💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت چهارم👈 روزی رسان
إلهی إنْ حَرَمْتَنی فَمَنْ ذَا الَذی یَرْزُقُنی؟
بارالها اگر تو مرا روزی ندهی که دهد؟
بارالها همه هیچ اند و تو همه ای، و من از چه پی هیچ میدَوَم؟! پایان این گامهای پر شتاب که در پی دنیا میدَوَد تا کجاست؟! کی خواهم ایستاد تا نفسی تازه کنم؟ در کدام لحظه تأملی خواهم کرد تا با چشمی بازتر به آن چه هست بنگرم؟! از یاد بردهام که «در دفع کوچکترین ضرر یا در بدست آوردن ذره ای نفع به تنهایی ناتوانم». از یاد بردهام که آن چه هست به دست توست، از یاد بردهام که «روزی دهنده تویی» و «تو بهترین روزی رسانی»
اگر روزیم دست توست، از چه این تلاش دروغین و بیهوده؟ خدای من «گویی در طلب روزی به اشتباه افتادهام تا آن که روزی تو را از روزی خواران خواسته ام» آب از سرچشمه نجسته ام، از پیاله همسایه خواسته ام، آن هم به التماس، به فریب، با هزار دغدغه، غافل از جامهای لبریزی که تو برایم فرستاده ای، گویی تو را از یاد برده ام!
ای بهترین روزی دهندگان...
💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت پنجم👈عزت آفرین
إنْ خَذَلْتَنی فَمَنْ ذَاالَّذی یَنْصُرُنی
اگر تو بیچارگیم را بخواهی، چه کسی یاریم کند؟
بارالها:
«عزت و بزرگی فقط از آن توست و برازنده تو» من اگر قامت زنده بودن افراشته ام، از عزت درونی من است که من هیچ ام، این تویی که عزیزی و بزرگ، دست یاری
توست که مرا به پا میدارد «که تو هر که را بخواهی به یاری خود دستگیری میکنی. »
لطیفا؛ عزّتم را فقط نزد خود قرار ده، اگر چه به چشم دنیاپرستان خوار آیم، چنان کن که عملم در راه تو باشد «که آن کس که تو را یاری کند، تو یاریش میکنی. » و آن کس که تو یاریش کنی، در دنیا و آخرت جامه عزّت به تن دارد.
«چه بسیار دیدهام مردمی را که از غیر تو عزّت خواستند و خوار شدند، از غیر تو ثروت طلبیدند و تهیدست گشتند، در طلب بلندی و مقام برآمدند و پست شدند. »
نیکو باد حال آن که از همه بریده و به تو پناه آورده و تو عزّتش بخشیده ای
ای عزّت بخش بندگان...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت ششم👈 بهترین پناهگاه
یا الهی أَعوذُ بِکَ مِن غَضبکَ وَ حلولِ سَخَطکَ
ای خدای مهربان من، به تو پناه میآورم از خشم و غضبت
پس به مهربانی خویش سایه رحمت بر سرم بیافکن، به آب مهربانیت روحم را بنوشان، بر عصیانم، نافرمانیم، خطا و اشتباهم سخت مگیر که نادانم و کوته فکر، اسیر نفس سرکشم و روحی ضعیف و ناتوان دارم و اینک با همه بدکاریم به آغوش مهرت پناه آورده ام.
اینک امیدم را از تو نمی برم که اگر به تو امید نبندم، به کجا بگریزم؟ فرار از گستره حکومتت ممکن نیست و هیچ گریزگاهی از انتقامت نمی شناسم ، جز درِ تو چه دری از رحمت برویم گشوده است؟ به که رو کنم که مهرش از مهر توافزون باشد.
تو خود سرچشمه ی مهری، تنها آسمان روشنی هستی که پرنده ی امید به آن راه میبرد. و تنها آغوشِ آرام دهنده ای که به گناهکاران پناه میدهد.
اینک از خشم تو، به تو پناه میآورم و اگر مرا به گناهم بگیری، تو را به عفوت میخوانم. به سیاهی کردارم منگر که وجودم را به آب توبه شسته و پشیمان از کردهام گشته ام. به چشمانِ از شرم به زمین دوختهام نظر کن، گناهم را افشا مکن و بیش از این شرمسارم منما، به آغوشت پناهم ده و مرا از آنان که به غضبت دچار شده اند، قرار مده.
