eitaa logo
•°از تـبـار فـاطـܩــہ۳۱۳°•
400 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
107 فایل
بـسـم ربــ الحـسـیـنــ⁦❥ °•کانال فدایی امام حسینــ⁦°•♡ °کپی:حلالت رفیق هدف چیز دیگس° شروع‌خـ¹²\⁹\¹⁴⁰⁰ـادمی °بـہ کورے چشم בشمناט اسلام ساבیس خوراט نظامیم😎°
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگه چون دیر وقته نظرات می‌ره برا فردا
دخترا امروز شب پارت داریم بازم چون باید برم جایی وقت نمی کنم
به دلایلی عکس کانال عوض میشه . تا موقعی که یه عکس خوب پیدا می کنم فعلا این باشه (البته که اینم خیلی دوست دارم اما دلم می خواد یه عکس بهتر از آقا پیدا کنم )
•°از تـبـار فـاطـܩــہ۳۱۳°•
دخترا امروز شب پارت داریم بازم چون باید برم جایی وقت نمی کنم
شرمنده و با عرض پوزش امشب پارت نداریم . اول اینکه شهادت امام رضامون هستنش واقعا دل و دماغ نوشتن نداشتم . دوم اینکه واقعا مرددم نمی دونن بقیه رمان رو چی کار کنم که جذاب تر باشه . سوم اینکه خیلی خستم . خیلی هم فکر کردم به این موضوع و از سلول های خاکستری مغزم کمک گرفتم اما نشد برای امشب داشته باشیم . خلاصه شرمنده منتظرم نگهتون داشتم 🤝🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مارا حسین نخواست ،تو هم گر نخواستی در گوشمان بگو،که بمیریم گوشه ای...!؛) °•فاطمیون•° °•☾︎@FQtmiom☽︎•°
حالا یه چیز دیگه هم می خوام بگم . می‌دونم خستتون کردم انقدر حرف زدم اما خب باید حتما بگم 🙈. به نظرتون نام کانالو به پاسداران ایران تغییر بدیم ؟ https://harfeto.timefriend.net/16948619357258
.کله.شق.که.به.پست.هم.خوردن.و.حالا.زدن.به.تیپ.و.تاپ.هم😐 به سمت قدمی برمی‌داره و میگه:بگو امروز چیکار کردی _من هیچ کار اشتباهی نکردم همزمان که قدم به قدم به قدم بهم نزدیک میشه میگه:چرا زبون آدمیزاد حالیت نمیشه افرا _شاید طرف مقابلم آدم نبوده عصبی از این حاضر جوابی هام که بدتر اتیشیش میکنه شکلات خوری بلور روی میز رو بر میداره و به سمت پرت میکنه با جاخالی من ظرف نازنینم هزار تیکه میشه و خورده شیشه ها روی سرم فرو می ریزه عرشیا به سمتم میاد و نگران سعی میکنه خورده شیشه ها رو از روی کمر و سرم کنار بزنه عصبی مجسمه کنار دستم و بر میدارم و محکم توی سرش میزنم که صدای اخش بلند میشه.... یکی بیاد این دو تا رو جدا کنه آسایش واسمون نذاشتن...😂😂👇 @atashbasmamnoe @atashbasmamnoe @atashbasmamnoe @atashbasmamnoe
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امید‌در‌تاریکی🎶✨ _سرم رو بالا آوردم که دیدم رسول با ی لیوان آب روبه روم ایستاده! از....از کی اینجایی؟! لیوان آب از دستش افتاد و شکست! دستش رو به دیوار گرفت و روی زمین سرخورد!! دویدم سمتش. رسولللل.....رسولللللل!!!!! از حال رفته بود... رفتم بالای سرش، آروم به صورتش ضربه میزدم و صداش می کردم ولی فایده ای نداشت..!! یه رمان خفن با برادرانه‌های فوق جذاب🫀🫂 اونم‌ از نویسنده رمان‌های زیبای ریحانه و هجران🤌 نگو‌ که نخوندیشون:/🙄🙊 اگه محسول میپسندین منتظرتونم💛👀 @ROMAN_GANDO_88
کانال در روبیکا هست
در حال تایپ 😎 فعلا یه شوکی بدیم 😂🤏