❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹#قِسمَت_بیست_و_هَشتُم🌺
در انتظار آغاز عملیات ۱۵روز گذشت و خبری جز خمپارههای داعش نبود که هرازگاهی اطراف شهر را میکوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلولههای داعش را بهوضوح میشنیدیم. دیگر حیدر هم کمتر تماس میگرفت که درگیر آموزشهای نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن محاصره و دیدار دوبارهاش دلخوش بودم. تا اولین افطار ماه رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است.💧 تأسیسات آب آمرلی در سلیمانبیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لولهها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد.😥 در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم. شرایط سخت محاصره و جیرهبندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای افطار به نان و شیره توت قناعت میکردیم و آب را برای طفل شیرخواره خانه نگه میداشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم. اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریههای یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک میشد، باید چه میکردیم؟😔 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت.😞 عمو قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل ماندهایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید.😢 در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزهداری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد که چند روزی میشد با انفجار دکلهای برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود📱 و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بیخبر میماندم.😓 یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد.😭 خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشیها میجنگید و احتمالًا دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود.
#اِدامه_دارَد...🌸
@fatemi_ar
❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹#قِسمَت_بیست_و_نُهُم🌺
زنعمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرامَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده،خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد. زنعمو نیمخیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با خمپاره میزنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشههای در و پنجره در هم شکست. من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خردههای شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود. زنعمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند.😰 حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرّش انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد.😣 خمپاره ☄ سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجرههای بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد. در تاریکی لحظات نزدیک اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریههای وحشتزده یوسف را میشنیدم.😭😰 هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟» به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند.😰😥 پیش از آنکه نور را سمت زنعمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!» ضجههای یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ میترسیدم امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم.😔 عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بیخبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست.😫
#اِدامه_دارَد...🌸
@fatemi_ar
✋
بازتاب سخنرانی امیرعبداللهیان در رسانه
🔺شبکه های تلویزیونی پوشش دهنده اجلاس بارها در هنگام سخنرانی عبداللهیان، چهره «احمد ابوالغیط» دبیرکل اتحادیه عرب، «ملک عبدالله» شاه اردن، «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر و تعدادی از مقام های عرب زبان حاضر را نشان داد که با دقت به سخنان وزیر امور خارجه کشورمان گوش می دادند.
♦️برخی کاربران شبکه های اجتماعی و تحلیل گران رسانه ای عراقی این سخنرانی عربی وزیر امور خارجه ایران را حاوی پیام هایی برای طرف های حاضر در اجلاس دانستند. به باور این ناظران، سخنرانی عربی امیرعبداللهیان تاثیر مثبتی بر فضای تفاهم بیشتر منطقه ای بین ایران و سایر کشورها خواهد گذاشت؛ امری که مورد توجه بعضی رسانه های عراقی قرار گرفت.
♦️اکثر رسانه های عراقی بر این بخش از سخنان امیرعبداللهیان تاکید کردند که «امنیتی جز از طریق اعتماد متقابل بین کشورهای منطقه میسر نمی شود و تهران از نقش عراق در ترویج زبان گفت و گو حمایت می کند.»
برخی رسانه ها نیز گزارش دادند که وزیر خارجه ایران «به زبان عربی سخن گفت و آمریکا را بیگانه ای خواند که جایی در منطقه ندارد».
♦️او اسباب مشکلات منطقه را وجود نیروهای بیگانه دانست و تاکید کرد تا آمریکا و بیگانگان از منطقه بیرون نروند، منطقه روی آرامش نمی بیند.
@fatemi_ar
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلاف سردرگم بازار مرغ
🔹مرغ به نرخ آزاد در مغازهها همچنان بین ۳۶ تا ۴۰ هزار تومان به فروش میرسد و مرغ دولتی نیز بسیار محدود در مغازهها و میادین ترهبار عرضه میشود.
🔹مرغداران میگویند جوجه یکروزهای که قرار بود ۴۲۰۰ تومان باشد، قیمتش کمتر از ۷ هزارتومان نیست. تولیدکنندگان جوجه هم مدعی هستند که قیمت ۴۲۰۰ تومانی جوجه به صرفه نیست. این موضوع و گرانی و کمبود نهاده باعث شده که مرغداران بخشی از تولید خود را گرانتر و خارج از شبکه عرضه کنند.
@fatemi_ar
#همسران
هر قول و وعدهای در دوره آشنايی ممنوعه!
👈 جملاتی مثل
🔹قول بده سیگارت رو ترک کنی!
🔹قول بده حجابت رو تغییر بدهی!
🔹قول بده تا چند سال بعد محل زندگیمون رو تغییر بدی!
🔹قول بده بعد از ازدواج با من، دوباره نمازت رو بخونی!
🔸قول ميدم بعد از ازدواج حتما ورزش كنم!
🔸قول ميدم رژيم بگيرم و تا عروسی ۵ كيلو وزنم رو كم كنم!
🔸قول ميدم بعد از ازدواج چادری بشم!
🔸قول ميدم درسم رو ادامه بدم و...
👈 اینا وعدههایی هست که غالباً نپاید، پس دلبستگی نشاید.
@fatemi_ar
ماجرای سرقت ۳۰۰ دوز واکسن کرونا در تهران چیست؟
🔹فرمانده نیروی انتظامی پایتخت: این موضوع یکماه پیش اتفاق افتاده و یک خانم با خودروی کرایه قصد داشت ۳۰۰ دوز واکسن را به یک مرکز تزریق منتقل کند که در این حین به دلیل بیمبالاتی ، واکسنها به سرقت رفت.
🔹در این پرونده، درخواستی از پلیس برای تأمین امنیت خودروی حمل واکسن ارائه نشده بود اما هر موقع که درخواستی از ما صورت گیرد، با تمام قدرت در خدمت هستیم