ای رحیم...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت هفتم👈بارِ گناهان
إِلهی قَدْ جُرْتُ عَلی نَفْسی فی النَّظَرِ لها، فَلَهَا الْوَیلُ إنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها
خدای من، بر نفسم ستم کردم آن گاه که بیهوده مهلتش دادم، پس وای بر من اگر تو مرا نبخشی
وای بر من، وای بر من، چه جسورانه پرده حرمتِ دریدم، چه آسوده گناه کردم و از فرجامش بر خود نلرزیدم، چه غافلانه توبهام را به زمانی دیگر انداختم، هر روز به امید فردا، گویی که زمان مرگ را میدانم!
اینک، من ماندهام و بار سنگین گناهانم، گناهانی که مستی لذّتش از بین رفته و فرجام بدش به جای مانده است، من ماندهام با یک دنیا خشم و غضب تو، نه کسی هست که از من شفاعتی کند، نه پناهی که از عذابت در امانم دارد، نه دژ استواری که از تو بدان جا بگریزم، نه محل امنی که بسوی آن پناه برم.
من ماندهام و عملکرد بدم که مستحق خشم توست.
ای مهربان، ای بخشنده، ای پناه پناه آورندگان، ای مجیر، درماندگیام را بنگر و بر خطایم پرده ی بخشایش بیفکن، به فضل و رحمتت مرا از آن آتش پناه ده و به حسن چشم پوشی ات از لغزش هایم درگذر؛
ای مهربان و ای کریم...
💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت هشتم 👈پرده پوش عیب ها
إِلهی قَدْ سَتَرتَ عَلَی ذُنُوبا فی الدُّنیا
مهربانا بر گناهانم در دنیا پرده ستر کشیدی
معصیتت را کردم، از نعمتت بهره بردم و از سپاست سر باز زدم، الطافت را دیدم و اندرزت را نشنیدم، حریم حُرمتت را شکستم و از امرت سرپیچی نمودم و تو رسوایم نکردی و پرده از کارم بر نکشیدی، چه نامهای نیک که شایسته اش نبودم و بدان مشهورم کردی ، چه عیبها که بر من پوشاندی و مرا به میدان افتضاح و رسوایی نکشاندی، چه بسیار گناهانم را که مستور داشتی و به آنم مشهور ننمودی.
ای مهربان، تو کریم تر از آنی که مرا رسوا کنی و به زشتی مشهور گردانی، در این دنیا که دار گذر است، عیوبم را پوشاندی و گناهانم را آشکار نکردی، پس ای خدای من، آن گاه که پردهها کنار میرود و کتابها خوانده میشود و به حسابها رسیدگی میشود نیز مرا در میان آن همه چشم تماشاگر رسوا مکن و عیوبم را بر ملا مساز.
ای لطیف، آن روز که همه چیز به زبان میآید و بر علیه من شهادت میدهد، مرا به گناهانی که کردهام و پوشانده ای رسوا مساز که من به این پرده پوشی در آخرت محتاج ترم ، مرا در سایه مهرت پناه ده و مددم کن که نامهام را، از نور محبتت به سپیدی آذین ببندم.
ای مهربان...
💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت نهم 👈باران اجابت
رحیما:
لا تُردَّ حاجَتی
پیمانه حاجتم را خالی برمگردان
دست رد بر سینه ی سراسر تمنایَم مزن، نگاه امیدم را به تاریکی نومیدی مکشان، تو خود گفتی که تو را بخوانم تا اجابتم کنی. گفتی که به من نزدیکی و
چون تو را بخوانم، پاسخم خواهی داد، تو را نسزد که دَرِ دعا برویم بگشایی و دَرِ اجابت را ببندی، زبان نیازم دهی و به کلام اجابت با من سخن مگویی، تو کریم تر از آنی؛ بخشنده تری از آن که درِ خواستن را باز کنی و در بخشودن را ببندی ، تو مهمان نوازتر از آنی که در خانه ات را بزنند و در را به مهر نگشایی تو رئوف تر از آنی که چشم به نیاز من بدوزی و باران اجابت بر آن نباری، دست خواهشم را کوتاه کنی و پاسخم نگویی که گفته اند: بر شما باد دعا کردن که به هیچ چیز به مانند آن، به خدا نزدیک نمی شوید.
