eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
981 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ستاره ای بر سینه خورشید: عبدالله بن حسن(ع) ▪️عبدالله فرزند امام مجتبی(ع) کودکی یازده ساله بود و روز عاشورا در خیمه گاه با زنان به سر می برد. ▪️امام حسین(ع) از شدت جراحات بر زمین افتاده بودند و در محاصره دشمن بودند که عبدالله از خیمه بیرون دوید و شتابان به جانب امام رفت. سید الشهدا(ع) به حضرت زینب(س) فرمودند: «خواهرم! او را نگه دارید.» عبدالله در حالی که زینب او را گرفته بود، فریاد زد: «سوگند به خدا از عمویم جدا نمی شوم!». سپس به سختی از دستان عمه اش زینب جدا شد و به میدان رفت. هنگامی که ابجر بن کعب شمشیر خود را به سوی امام پائین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای ناپاک زاده، وای بر تو! می خواهی عمویم را بکشی؟!» ▪️این را که گفت دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور کند ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد. فریاد عبدالله به «وا امتاه!» بلند شد. امام او را به سینه چسبانیدند و فرمودند: « ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده است، صبر کن و آن را حساب خیر بگذار.» ▪️سرانجام عبدالله در آغوش امام حسین(ع) به دست حرمله به شهادت رسید. 📗 منبع: مرتضی آقاتهرانی، یاران شیدای حسین، ص ۳۲۱ - ۳۲۰ @Fahma_KanoonTaha
🏴 استوری تصویر بالا @Fahma_KanoonTaha
🏴مجموعه پوستر ▪️در راه کربلا، حر که یکی از فرماندهان لشکر یزیدی بود راه را بر امام حسین علیه السلام بست. برخوردهایی شد تا وقت نماز رسید حضرت فرمود: «حر تو با لشکر خودت نماز بخوان، ما هم خودمان نماز می خوانیم.» حر گفت: «نه من و لشکرم با شما نماز می خوانیم این رشته باطنی ولایت است که بالاخره انسانهای معتقد را نجات می دهد حر آمد اقتدا کرد و شاید همین نماز جماعت باعث نجات او شد. @Fahma_KanoonTaha
🏴نوجوان کربلا: قاسم بن الحسن (علیه السلام) ▪️قاسم نوجوانی نابالغ بود. به همین دلیل امام موافقت نمی کردند به میدان نبرد برود؛ اما سرانجام با اصرار زیاد اجازهٔ جهاد گرفت. ▪️حمید بن مسلم می گوید: نوجوانی چون پارهٔ ماه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او پیش می رفت و شمشیر می زد که ناگاه بند کفشش پاره شد. قاسم ایستاد تا بند کفشش را محکم کند؛ یعنی جمعیت فراوان سپاه دشمن، جرات پیش آمدن برای مبارزه را نداشت و قاسم، آن هزار جنگنده را به حقیقت بی اعتنا می نگریست! ▪️در گرماگرم نبرد، ناگهان ضربه ای به فرق مبارک قاسم خورد که در اثر آن با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد؛ «عموجان» امام حسین(ع) به سرعت خود را به قاسم رساند. زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست. قاسم پاهایش را به زمین می سایید و در حال پر کشیدن به ملکوت اعلی بود. پس از شهادت این نوجوان، سیدالشهدا(ع) فرمودند: «بر عمویت سخت است که او را بخوانی و پاسخت نگوید یا پاسخت دهد، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند!» 🔰منبع: مرتضی آقاتهرانی، یاران شیدای حسین، ص ۲۷۱ - ۲۷۰ @Fahma_KanoonTaha
🏴 استوری تصویر بالا @Fahma_KanoonTaha