، اکثریت نیستند که «واسازی فکری‌»ام به «واگرایی اجتماعی» برسد. ۱۴. از هرچه که واسازی‌شان کند متنفرند؛ مثل همین متن! دربی‌درنگ، واکنش منفی نشان می‌دهند و برآشفته می‌شوند. نگرانند که مبادا نسبت‌های فکری و هویتی پنهان‌شان با اصلاح‌طلبان آشکار شود. می‌گویند خودمان هستیم ولی تاریخ اصلاحات می‌گوید تکرار آنهایند. تجدیدنظرطلبی را از سطر نخست آغاز کرده‌اند. ۱۵. راه «بازسازی انقلابی» از «واسازی اصول‌گرایی» می‌گذرد. اینان برای تداوم قدرت خویش، امکان‌های انقلاب را به زنجیر بسته‌اند و مردم را در انتظار جهش تاریخی، دلسرد کرده‌اند.
"مــن" سخت نمی گیرم... سخت است جهــان بــی "تــو"
👌پُر برکت می کنیم روزمان را با سلام بر گلهای هستی...💚 ✋سلام بر حضرات معصومین علیهم صلوات الله اجمعین🍀          💚محمد(ص)                🍀   علی(ع)                    💚فاطمه(ع)                       🍀 حسن (ع)                            💚حسین(ع ) پنج تن آل عبا و گلهای باغ نبی🍀 سلام بر✋          💚سجاد(ع)               🍀باقر(ع)                   💚صادق (ع)    گلهای خوشبوی بقیع🍀 سلام بر✋               💚رضا(ع) قلب ایران و ایرانی🍀   سلام بر✋          💚کاظم(ع)                  🍀تقی (ع) خورشیدهای کاظمین💚   سلام بر ✋          🍀نقی (ع)              💚 عسکری(ع ) خورشید های سامراء🍀 و سلام بر ✋                 💚 مهدی (عج) قطب عالم امکان🍀                      امام عصر وزمان💚   که درود و سلام خدا بر این خاندان نور و رحمت باد🍀 خدایا به حق این ۱۴ گل  روزمان را پُر برکت گردان🤲 ✨💚 آمین یارب العالمین💚 ╲\   ╭``┓ ╭``🍀╯ ┗`╯  \╲‌🤍🕊
🔴صدا و سیما عامل اغتشاش 💠کانال یازهــــــــرا | رسانه حجـــــــــاب
صبور باش. گاهی باید بدترینا سرت بیاد تا به بهترینا برسی...
🔻رخنه‌ی لیبرالیسم در جبهه‌ی انقلاب ۱. برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبهه‌ی انقلاب، نسبت به غیرانقلابی‌ها، ملایم و منعطف و مدارایی‌اند اما انقلابی‌های اصیل را به‌شدت، طرد و‌ نفی و سرکوب می‌کنند. اگر اینان به انقلابی‌های اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکرده‌اند، ولی اگر انقلابی‌های اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسست‌آفرین و وحدت‌شکن هستند. در واقع، سیئات انقلابی‌های اصیل، حسنات اینان است. پس با معیارهای دوگانه و خودخواهانه مواجه هستیم. ۲. تعبیر دقیق‌تر و‌ زیباتری که می‌توان درباره‌ی اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابی‌گری‌شان، از برخی ظواهر و صورت‌ها فراتر نمی‌رود و عمق هویتی ندارد. وانمود می‌کنند که انقلابی‌اند، اما دچار چرخش و دگردیسی شده‌اند. ۳. شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدم‌های دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند چه باشند.‌ ۴. در دهه‌ی اخیر، عده‌ای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیت‌الله خامنه‌ای هم‌ در مقابل‌شان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأت‌گرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمی‌برند. من اینان را التقاطی می‌دانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است. ۵. برخی از انقلابی‌ها کوشیدند ادای اصلاح‌طلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالت‌ها بریدند و به اصیل‌ها گفتند تندرو.  