eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
925 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
4.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبت‌های هادی حجازی فر درباره ساخت فیلم و بازی در نقش شهید باکری 🔸بیش از دو سال است که درگیر پژوهش و ساخت این اثر هستیم. 🔹این کار ابتدا برای بازیگری به من پیشنهاد شد؛ با توجه به شناختم از لشکر عاشورا گفتم برای کسی بازی اش نمیکنم مگر اینکه خودم فیلم را بسازم و بازی اش کنم. @Fahma_KanoonTaha
18.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حجازی فر: حتی یک ریال از بودجه را اسراف نکردیم؛ با ۳۰ میلیارد فیلم را ساختیم 🔸حجازی فر کارگردان فیلم سینمایی موقعیت مهدی: 🔹۳۰ میلیارد تومان بودجه ساخت موقعیت مهدی بود. ما چهارصد دقیقه مفید تعهد ساخت داشتیم؛ در قالب فیلم و سریال. 🔹قول می‌دهم حتی یک ریال اجازه ندادیم از بودجه اسراف و غیب شود. 🔹من در تدارک ساخت فیلم دیگری بودم؛ فیلمنامه ام هم آماده بود، اما کرونا آمد و قرعه به نام فیلم شهید باکری افتاد. 🔹موقعیت مهدی را با قلبم و اعتقاد کامل ساختم؛ از همان ابتدای کار، به بچه‌های گریم و صحنه گفتم که من یک سند تصویری میخواهم. 🔹برای همین خیلی از لباس‌های تن ما در سکانس‌های جبهه، واقعی و مربوط به دوران دفاع مقدس بودند. @Fahma_KanoonTaha
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره جالب هادی حجازی‌فر از فیلم موقعیت مهدی 🔹در یک صحنه، سَرِ بازیگر نوجوان فیلم داد و بیداد کردم، او که نمی‌دانست میکروفون وصل است زیرلب می‌گفت: «اینجا هرچی دوست داری بگو، راست می‌گی بیا محلمون تا بهت بگم.» @Fahma_KanoonTaha
🔴اصلاح قانون استفاده از سلاح حین ماموریت با فوریت به صحن مجلس می‌آید ♦️مشکینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس:نشستی برای بررسی قانون سلاح در این کمیسیون با حضور مسئولان ناجا، وزارت اطلاعات، بسیج و معاون امنیتی وزارت کشور برگزار شد. ♦️قانون استفاده از سلاح در حین ماموریت توسط ماموران مصوب سال ۱۳۷۳ است که با توجه به اینکه ۲۷ سال پیش تصویب شده دارای ایراداتی است. @Fahma_KanoonTaha
🔴 ملکه بعدی انگلیس معرفی شد ♦️ملکه انگلیس در جشن هفتادمین سال سلطنت خود، «کاملیا» همسر پسرش «چارلز» را به‌عنوان ملکه بعدی انگلیس معرفی کرد. @Fahma_KanoonTaha
15.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 فعالیت‌های نو برای شهروندان توسط خانم شهردار @Fahma_KanoonTaha
🔺نیروی انتظامی مرجع صدور سند شد 🔹به موجب مصوبه هیئت وزیران متعاملین وسیله نقلیه موتوری مکلفند برای نقل‌و‌انتقال وسایل نقلیه خود به مراکز تعیین شده توسط نیروی انتظامی، مراجعه و درخواست خود را در سامانه شماره‌گذاری ثبت نمایند. 🔹پلیس راهور پس از بررسی‌های مختلف، اقدام به اختصاص پلاک به ‌نام آخرین مالک، نصب بر روی وسیله نقلیه و صدور سند مالکیت رسمی و کارت شناسایی وسیله نقلیه می‌نماید. @Fahma_KanoonTaha
🔺 دستور رئیس‌جمهور به وزیر کشور برای آماده‌سازی سواحل آزاد شده جهت بهره‌برداری عمومی @Fahma_KanoonTaha
✍امام سجاد علیه السلام: هیچ قطره ای نزد خداوند عزّوجلّ محبوب تر از دو قطره نیست؛ قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، قطره اشکی که در دل شبِ تار برای خداوند عزّ و جلّ می ریزد. 📚 الخصال، ج ۱، ص ۵۰ ‎‎‌‌‎‎‌@Fahma_KanoonTaha
🔹شخصی از امام سجاد(ع) پرسید: ؟ حضرت فرمودند: ✅ مرگ برای مومن برای مومن، کندن لباس چرکین و پر حشرات است و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباس ها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب ها و مناسب ترین منزل هاست. 💥مرگ برای کافر و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر و انتقال از منزل های مورد علاقه و تبدیل آن به چرک ترین و خشن ترین لباس ها وحشتناک ترین منزل ها و بزرگترین عذاب. 📚 بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۵۵ @Fahma_KanoonTaha
📚داستان کوتاه ! عباسقلی خان فرد ثروتمند و در عین حال خیّری بود که در مشهد بازار معروفی داشت. مسجد - مدرسه - آب انبار - پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه‌ای که با پول او ساخته شده، طلبه‌ای شراب می‌خورد! ناگهان همهمه‌ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می‌زدند حاج عباسقلی است که به مدرسه وارد شده. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است! عباسقلی خان یکسره به حجره‌ی من آمد و بقیه همراهان هم دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت: لطفاً بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی. دلم در سینه بدجوری می‌زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می‌لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب‌های دیگر دراز کرد… ببخشید، نام این کتاب چیست؟ بحارالانوار. عجب…! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب…! این یکی چیست؟ مکاسب و این یکی؟! … لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود. برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم‌هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم… خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی‌دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟ بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟ چرا آقا؛ الآن میگم. داشتم آب می‌شدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستارالعیوب، و گفتم: نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سؤال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس‌آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلاً انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش. شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم‌هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابه‌لای پلک‌هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستارالعیوب (!) را سر جایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آن‌ها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و عباسقلی خان هم هیچ‌گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است... اما آن محصلِ آن مدرسه، همان‌دم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی‌اش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است»... ستارالعیوب یکی از نام‌های احیاگر و معجزه آفرین خداست و من آزاد شده و تربیت‌یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خان هستم که باعث تغییر و تحول سازنده‌ام شد. «اخلاق پیامبر و اخلاق ما»؛ نوشته استاد جلال رفیع انتشارات اطلاعات، ص ۳۳٢ @Fahma_KanoonTaha
🇮🇷 🔹️باید از امام رحمه الله علیه یاد کنیم که با این انقلاب اسلامی اصلاً دین را در عالم مطرح کرد. گویا رئیس جمهور اتریش در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود که من بعد از انقلاب اسلامی به دین‌داری خودم افتخار می‌کنم؛ قبل از این جرأت نداشتم بگویم من مسیحی‌ام، اما حالا به دین‌داری خودم که همان مسیحیت است افتخار می‌کنم. این به برکت انقلاب اسلامی ایران است. @Fahma_KanoonTaha