مهربانا، بنده ی توام، آفریده ی توام و نیازم فقط به سوی توست. از تو که از هر چیز بی نیازی و غنای محضی، طلب حاجت میکنم و دست نیاز به سوی نیازمندان دراز نمی کنم. پس تو حاجتم را برآور و از دَرِ خانه ات مرانم، ابر کریمانه جود و بخششت را همواره بر زندگیم سایه افکن گردان و باران اجابتت را همواره بر دست نیازم ببار.
ای کریم بخشنده...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت دهم 👈 وادی مهر
اِلهی لَوْ اَرَدتَ هَوانی لَمْ تَهْدِنی
خدای من اگر خواری مرا اراده کرده بودی به هدایتت سرافرازم نمی کردی.
مهربانا، اگر عقابت را برایام میخواستی، اینگونه نامت را بر زبانم نمی نهادی، اگر دوری از رحمتت را برایم اراده کرده بودی، این چنین مهرت را در دلم نمی نشاندی. تو مرا به سوی خود خوانده ای، در وادی مهر و رحمتت راهام داده ای در سایه ی ابر لطفت، باران عطوفت بر سرم باریده ای.
عزیزا، این غفلت زیان آور را از من بگیر و این نادانی تباه کننده را از من دور دار، و قلبم را بعد از این که هدایتش کردی، دستخوش انحراف مگردان؛
بارالها تو را سپاس که راه شناخت را به پروردگاریت بر ما گشودی و به توحید مخلصانه ات رهنمون مان کردی و قلبمان را از انکار و شک در خود، دور داشتی؛
کریما، تو را سپاس که دینت را به ما عنایت فرمودی و ما را به آیین خود اختصاص دادی و در راههای احسان خود روان ساختی؛تو را سپاس میگوییم و از تو میخواهیم که بارش مهر و عطوفت را بر سرمان مستدام بداری و ما را از وادی رحمتت نرهانی، رشته ی الفتی بر ما بیفکنی تا از سایه سار کرمت بیرون نرویم و سیاهی غفلت و نادانی را از ما دور بداری تا به آن شقی و بدبخت نگردیم.
ای مهربانترین مهربانان...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت یازده👈خواب فراموشی
وَقَدْ اَفْنَیْتُ عُمْری فی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ
معبودا:عمرم را با درد و غفلت از تو فانی ساختم
می دانیم که معادی هست و در خیال و اندیشه اش نیستیم، میدانیم حسابی هست و حسابمان را پاک نمی کنیم، میدانیم سؤالی هست و در پی جواب نمی گردیم، غرق در غرور و سرمستی، به سوی هلاک و نیستی میرویم و باکِ مان نیست که بر لبه پرتگاه هلاک ایستاده ایم و غافلانه پایکوبی میکنیم. به کجا خواهیم رفت؟ چرت مستانه مان کی پاره خواهد شد؟! اگر دیر بیدار شویم و کار از کار بگذر چه؟!
چه غافلانه میگذرانیم آن گاه که دنیا در هجوم طوفان زمان دگرگون میشود و ما پندی نمی گیریم و چشمی نمی گشاییم، این رفت و آمدهای پوچ دنیایی، این داد و ستدها در طلب پول، این جنگ و جدال بر سر پست و مقام، این چشم و هم چشمیها بر سر تجملات دنیا و رفاه و آسودگی دو روزه ی دنیا، چه فریبکارانه دلمان را مشغول کرده است!
نکند روزی چشم بگشاییم که کار از کار گذشته و مهلت پایان یافته باشد! مبادا دیر شود و ما آن قدر در غفلت بمانیم تا تنها توشه مان حسرت باشد و اندوه!
مهربانا، لطیفا، بر ما مخواه که چنین غافلانه بگذرانیم، نور معرفت بر آسمان دلمان بیفشان و چشم دلمان را به شمیم ایمان بگشای.
