eitaa logo
فاصله تا خدا
3.4هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
165 فایل
ارتباط جهت ارسال مطالب، نظرات،پیشنهادات و یا تمایل به همکاری به آدرسهای زیر پیام دهید 💠خادمین کانال: @zeraati5474 @Gholizade آدرس پیام رسان ها 👇 http://zil.ink/faseletakhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
خوابی که خبر از شهادت فرزند می‌داد 🔹شهید علی اکبر شعبانی قرآن را در مکتب آموخت. از نوجوانی اهل قرائت قرآن و دعا بود. جاذبه زیادی داشت و همه او را دوست داشتند . به مطالعه کتب مذهبی علاقه نشان می داد و گاهی قالی بافی هم می‌کرد. 🔹او در سن ۱۹ سالگی با دختری نامزد کرد و قبل از اینکه زندگی مشترک را با همسرش آغاز کند به جبهه شتافت. 🔹محمد شعبانی، پدر شهید در مورد شهادت فرزندش نقل می‌کند: " در عالم خواب دیدم علی اکبر از در بسته وارد شد و من را بیدار کرد. همان طور که داشتیم روبوسی می‌کردیم دیدم یک سید هم با صورت نورانی از همان در بسته وارد شد و آمد بین ما ایستاد و علی اکبر را در آغوش گرفت. سپس می‌خواستن از اتاق بیرون بروند که به ایشان گفتم: این بچه مال من است و او پنجاه روز است که از من جداست و در فراق او بسیار گریه کرده ام، شما بچه ام را کجا می‌برید؟ آن سید گفت: این بچه مال شما نیست و او را با خود برد و من از خواب بیدار شدم. گذشت و بعد از مدتی خبر شهادت فرزندم را به من دادند" کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
🔰چهل حدیث پزشکی از امام علی علیه السلام 39 : شانه کردن: ایستاده شانه کردن باعث فقر و پریشانی می گردد. کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
‍اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🎙 مهارت ارتباط با دیگران جلسه 10 📝موضوع: 📌روابط همسرداری 👤حجت الاسلام سیدمهدی واعظ موسوی 📅 جلسه عمومی | 1402/02/13 ⌚️هم اکنون در : 👇 کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
شبکه قرآن برنامه : قرآن و علوم - 9 اردیبهشت ۱۴۰۲ https://telewebion.com/episode/0x63deace کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 🍂 💚حضور ص۲۲۵❤️‌ 💚دعا برای دختر باحجاب ص۲۲۶❤️ 💚رفاقت دو طرفه ص۲۲۷❤️ ⌚️هم اکنون در : 👇 کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
سلام بر ابراهیم 37.mp3
6.1M
🔊 «هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷 کتاب 🍂 💚حضور ص۲۲۵❤️‌ 💚دعا برای دختر باحجاب ص۲۲۶❤️ 💚رفاقت دو طرفه ص۲۲۷❤️ کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
وضوی یک نخبه چگونه نیروهای کومله را انقلابی کرد 🔹شهید محمدرضا چمنی پس از بازگشت از سفر جهادی با دانشجویان به سیستان و مشاهده محرومیت مردم آنجا و در زمان دانشجویی که در تهران بود، کوره‌ای اختراع کرد که با نفت سیاه یا مازوت و آب قابل استفاده بود. انگیزه‌ محمد از ساخت کوره این بود که نقاط محروم کشور که خانه‌هایی از گِل داشتند با استفاده از این کوره، خانه‌های آجری بسازند. 🔹محمدرضا چمنی در اوایل جنگ با ۶ پاسدار به کردستان می‌رود‌، در راه کومله‌ها آن‌ها را اسیر و هر ۶ پاسدار را شهید می‌کنند،‌ نوبت به او که می‌رسد،‌ فرصت می‌خواهد تا نماز بخواند‌، در همین هنگام شیخ کومله‌ها از راه می‌رسد و بحثی بین این دو بر سر وضوی صحیح پیش می‌آید،‌ شیخ از افرادش می‌خواهد تا وی را اعدام نکنند تا او بتواند اثبات کند که وضوی شهید چمنی اشتباه است. این مباحثات تا دو سال به طول می‌انجامد و محمد چمنی با بسیاری از شیخ‌های آن منطقه بحث می‌کند. پس از دو سال او را آزاد می‌کنند. کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
🔰چهل حدیث پزشکی از امام علی علیه السلام 40 : کفش: نیکو انتخاب نمودن کفش به سلامتی بدن و نیز به طهارت در نماز کمک می کند. کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخوای عاقبت بخیر بشی؟؟؟ راهش اینه ............. کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
✨﷽✨ ✍️خوابی_که_سردار_سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زین‌الدین دیدن : هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. 🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از درباره شهید مهدی زین الدین... ❤️ کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
💥 ماجرای سیلی خوردن محافظ ایت الله خامنه ای ✍️در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. به گزارش افکارنیوز، اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. تا سخن‌رانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.» 📚برگرفته از کتاب «حافظ هفت» کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com