بهرسمادب
بهرسمارادت
بهرسمیهنوکر
ازدور...
ازنزدیک...
منکلمکان...
فیکلزمان...
سلامبرحسین♥️🖐🏻
بهرسمسلامدستبهروی
سینهمیزارموازراهدورسلام
میدمبهمحضرحضرتارباب
السلامعلیکیااباعبدالله«ع»
#صبحتون_بخیر
🌱
.
.
🕊| همسرم، شهید کمیل خیلی با محبت بود
مثل یه مادری که از بچه اش مراقبت میکنه؛ از من مراقبت میکرد…
☀️| یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود خسته بودم،
☢| رفتم پنکه رو روشن کردم
وخوابیدم «من به گرما خیلی حساسم»
خواب بودم واحساس کردم هوا خیلی گرم شده، و متوجه شدم برق رفته.
😌| بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم
رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه…
🙄| دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم می چرخونه تا خنک بشم
و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی…😴
🤭| شاید بعد نیم ساعت تا ۱ساعت خواب بودم و وقتی بیدارشدم دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم می چرخونه تا خنک
بشم…
پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی!؟ خسته شدی!
گفت: خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار
بشی و دلم نیومد….💔
🌷شـهـیـد مدافع وطن #کمیل_صفری_تبار
#شهیدانه
@Eshgh_alyhesalam
عشق علیـہ السلام
بهرسمادب بهرسمارادت بهرسمیهنوکر ازدور... ازنزدیک... منکلمکان... فیکلزمان... سلامبرحسین
دفترِنقاشیمو
مدادایرنگیمو
نذرکردمکهباهاشون
هیحرمبڪشم(:🌱
مثلااومــــــدمپیشـت
تـوےحـرمنـزدیڪت
دستمـوروسینـہبـــزآرمخیــسگـریہبشـم🖇💕
درس خواندنش با بقیه فرق داشت..!
زمانی که یادداشتهایش را مینوشت،
اگر فکرش، کُند میشد یا در مسئلهای میماند؛
گوشهی یادداشتش مینوشت:
إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ :)🌱
#شهید_مجید_شهریاری🕊
#امام_زمان
@Eshgh_alyhesalam
حسادتمیکنی
دروغمیگی
دعوامیکنی
گناهمیکنی
حسرتنداشتههاترومیخوری
آخرشگذرتبهاینجامیخوره
یهتنبیجونرویسنگغسالخونه
بعدشمزیرخاک!🚶🏿♂
#حرفقشنگ
'♥️𖥸 ჻
#ڪلامنـاب...
هرکارۍرامۍکنید،نگوییدمنکردم...
بگویید:مولامرحمتفرمودندوهمهرا
ازخدابدانید.
#شیخرجبعلیخیاط🌱
@Eshgh_alyhesalam
عشق علیـہ السلام
#پیشنھاد_دانلود🌿'!
توسرزمینیکه ،
لالاییبچههاشتوبغلمادراش
جنگاوریهایعلیہ💭
ماجلویهمهیدنیاتونمیایستیم ،
اگهجلۅیعلیِمابایستید☝️🏻!