لیست ناشناسای کانال
(:💜🦋گاندو:)
https://abzarek.ir/service-p/msg/381682
ناشناس ادمین گمنام🧡🤲🏻🌺
https://abzarek.ir/service-p/msg/368473
ناشناس ادمین شکوفه🌸💋
https://harfeto.timefriend.net/16446790018631
ناشناس ادمین نفس🦋💚
https://harfeto.timefriend.net/16452516674774
ناشناس ادمین روژا❤️💍
هدایت شده از 🌼تبادلات پرچذب صاحب الزمان🌼
شروع تبادلات پرچذب صاحب الزمان 🌼
یه نگاه به این جذب های بالا بنداز😌😍
چی شد دلت خواست😌🤤
بفرمایید این شرایط رو اول بخونین بعد بیاید پی ویم👇🏽
@sanctiflcation
کانال شرایط
مدیران محترم حتما در این کانال عضو باشید 👇🏽
@wtitleofthetwelfthimam
فقط کانال های مذهبی ادمین میشم
هدایت شده از 🌼تبادلات پرچذب صاحب الزمان🌼
🖋️عاشقان بسم الله...
کانال سربازان امام زمان (عج)👇👇👇
کلیک کنید⚡⚡⚡👇👇💥
https://eitaa.com/joinchat/2622685345C3f53ee9505
📌حتما عضو شوید⚡
هدایت شده از 🌼تبادلات پرچذب صاحب الزمان🌼
"شھـادتاومدنـینیسـت" ، رسـیدنـیِ !
بایـداونقـدربدویـیتابھـشبرسـی
اگـهبشینـیتابیـاد
همهالسابقـونمیشنمیرنوتـوجامیمونی💔!
#حـاج_حسیـن_یڪتا✨
^°قَراره بِــشیم زَمیـنه ســاز ظُهــورِ آقا ...
^°یـه محفل بیـن بچـه هـای گمنـام ومـادرمـون
اهااااای عاشق بدو بیا
که جا برای همه هست ✋😌
https://eitaa.com/joinchat/1053556888C170c4c5289
هدایت شده از 🌼تبادلات پرچذب صاحب الزمان🌼
"بسم الله الرحمن الرحیم"
عکس رو باز کنید.
این یک فیلم هست در مورد حضرت عباس خیلی قشنگه اگه متوجه بشین 🍃
این فیلم در آمار ۳۰۰ گذاشته میشود خب اگه ما رو زیاد کنید میرسیم پس عجله کنین🏃♀🏃♂
در این کانال قرار گرفته میشود.
ڪربلایےحسینے♥️
https://eitaa.com/joinchat/1291780254C98a6f5d0ed
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس✓
ممنون از صبوری شما عزیزان🙏🏻
در تایم تبادلات نه کانالی تایید میشه نه رد💥
هدف تبادل پیشرفت کانال هاست👊🏻
شرایط تبادلات:
1⃣کانالتون مذهبی باشه👌🏻
2⃣آمارتون +80 باشه🖐🏻
3⃣ در اینفو تب عضوباشید✌️🏻
جذب بستگی به بنر داره💯
+100جذب هم داشتم💣
برا اطلاع بیشتر از طرز کارم در
اینفوتب عضو شید"سنجاقه"🔥
https://eitaa.com/joinchat/2046886010C514de53f6c
بعد از مطالعه شرایط و طرز کار؛
اگر شرایط رو داشتید،
پی وی در خدمتتونم✋🏻
💫@Makh8807💫
هدایت شده از 🌼تبادلات پرچذب صاحب الزمان🌼
#رمان ❤
#دلبراستاد......💋🙈🤤♥️
با یک لبخند #شیطانی اومد جلو
رو به دنیا با جیغ گفتم
:دنیااااا #کمکم کن دنیااا
دنیا #جیغ زد.....