ای لطیف...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت دوازده👈غرقاب غفلت
اِلهی لَمْ یَکُنْ لی حَولٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ
خدایا به یاد میآورم که چه آسان زیبایی دنیا را فقط برای خود خواسته ام، غافل از شکمهای گرسنه و بدنهای عریان؛ به یاد میآورم که چه آسان چشم بر نادیدنیها گشودم و بر حقایق بستم؛
به یاد میآورم که چه آسان گوش. را بر صدای موسیقی و صدها صدای ناشنیدنی دیگر گشودم و بر آهنگ دلنشین قرآن و مناجات بستم؛
به یاد میآورم که چه آسان دستم را، پایم را، زبانم را و وجودم را وقف کارهای نکردنی کردم و از آن چه باید میکردم غافل ماندم و چه آسان قلبم را از یاد تو خالی کردم و به حبّ دنیا سپردم.
گذشتهام پر است از گناه، «گناهانی که لذتهای آن سپری شده و پیامد زیانبارش به جا مانده و گریبانگیرم شده» .
بارالهادستم را بگیر و از این غرقاب هلاک بیرون کش که «جز نسیم محبت و عشق تو بیدارم نمی کند. » و جز شمیم بوی مهر تو از مستی گناه به هوشم نمی آورد. «ای خدای من، جز تو کسی را نمی شناسم که بر گناهانم پرده بخشش کشد و اعمال زشتم را بپوشاند. »
دست رد بر سینهام مزن، ای خالق سراسر مهر من، بی یاری تو هیچام و از یاری خود درمانده، مرا از بندِ گناه برهان و به وادی محبّت خود درآور، چنان که قلبم جز به یاد تو نتپد، و دلم لبریز از حلاوت اطمینان به تو گردد تا آنجا که مشتاقانه، خالص و بی ریا به سوی تو آیم
«و ذلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُوتیهِ مَنْ یَشاءِ»
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت سیزده 👈مستی جوانی
الهی... اَبْلَیْتُ شَبابی فی سُکْرَةِ التَّباعُدِ مِنکَ
خدایا جوانیم را در مستی دوری از تو از دست داده ام انگار این خزان زندگی است که دَرْ میزند و سراغم را میگیرد،
خوشا به حال آنان که به جوانی، چون گوهری نگریستند و در آن بهار زیبا و با طراوت، گوهر وجودشان را به سختی تلاش و طاعت ساختند و به قیمتی نیکو فروختند، خوشا به حال آنان که در جوانی مهر خدا را یافتند دوست خدا شدند و خداوند جوانی را که جوانی اش را در راه طاعت او بگذراند از همه چیز دوست تر دارد.
خوشا به حال آنان که در عبادت خدا رشد کردند و در سایه خدا خواهند بود آن روز که هیچ سایه ای باشد. خوشا به حال آنان که فریب مهلت زندگی را نخوردند و اندوه مرگ گلوگیرشان نشد.
الهی ای مهربانِ دانا، ما را نیز در زمره جوانانی قرار ده که جوانی اشان را در راهِ تو گذراندند. در جوانی تو را شناختند و مهر تو را به دل گرفتند، لذت جوانی شان، راز و نیاز با تو بود و هیجانشان، کار و تلاش در راه تو، جوانانی که بزرگ منشانه، زندگی خود را دادند و رضایت تو را خریدند.
لطیفا، پرده غفلت و مستی را از پیش چشم ما بردار و چشم مان را به آینده بینا گردان، تا به خود آئیم و توشه ای برگیریم، یاریمان کن که نیازمند یاری توییم.
