eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
979 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیرالمؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!! فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه می دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب می بیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: به آسمان رود و کار آفتاب کند پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!" پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!  وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید: "این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید." مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟ پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است! پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید! چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان @Fahma_KanoonTaha
آغاز اردوهای راهیان نور از ۱۵ اسفند 🔹دبیر ستاد مرکزی راهیان‌نور: اردوهای راهیان‌نور از ۱۵ اسفند آغاز می‌شود و تا ۱۵ فروردین نیز ادامه دارد. مجموعه راهیان‌نور را مکلف کردیم تنها افرادی در مناطق عملیاتی حضور یابند که واکسن‌زده باشند. @Fahma_KanoonTaha
Shab14Ramazan1399[01].mp3
22.59M
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🔺 که بیشتر (۱۳، ۱۴، ۱۵ ماه) خوانده می شود حاج میثم مطیعی 🎤 مناجات دعا مداحی اعمال @Fahma_KanoonTaha
🌸 زندگی مشترک، عرصه کمال است، نه صحنه پیکار ⭕️بنابراین در رفع بحران ها مانند یک تن واحد عمل کنید یار و یاور هم باشید. کوشش نکنید بر دیگری تسلط یابید؛ با هم و در کنار هم باشید نه رو در روی هم! سعی کنید از من واقعی بگذرید تا به مای واقعی برسید. 📚همسران خوشبخت، ص۲۰ @Fahma_KanoonTaha
Asadollah.mp3
7.53M
🎼 موسیقی «اَسَدُالله» با صدای محسن چاوشی 💠 به مناسبت ولادت با سعادت حضرت علی علیه السلام @Fahma_KanoonTaha
🌹🌹🌹پدر آسمانی ام، شهید مدافع حرم آل الله، روزت مبارک @Fahma_KanoonTaha
♦️الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ♦️ میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، امیرالمومنین، اسدالله الغالب، علی بن ابیطالب(علیه السلام)، و روز مرد مبارک باد.🌹 @Fahma_KanoonTaha
سوال یک دختربچه ۹ ساله شیعه از مدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند: ما درکلاس ۲۴ نفر هستیم، معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره به من میگه: خانم محمدی، شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه... و به بچه ها میگه: بچه ها، گوش به حرف مبصر کنید، تا من برگردم... حالا شما میگید پیامبر(ص) از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد؟ آیا پیامبر(ص) به اندازه معلم ما بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی به هم نریزد؟؟؟ جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه: برو فردا با ولی‌ات بیا کارش دارم!!! دانش آموز رفت و فرداش با دوستش اومد!!! مدیر گفت: پس چرا ولی‌تو نیاووردی؟ مگه نگفتم ولی‌تو بیار؟ دانش آموز گفت: این ولیه منه دیگه... مدیر عصبانی شد و گفت: منظور من از ولی سرپرسته، پدرته، تو رفتی دوستتو آوردی؟ دانش آموز گفت: نشد دیگه... اینجا میگی ولی یعنی سرپرست... پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست!!!!!!!!👌🏻 بنازم به این بچه شیعه 👏🏻👏🏻 یـــــــــــــــــاعلـــــــــــــــــــــــــــــی @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت روز پدر 😔❤️ فرزند شهید مدافع حرم نادر حمید اولین کلمه ای که به زبان آورد کلمه بابا بعد از دیدن عکس پدر شهیدش ❤️ @Fahma_KanoonTaha
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نزدیک بود مراسم عروسی بچه‌ام را بهم بزنم! 👈 بهترین و بدترین لحظه‌های پدر بودن @Fahma_KanoonTaha
12.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه با علی باشی غم نداری 🌺 مراسم جشن شب ولادت امام علی(ع) @Fahma_KanoonTaha