_نکننننن دست نزن به #دوستم بخداا اگه جلو بیای.......😟
فرهمند رو شو کرد به دنیا و گفت
_ اگه بیام جلو #چیکار میکنیییی هاااا
چیکار میکنییی.....😠
اندفعه یک قدم به سمت #دنیا برداشت
دنیا با ترس بیشتر به دیوار چسبید
با #ترس و هق هق گفتم
+نر....و ج...لو ، نروو...وووو ...😭
فرهمند پوزخندی زد و از دنیا
فاصله گرفت و سرشو #کج کرد سمت من
سرمو پایین انداختم آروم #اشک ریختم
دستش اومد جلو و به سمت #چادرم رفت
چادرمو سفت چسبیدم
دستش #جلوتر اومد....🤭
یهو.........😱
https://eitaa.com/joinchat/1108672678C7b47c37c01
#دلبر‼
#بدوتاپاکنکردم🏃🏻♀️❤
#مذهبیههاااا😉
هدایت شده از 🌼تبادلات پرچذب صاحب الزمان🌼
محفـلگـرمبراۍدخترانچادرۍ🧕🏻💓!
یہچیزۍبـگم😝؟
ازبـسپستهـاشخوبہنمیتونملفتبدم🔥!
چیمیخوای؟🌪
شھدایی🌝|امـامزمـانی💫|چادرانہ💥
https://eitaa.com/joinchat/1744961671Caf60e86229
پـاتوقبچہمسجدیهـا📿
بیـااینجـاشھداییبشـو🎐
#کلیکلطفا👆🏻
#بھترینڪانالایتـا🙈
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس«سه شنبه»✓
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
داستانی متفاوت از یک زوج امنیتی..
با قربانی شدن پدر خانواده آغاز و با مرگ....پایان میابد...
داستانی گاندویی اما متفاوت از جنس...
جنایت..
گذشته..
قتل...
آدم ربایی...
جاسوسی...
حادثه...
طنز..
شهادت...
ب نام🖤✨﴿مࢪڰ تډࢪىجے یڪ ڑويا﴾✨🖤
بخشی از پارت های آینده..
••دستانش رو دور گردنم قفل کرد..نفس کشیدن هم برایم سخت شده بود..هر لحظه دستانش قفل تر و تنگ تر میشد...
_حالا شد..دلم میخاد خرناسه هات رو بشنوم.. آفرین ادامه بده ...ادامه بده...
با صدای از ته گلو مانده ام گفتم:هر کاری میخایی بکنی بکن..اما من برام مهم نیست...
_باشه..خودت خواستی..
دو نفر دیگر به کمکش آمدن و مرا بلند کردن و در ماشینی انداختن... شیشه ها بالا بود و در قفل شد..چشممم به چنگک بزرگی که به یک جرثقیل وصل بود افتاد...
ماشین را بلند کرد و زیر دستگاه پرس گذاشت..هر لحظه ماشین بیشتر مچاله میشد••🖤
ادامه رمان در لینک زیر✨
@gandoo_roman
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس«سه شنبه»✓
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
داستانی متفاوت از یک زوج امنیتی..
با قربانی شدن پدر خانواده آغاز و با مرگ....پایان میابد...
داستانی گاندویی اما متفاوت از جنس...
جنایت..
گذشته..
قتل...
آدم ربایی...
جاسوسی...
حادثه...
طنز..
شهادت...
ب نام🖤✨﴿مࢪڰ تډࢪىجے یڪ ڑويا﴾✨🖤
بخشی از پارت های آینده..
••دستانش رو دور گردنم قفل کرد..نفس کشیدن هم برایم سخت شده بود..هر لحظه دستانش قفل تر و تنگ تر میشد...
_حالا شد..دلم میخاد خرناسه هات رو بشنوم.. آفرین ادامه بده ...ادامه بده...
با صدای از ته گلو مانده ام گفتم:هر کاری میخایی بکنی بکن..اما من برام مهم نیست...
_باشه..خودت خواستی..
دو نفر دیگر به کمکش آمدن و مرا بلند کردن و در ماشینی انداختن... شیشه ها بالا بود و در قفل شد..چشممم به چنگک بزرگی که به یک جرثقیل وصل بود افتاد...
ماشین را بلند کرد و زیر دستگاه پرس گذاشت..هر لحظه ماشین بیشتر مچاله میشد••🖤
ادامه رمان در لینک زیر✨
@gandoo_roman