کشیدهای که آقا مهدی👉🏼
از افسر عراقی خورد👉🏼
آقا مهدی از آن دسته فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه دشمن میشد. حتی در زمانی که شرایط مساعد شد، به زیارت نجف و کربلا رفت. در راه برگشت وارد قرارگاه عراقیها شد و به اتاق فرماندهی عراقی ها رفت، دید اتاق خالی است. برای خودش چای ریخت. در همین حین فرمانده عراقی خسته به داخل سنگر آمد و به آقا مهدی گفت برایش چای بریزد. بعد از او پرسید: سرباز جدیدی؟؟؟ آقا مهدی هم جواب داد: بله! بعد هم فرمانده عراقی یک کشیده به آقا مهدی زد.
آقا مهدی بعد از شناسایی برگشت. در عملیاتی که شب بعد صورت گرفت، وارد قرارگاه عراقیها شد و آن فرمانده را اسیر کرد. بعد به نیروهایش گفت: فردا که هوا روشن شد، او را پیش من بیاورید. ماشین، جلوی سنگر فرماندهی ایستاد. آقا مهدی در ماشین را باز کرد. عقب آیفا آن افسر عراقی نشسته بود. پیادهاش کردند. ترسیده بود. از ترس سرش را با دستانش میگرفت. آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد. پنج متر آن طرفتر او را بُرد و گفت: برای این افسر عراقی کمپوت بیاورید. مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند و عربی صحبت میکردند. آن فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی، فرمانده لشکر باشد. او تا آیفا از مقر بیرون برود، یکسره به مهدی نگاه میکرد
شـهید مـهدی زین الدین ❤️🌷
کشیدهای که آقا مهدی👉🏼
از افسر عراقی خورد👉🏼
آقا مهدی از آن دسته فرماندهانی بود که شخصاً برای شناسایی وارد منطقه دشمن میشد. حتی در زمانی که شرایط مساعد شد، به زیارت نجف و کربلا رفت. در راه برگشت وارد قرارگاه عراقیها شد و به اتاق فرماندهی عراقی ها رفت، دید اتاق خالی است. برای خودش چای ریخت. در همین حین فرمانده عراقی خسته به داخل سنگر آمد و به آقا مهدی گفت برایش چای بریزد. بعد از او پرسید: سرباز جدیدی؟؟؟ آقا مهدی هم جواب داد: بله! بعد هم فرمانده عراقی یک کشیده به آقا مهدی زد.
آقا مهدی بعد از شناسایی برگشت. در عملیاتی که شب بعد صورت گرفت، وارد قرارگاه عراقیها شد و آن فرمانده را اسیر کرد. بعد به نیروهایش گفت: فردا که هوا روشن شد، او را پیش من بیاورید. ماشین، جلوی سنگر فرماندهی ایستاد. آقا مهدی در ماشین را باز کرد. عقب آیفا آن افسر عراقی نشسته بود. پیادهاش کردند. ترسیده بود. از ترس سرش را با دستانش میگرفت. آقا مهدی دست او را گرفت و رها نکرد. پنج متر آن طرفتر او را بُرد و گفت: برای این افسر عراقی کمپوت بیاورید. مدتی را چهارزانو روی زمین نشسته بودند و عربی صحبت میکردند. آن فرمانده عراقی باورش نمیشد که آقا مهدی، فرمانده لشکر باشد. او تا آیفا از مقر بیرون برود، یکسره به مهدی نگاه میکرد
شـهید مـهدی زین الدین ❤️🌷
#ممنونم_خدا 🙏
🧋 وقتی چیزی مینوشم؛
- تو اون رو برای اینکه تصفیه بشه، از طریق گردش خون به کلیه هام می فرستی
- حالا، خون رو از بین میلیونها صافی کوچیک عبور میدی و سموم و مواد زائدش رو دفع می کنی.
- با این کار، موادی مثل نمک، پتاسیم و اسیدها رو تنظیم می کنی، تا میزان فشار خون و کلسیم رو کنترل کنی .
- تمام این کارهای مهم رو، بدون اینکه بفهمم با این عضو کوچیک ۱۵۰ گرمی انجام میدی
کاری که یه دستگاه بزرگ دیالیز هم از پسش بر نمیاد.
ممنونم ازت خدا... 🙏
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی کریمی با اسرائیل همراه شد🔯
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ شیطان به دست پا افتاده...
حاج آقا امینی خـواه ⭕️
👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ هرکس به هر طریقی #تیم_ملی_فوتبال را علی الخصوص در برهه کنونی تضعیف کند بی شک یار دوازدهم تیم انگلیس و آمریکا است خواه بداند یا نداند!
#هوادار_ایرانیم
#همه_هوادار_ایران
🆔 مصاف
اینستاگرام تبدیل شده به
فحشا خانه
سلبریتی خائن خانه
سیاست کثیف خانه
دروغ کـده
نون نظام بخور نمکدون بشکون خانه
اسرائیل خانه
اصلا خود کمین گاه شیطان
دریای جـهل و ظلمت مـدرن
پیام رسان سروش تبدیل شده به منجلابی خطرناک برای فاسد کردن نوجوان ایرانی
مـطالب فاسد🔞
پیام های فاسد 🔞
کاربران بی حیا و فاسد 📵
مدیریت بسیار ضعیف
کاربران زیاد و اکثرا نوجوان
خیال نکنید همه چیز مسائل سیاسی هست
دوستان قدیمیcoco را به یاد دارند⁉️
سروش مصداق حقیقی coco شده است
هشـدار جدی است ❌
هشــــدار جــدی اســت ✋🏼
جناب آقای سید میثم سید صالحی
و جناب مرتضی رحیمی
مدیر محترم پیام رسان سروش
پاسخگو باشید 🔴
پیام رسان سروش تبدیل شده به منجلابی خطرناک برای فاسد کردن نوجوان ایرانی
مـطالب فاسد🔞
پیام های فاسد 🔞
کاربران بی حیا و فاسد 📵
مدیریت بسیار ضعیف
کاربران زیاد و اکثرا نوجوان
خیال نکنید همه چیز مسائل سیاسی هست
دوستان قدیمیcoco را به یاد دارید⁉️
سروش مصداق حقیقی coco شده است
هشـدار جدی است ❌
این هشــــدار جــدی اســت ✋🏼
جناب آقای سید میثم سید صالحی
و جناب مرتضی رحیمی
مدیر محترم پیام رسان سروش
پاسخگو باشید هر چه سریع تر 🔴