البته درباره صورت مشترک و مخرج مشترک داشتن‌شان با اصلاح‌طلبان، هیچ‌گاه توضیح ندادند. نرم‌نرمک چرخیدند. ۶. درباره‌ی «برجام» و «فضای مجازی» و‌ «حجاب»، مانند خاتمی و اصلاح‌طلبان فکر می‌کنند. فقط مشکل اینجاست که برخلاف اصلاح‌طلبان، تعبیر «حضرت آقا» را هم ضمیمه‌ی استدلال‌های اقتباسی خود می‌کنند. ۷. حاج‌قاسم را نیز از آن خود می‌دانند؛ همان کسی‌که می‌گفت دختر شهید، فقط به قصد «هدایت» می‌تواند با دختر بدحجاب، ارتباط داشته باشد نه به قصد «رفاقت»؛ یعنی حتی رفاقت با اینان را نیز نمی‌پسندید. نمی‌دانند سیاست حاج‌قاسم، «سیاست هدایت» بود نه «سیاست تمایز». هم برجام را تصمیم نظام می‌دانستند و هم فتوحات منطقه‌ای حاج‌قاسم را می‌طلبیدند. ۸. رهبر انقلاب از سه مرحله سخن گفته‌اند: خودسازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی. اینان چون در مرحله‌ی خودسازی، شکست خورده‌اند، اراده‌ی انقلابی ندارند و به‌جای جامعه‌سازی، در پی جامعه‌سنجی هستند تا مطابق ذائقه، حکومت کنند. ۹. در اغتشاش سال گذشته دیدید که «مواضع دوپهلو» داشتند. هرچه فریاد داشتند بر سر نظام و نوع حکمرانی کشیدند؛ مانند خاتمی. دوگانه‌ی نظام/ مردم را پذیرفته بودند؛ همانند اصلاح‌طلبان. ۱۰. حداقل یک دهه است که کسانی در درون جبهه‌ی انقلاب، التقاطی شده‌اند. کلیدواژه‌هایی هم دارند: وحدت/ خلوص، همبستگی/ دوقطبی‌شدن، عقلانیت/ تندروی، فرهنگ/ امنیت، جذب حداکثری/ طرد، و ... . از همه‌ی اینها روایت غلط دارند. ۱۱. از اصول بریده‌اند اما انتظار دارند که همچنان در هسته‌ی مرکزی گفتمان انقلاب باشند. به ما می‌گویند «تنگ‌نظری» نکنید ولی مسأله این است که خودشان «تجدیدنظر» کرده‌اند. دایره‌‌ی انقلاب و خودی نیز باید متناسب با بازاندیشی‌های دوره‌ای آنها گشاد شود؛ چون معیار، اینانند نه ارزش‌ها. ۱۲. به همان معنا که امام خمینی به بازرگان، «برچسب لیبرال» زد، من هم این اصطلاح را به اصول‌گرایی نسبت می‌دهم. روح بازرگان در بخش عمده اصول‌گرایان، حلول کرده است. «اسلام رحمانی»، فصل مشترک اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان شده است. اسلام رحمانی، یعنی لیبرالیسم و هر کس به مؤلفه‌های آن معتقد باشد، دچار التقاط شده است؛ چه اصلاح‌طلب و‌ چه انقلابی. ۱۳. جالب اینکه میان «بدنه» و «بالایی‌ها»، تفاوت آشکار وجود دارد؛ بدنه‌ی انقلابی که در کف هستند، وفادارند اما هرچه فراتر می‌رویم و به نخبگان می‌رسیم، موارد استحاله بیشتر می‌شوند. گویا وضع اجتماعی (قدرت) و وضع فکری (حقیقت)، تا حدی با یکدیگر نسبت عکس دارند. ازاین‌رو، جماعت از راه انقلاب بازگشته و به تفکر اصلاحات پیوسته، اکثریت نیستند که «واسازی فکری‌»ام به «واگرایی اجتماعی» برسد. ۱۴. از هرچه که واسازی‌شان کند متنفرند؛ مثل همین متن! دربی‌درنگ، واکنش منفی نشان می‌دهند و برآشفته می‌شوند. نگرانند که مبادا نسبت‌های فکری و هویتی پنهان‌شان با اصلاح‌طلبان آشکار شود. می‌گویند خودمان هستیم ولی تاریخ اصلاحات می‌گوید تکرار آنهایند. تجدیدنظرطلبی را از سطر نخست آغاز کرده‌اند. ۱۵. راه «بازسازی انقلابی» از «واسازی اصول‌گرایی» می‌گذرد. اینان برای تداوم قدرت خویش، امکان‌های انقلاب را به زنجیر بسته‌اند و مردم را در انتظار جهش تاریخی، دلسرد کرده‌اند.