سراغ مردی رفته ایم که سینه اش مالامال از خاطرات خردلی است! جانبازی که برای هر چند دقیقه صحبت باید نفسی تازه کند… سرفه مکرر و خس خس سینه پی در پی کلامش را قطع میکند.
سرفه و خس خس سینه مشخصه جانبازان شیمیایی است که با کمترین توجه میتوان به عارضه گازهای شیمیایی که سالیان سال در سینه و دیگر اندام این جانبازان خانه کرده پی برد.
هر کدامشان بر اثر عارضه گازهای شیمیایی دچار علائم و عوارض شدیدی همچون تنگی نفس، خس خس سینه، اشک ریزش از چشمان، سردرد، استخوان درد و دردهای بی شمار دیگرند. در سکوت بی صدای جانبازان شیمیایی این دردها غوغایی از سخن دارند.
آناج: لطفأ خودتان را برای مخاطبان آناج معرفی کنید.
*اینجانب محمد شفوی فرزند محمد حسین متولد شهریور ماه سال 43 در خانواده مذهبی در تبریز هستم . در دی ماه سال 62 به جبهه اعزام و در بهمن سال 64 در سومین مجروحیتم به افتخار جانبازی با 70 درصد نائل شدم.
آناج: انقلاب را چطور درک کردید؟ چطور شد که به جبهه راه پیدا کردید؟
زمان انقلاب من 14 سال داشتم. ابتدا فعالیت خود را با عضویت در پایگاه مقاومت مسجد محل آغاز نموده و در راهپیمایی ها و تظاهرات، مراسم های مذهبی همچون دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می کردم. سپس از طریق پایگاه مقاومت به ناحیه مقاومت بسیج منتقل شده و پس از مدتی فعالیت در در ناحیه به تعاون سپاه تبریز معرفی و در آنجا فعالیت خود را ادامه دادم. از آنجایی که علاقه شدیدی به حضور در جبهه و خدمت در آنجا داشتم، تصمیم گرفتم به جبهه بروم.
سراغ مردی رفته ایم که سینه اش مالامال از خاطرات خردلی است! جانبازی که برای هر چند دقیقه صحبت باید نفسی تازه کند… سرفه مکرر و خس خس سینه پی در پی کلامش را قطع میکند.
سرفه و خس خس سینه مشخصه جانبازان شیمیایی است که با کمترین توجه میتوان به عارضه گازهای شیمیایی که سالیان سال در سینه و دیگر اندام این جانبازان خانه کرده پی برد.
هر کدامشان بر اثر عارضه گازهای شیمیایی دچار علائم و عوارض شدیدی همچون تنگی نفس، خس خس سینه، اشک ریزش از چشمان، سردرد، استخوان درد و دردهای بی شمار دیگرند. در سکوت بی صدای جانبازان شیمیایی این دردها غوغایی از سخن دارند.
آناج: لطفأ خودتان را برای مخاطبان آناج معرفی کنید.
*اینجانب محمد شفوی فرزند محمد حسین متولد شهریور ماه سال 43 در خانواده مذهبی در تبریز هستم . در دی ماه سال 62 به جبهه اعزام و در بهمن سال 64 در سومین مجروحیتم به افتخار جانبازی با 70 درصد نائل شدم.
آناج: انقلاب را چطور درک کردید؟ چطور شد که به جبهه راه پیدا کردید؟
زمان انقلاب من 14 سال داشتم. ابتدا فعالیت خود را با عضویت در پایگاه مقاومت مسجد محل آغاز نموده و در راهپیمایی ها و تظاهرات، مراسم های مذهبی همچون دعای کمیل و نماز جمعه شرکت می کردم. سپس از طریق پایگاه مقاومت به ناحیه مقاومت بسیج منتقل شده و پس از مدتی فعالیت در در ناحیه به تعاون سپاه تبریز معرفی و در آنجا فعالیت خود را ادامه دادم. از آنجایی که علاقه شدیدی به حضور در جبهه و خدمت در آنجا داشتم، تصمیم گرفتم به جبهه بروم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ سیلی زدن به صورت سوری ها توسط گروهکهای تروریستی به جرم سیگار کشیدن!
هدایت شده از 🔴بسم الله الرحمن الرحیم🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ سیلی زدن به صورت سوری ها توسط گروهکهای تروریستی به جرم سیگار کشیدن!
💢پیامبر فرمود
چرا چیزی میخواهید که آفریده نشده
پرسیدند چی یا رسول الله
فرمود راحتی در دنیا
🟥سختی خودت رو انتخاب کن
✔️قوی بودن سخته
ضعیف بودن هم سخته
✔️زیر دست مردم کار کردن سخته
راه اندازی یک شغل برای خودتم هم سخته
✔️چاق بودن سخته
خوش اندام موندنم سخته
✔️پاکدامن و متعهد زندگی کردن سخته
هرزه بودن هم سخته
قرآن: در دنیا راحتی نیافریدم
به ما خُرده نگیرید؛
که چرا انقدر از #حجاب میگوییم...
به ازای هر زینب؛
ما #عباس_ها داده ایم...
در جبهه ها!!!🥀
@kodak_novjavan1399