eitaa logo
•°از تـبـار فـاطـܩــہ۳۱۳°•
401 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
107 فایل
بـسـم ربــ الحـسـیـنــ⁦❥ °•کانال فدایی امام حسینــ⁦°•♡ °کپی:حلالت رفیق هدف چیز دیگس° شروع‌خـ¹²\⁹\¹⁴⁰⁰ـادمی °بـہ کورے چشم בشمناט اسلام ساבیس خوراט نظامیم😎°
مشاهده در ایتا
دانلود
مــاچـراازڪارۅان‌جــامـانده‌ایـم دۅسـتان‌رفـتندۅمــاوامـانده‌ایـم سـالهـابـودیـم‌درمیـدان‌جنـگ مــاچـرامـاندیـم‌درعصرتفنگ؟ بــارفیقـان‌دݪ‌وعطـروجهـاد ســادگی‌های‌قشنگ‌وبی‌عنـاد شیـرمـردانـی‌ڪه‌خـون‌پـرداختند پهلـوان‌هـایی‌ڪه‌انسـان‌سـاختند سجــده‌هـامـان‌بـوددراحسـاس‌هـا... فڪه‌هـا،دهـلـاویـه،میـراث‌هـا... https://eitaa.com/joinchat/636420284C2d5babb477
•°از تـبـار فـاطـܩــہ۳۱۳°•
مــاچـراازڪارۅان‌جــامـانده‌ایـم دۅسـتان‌رفـتندۅمــاوامـانده‌ایـم سـالهـابـودیـم‌درمیـدان‌جنـگ مــاچ
اهـل‌جهـادهستـی‌ودرایـن‌ڪانـال‌نیستـی؟! مگہ‌میشہ‌بسیجـی‌باشـی‌ودرایـن‌ڪانـال‌نبـاشـی؟! https://eitaa.com/joinchat/636420284C2d5babb477 سریـع‌عضـوشـوڪه‌جـامـانـده‌نبـاشـی...
هدایت شده از یادگاری .‌.. !
رفقا دیگه از هشتک مهسا امینی زیر پست‌ها یا هرجای دیگه استفاده نکنید ، تعداد بازدید داره خیلی بالا میره به جاش از 👇 استفاده کنید به عشق آقا‌ی‌عزیزمون :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آتیش زدن یک مامور امنیتی فقط این یه چیزمون کم بود 😒 بی شرفا
ادامه بحث دیشب
مرگ مهسا امینی گشت ارشاد حجاب پیام های بالا رو بخونید
هدایت شده از بنر حقوقی پاک نشه..! «تبادلات گاندویی»
بهترین کانال تو ایتا😍👇🏻 مخصوص رمان خوونا😱 🇮🇷 قسمتی از عطیه: داری زود قضاوت میکنیا... اصن ماجرا اونجوری ک تو فکر میکنی نیست.. وایسا توضیح بدیم خب... آوا: توضیح نمیخواد... اصن خود تو عطیه... اگه بفهمی محمد بدون اینکه بهت بگه قبلا زن گرفته چه حالی میشی! عطیه: وایمیسم تا توضیح بده درضمن تو داری میگی قبلا... یعنی بعد از اون دیکه بهش فکر نکرده... آوا: خب پس محمد.. مثل اینکه عطیه خیلی عاقل تر از این حرفاست.. خیلی خوب داره به ماجرا نگاه میکنه.. فک نمیکنم زیاد ناراحت شه بفهمه تو قبلا ازدواج کردی! ببین عطیه جان.. محمد قبل اینکه بباد خاستگاری تو با یه دختر دیگه عصد کرده بود... ولی بهم خوردو اومد خاستگاری تو... عطیه: اشک تو چشام جمع شده بود.. به محمد زل زدم گفتم: مح.. مد... ار.. ه!؟ محمد: زبونم بند اومده بود.. عطیه: اشکام سرازیر شدو نشستم رو زمین آوا: نشستم کنارش... اشکام سرازیر شد.. ولی منو تو دوتا فرق مهم داریم باهم... اولیش اینه که....تو بعد از اون دختر اومدیو به قول خودت محمد دیگه بهش فکر نکرده..اما من اول اومدم تو زندگی رسول بعد اون دختر...یعنی زمانی که ما عقد کردیم...دیگه نتونستم ادامه بدم.. بعد از نفس عمیقی گفتم: فرق دوممون که خیلی مهم تر از قبلیه... اینایی که من گفتم همش دروغ بود... تو اولین کسی هستی که اومدی تو زندگی محمد... اشکام شدت گرفت.. ولی من واقعیه😭 عطیه: با تعجب بهش نگاه کردم... آوا: به رو به رو خیره شدمو اشک میریختم... دیدی چقدر حالت بد شد؟ با اینکه خیلی به محمد اعتماد داری ولی بازم دلت لرزید... بعد از من چه انتظاری داری که با چشمای خودم دیدم اون زنو...! رسول: قلبم خرد و خاکشیر شده بود.. چه زود باور کرد.. پ.ن¹: اول من اومدم تو زندگی رسول بعد اون دختر...! 🙂💔 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بهترین رمان هارو اینجا بخون😍😱👌🏻👇🏻 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 بدووووو عضو شووو تا پاک نکردم😍 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این دو عزیز هم جاموندن وقت نکردن خود کشی کنن بجاش موهاشون رو زدن 😂