یا غیاث المستغیثین...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت چهارده👈مغرور به کرم الهی
الهی فَلَمْ اَسْتَیْقِظْ اَیّامَ اغتِراری بِکَ
ای خدا، بیدار نشدم روزگاری را که مغرور کرمت بودم در هر نَفَسی صدها نعمتم افزودی و شکر نکردم، به خطا رفتم و به دامن پر مهر و لبریز از بخشایشت، طمع بیهوده بستم و خود را از عذاب قطعی تو ایمن دانستم، به تو مغرور شدم، ستم کردم و گفتم که تو میبخشی، حق مردم را ادا نکردم و گفتم که تو رحمان و رحیمی، زبان به غیبت و بیهوده گویی گشودم و گفتم که بزرگی و میبخشی، از نمازم غفلت کردم
وگفتم که تو کریمی و غفران داری، به مالی که از آنِ من نبود، دست بردم و به عفو تو امید بستم، روی از دستورت پیچیدم و به گذشتت دل بستم؛ وای بر من، وای بر من با ندای تو که فرمودی: «ای انسان، چه چیز تو را به خدایت مغرور ساخت؟ » زینهارِ خوبانْ در من اثر نکرد که خواندند: «زنهار، زنهار ای فریب خورده، به خدا سوگند که او گناهان را چنان میپوشاند که گویی بخشیده است» «چون خواهی که از گناهان مصون و در امان بمانی، به خدا مغرور نشو» ، این همه پند مرا هیچ سودی نبخشید، به غفلت رفتم وچشم امید به تو دوختم، پرده غرور بر همه ی زندگیم کشیده شد، چنان که همیشه دست به گناه آلودم و تمنای غفران تو را بردم و نیاندیشیدم به آنان که به احسان تو گذراندند و به عذابت رسیدند، گناهانشان پنهان ماند و به تو مغرور شدند و فریب احسنت و آفرین دیگران را خوردند، گمان بردند که نکورفتارند.
مهربانا، بارالها، لطیفا، مرا از زمره ی غفلت زدگانی که به احسان تو مغرور شدند برهان، چشمم را باز کن، تا حقیقت را بنگرم و دل به پوچی خیال،
خوش نکنم، به نسیم پر عطر مهرت، از خواب غرور بیدارم کن، آب تنبیه بر صورتم بپاش تا بهه سر مستی غفلت، تا ورطه هلاک نروم.
ای عزیز، بر من، غفلت و خیال انگاری را مخواه و مپسند، یاریم کن که دست به سویت دراز کردهام و کمکم کن که محتاج توام.
ای عزتمند سراسر مهر...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
#شرحی_بر_مناجات_شعبانیه
🌹قسمت پانزده👈بنده ی خاکسار
إلهی اَنَا عَبْدُکَ
ای خدای من، من بنده ی توام
تو را میپرستم و از تو یاری میجویم و تو کریم تر از آنی که بنده ات را رها کنی و اجابتش نکنی، مهربانا، من آمدهام که بنده ی تو باشم، و نه آن که شیطانِ دشمن صفت را بپرستم ، آمدم که تو را اطاعت کنم و دستور تو را به جان بپذیرم، نه آن که بنده ی مطیع شیطان باشم، لطیفا، من بنده ی توام، فقط بنده ی تو، بنده ی محض تو، و از هر چه جز تو آزادم، ازهای و هوی پوچ دنیا، از خوش آمدها و بدآمدها، از گفت و شنودها، از احسنتها و سرزنشها از همه آزادم، تو را میپرستم و امر تو را به جان میپذیرم و اطاعت میکنم، خواه دیگران را خوش آید یا بد آید، خواه در نظر دیگران بلندمرتبه و عزتمند گردم، خواه درویشی بی نام؛ من بنده ی توام، نه گرفتار مالم، نه اسیر مقام و منصب، نه دربند تجملات دست و پاگیرم و نه در زنجیر خواهشهای رنگ وارنگ نفس، من فقط طوق بندگی تو به گردن افکنده ام؛
محبت را در جان هر ذره ای به ودیعه میگذارد.
جز تو را نمی پرستم، مهری جز تو به دلم راه نمی دهم، آن چه بخواهم از تو میخواهم و آن چه دارم در راه تو بذل میکنم، که هر چه دارم از توست.
ای مهربان بخشنده، ای معبود بی همتای من، گفتی که تو را بپرستم تو را پرستیدم، بندگیت را کردم، مهر دنیا را و عشقهای پوچ دنیا را به دلم راه ندادم، اینک تو دستم را بگیر، مرا در دریای مهرت فرو ببر و گوهر دوستیت را به من بنمایان، بهشتی را که به بندگانت وعده داده ای، به من
نیز عطا کن مرا در زمره ی بندگان خود، قرار ده، بندگانی که برای خود برگزیده ای، آنان که دست اغوای شیطان از دامن بندگی شان کوتاه است و راه دلشان به فریبهای شیطان بسته است. مرا به بندگی بپذیر و به نافرمانیم به دیده ی اغماض بنگر،
ای معبود یگانه من...
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
@Etr_Meshkat