eitaa logo
بهارمهدوی
1.2هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
12.3هزار ویدیو
208 فایل
نشر مطالب کانال با ذکرصلوات برای تعجیل در فرج صاحب الزمان (عج الله)آزاد هست ان شاءالله عضو همیشگی کانالمون باشیدنشر مطالب حلالتون ... انتقاد پیشنهاد داشتید در خدمتیم . @compassionate @waiting110 کانال گروه جهادی https://eitaa.com/jahadi_ashooraeiyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
93.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سنگ تمام اصفهانی ها برای شهید از 🌹با مشخص شدن هویت شهید گمنام مدفون در آستان مقدس حضرت امامزاده شاه میر حمزه بن موسی بن جعفر علیهم السلام اصفهان ،مادر پس از چهل سال فرزندش را در آغوش گرفت . نام شهید : بهرام رجبی( معروف به آقا یدالله ،سپاه عاشورا ،از شیر بچه های غواص نوزده ساله.عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.متولد ۱۳۴۴ .محل شهادت جزیره مجنون عملیات بدر سال ۱۳۶۳ رفیق عزیز،آقا یدالله،نامت جاودانه باد. 🌸🌸🌸🌸🌸 @Excerpt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه تو دیده‌ای چه‌ها به اسارت به عمه شد در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد تو طفل روی ناقه‌ی عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را 🖤 @Excerpt
12.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت امام محمد باقر(علیه السلام) تسلیت باد🖤 تو یکسره در چشم لشکر بودی و من نه چون صاحب خلخال و زیور بودی و من نه فهمیدم آن لحظه که نامحرم تو را می زد از چند صورت مثل مادر بودی و من نه ما هر دو از بازار شامی‌ها گذر کردیم با این تفاوت که تو دختر بودی و من نه در معرض چشم حرامی بوده‌ایم اما آن لحظه تو محتاج معجر بودی و من نه حاجت گرفتی در خرابه من دلم میسوخت آنشب تو درآغوش یک سر بودی و من نه اما دوتایی مثل گل از ساقه افتادیم ما دست در دستان هم از ناقه افتادیم @Excerpt