eitaa logo
فاطمی
444 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
156 فایل
تاسیس : ۹۹/۰۳/۲۷ ارتباط با مدیر کانال 👈 @farezva
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥موشن گرافی | مثل مصطفی مثل محسن ✅ کاری از مرکز سازمان فضای مجازی بسیج استان زنجان •┈••••✾•یاحسین(ع)•✾•••┈• 🏴 بسیج مساجد و محلات کشور 🆔 rubika.ir/basijmasajed_ir 🆔 eitaa.com/basijmasajed_ir 🌐 Basijmasajed.ir 🌐 Masjedna.ir
✅ فراخوان مثل مصطفی؛ 🔹تصاویر خود از برگزاری مراسم در مسجد و محله‌تان را به این صفحه ارسال کنید https://meslemostafa.ir 🗓 همزمان با ۳۰ مردادماه روز جهانی مسجد مراسم رونمایی از دو تقریظ حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بر کتاب‌های «سرباز روز نهم» و «اسم تو مصطفا‌ست» در اولین آیین ملی تکریم فعالان مساجد و پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، با محوریت مسجد مقدس جمکران، همراه با مساجد سراسر کشور برگزار خواهد شد. 🔹شما می‌توانید همگام با مساجد سراسر کشور با ثبت‌نام در صفحه ویژه این فراخوان، یک رویداد فرهنگی را در مسجد محله‌تان با عنوان «مثل مصطفی» برگزار کنید و با توجه به شرایط و اقتضائات مسجد و محله خود، علاوه بر معرفی کتب تقریظی و ابتکاراتی که در طراحی برنامه دارید، تصاویر برنامه‌هایتان را به صفحه فراخوان ارسال نمایید. •┈••••✾▪️یاحسین(ع)▪️✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذَلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۴۰﴾ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۱﴾ سوره مبارکه روم
🔍 ادامه 🔹"سرباز روز نهم" حاصل زندگی مجاهدانه و خستگی‌ناپذیر شخصی است که بی شک می‌تواند در دوره حاضر، الگویی دست‌یافتنی باشد. او که از سال ۱۳۹۲ با ده‌ها ترفند پایش را به سوریه باز می‌کند و ظرف دو سال از چهره‌های محبوب و مؤثر مدافعان حرم می‌شود، تا جایی که سردار سلیمانی را به تمجید وامی‌دارد. جوانی که در طول زندگی کوتاه خودش، منشأ آثار فراوان اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. جوانی مومن ومجاهد و صف شکن که نه فقط اسیر محیط پیرامون خود نشده، بلکه واقعیت‌های جاری در محیط را شکافته و جلو رفته است: " کسی که مدتی با مصطفی رفت‌وآمد می‌کرد، می‌فهمید که دوست ندارد منفعل باشد، حتماً باید کاری انجام می‌داد، احساس تکلیف می‌کرد. مثلاً در جریانات سال ۸۸ می‌گفت: صرفاً حضور ما توی درگیری مشکل رو حل نمی کنه؛ باید روشنگری کرد. ما نباید بی‌خیال باشیم." (کتاب سرباز رو نهم، ص۱۸۷) 🔹اسم تو مصطفاست 🔻«اسم تو مصطفاست» زندگی‌نامه داستانی شهید مصطفی صدر زاده به روایت همسر او است که توسط انتشارات روایت فتح در ۲۷۲ صفحه منتشرشده است. همسر شهید که پابه‌پای او جهاد را تجربه و لمس کرده و همراه و همگام با او بوده است ؛ به گونه ای که گویا اصلاً مصطفای صدرزاده، مسیر را با همراهی خانم سمیه ابراهیم‌پور طی کرده است. کتاب روایتی است زنانه از شهادت و جهاد که راوی آن بخش‌ها و زوایای ناگفته یا کمتر گفته شده از زندگی شهید و زمانه او را آشکار می‌کند. «اسم تو مصطفاست» و امثال این کتاب راوی بخش‌ها و ناگفته‌های فرهنگ جهاد محسوب می‌شوند. نیمه‌های پنهانی که چون حضور و نسبت مستقیمی با خط مقدم نبرد ندارند و در آنها کمتر خبری از گلوله و توپ و تانک است معمولاً هم کمتر در معرض توجه قرار می‌گیرند. همه اینها اما در حالی است که مجاهدان خط مقدم نبرد، ثمره پربرکت این فضا محسوب می‌شوند. زندگی اگر رویکرد جهادی پیدا کرد و حماسه ها در میدان رزم تحقق پیدا کرد، به دلیل همین عقبه و پشت‌صحنه‌ای است که کمتر موردتوجه قرار گرفته است و اهمیت و ضرورتش مثل هوا برای تنفس است. همان قدر حیاتی اما همان قدر هم نامرئی و دیده نشده. 👈🏻این کتاب بر خلاف برخی نمونه‌های ادبیات مقاومت که راوی جهاد دهه شصت هستند و سه دهه از آنها گذشته، امروزیِ امروزی‌است. شخصیت روایت داستانی کتاب «اسم تو مصطفاست» از جوانانی است که در شرایط امروز جامعه زندگی کرده و با همین تلاطم‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی روبرو بوده که همه شهروندان این عصر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. «اسم تو مصطفاست» با تصویر یک جوان مؤمن انقلابی در بطن حوادث روزمره، امکان زیست مؤمنانه در عصر جدید را برای مخاطب به تصویر می‌کشد. «اسم تو مصطفاست» نه راوی مرگ و حرمان که راوی زندگی و حیات است. زندگی و حیاتی که البته «شهادت» نگین درخشان آن است. مراجعه به مسیری که این چنین شخصیت‌هایی را زیر هجوم سنگین فرهنگی و فکری دشمن، تحویل جامعه داده، راهی مطمئن برای الگوبرداری نسل جوان است. با چنین نگاهی است که کتاب‌هایی مثل «سرباز روز نهم» و «اسم تو مصطفاست» ترسیمی امیدبخش از رویش نسل جوان مومن حزب اللهی در کشور است که می‌توانند با ایثار و فداکاری و با همت های پولادین و اراده های مصمم و با تکیه بر ایمان و حضور در میدان، راه نیل به آینده درخشان کشور و انقلاب را تسهیل کنند. 🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله 📄 @Khatt_khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️ 🎥 اظهار ندامت زن و شوهری که برای سگ خود خانه خریداری کرده بودند! 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از پیامکی از بهشت
در این سه ساله مرا یک مسافرت بردی من از خــــــرابه، تو از تشت سر درآوردی 😭😭😭😭😭😭😭 بابا فقط چیزی نـپــرس از گـوشـواره من هم از انگشتر نمی‌گیرم سراغی 😭😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دُختَری‌ داشتے اِی‌ شآه‌ و اَسیرَش‌ خواندَند چہ‌ بِگویَم‌.. هَمہ‌یِ‌ روضہ‌ هَمآن‌ الشآم‌ اَست 🥀
⭕️عراقچی با گریه خانم شرمن توافق را امضا کرد و هسته ای را داد و رفت، در تیم هسته ای ظریف ۳ کشف شد و با امضای کری تضمین گرفت و بجای رفع تحریم ها، تعلیق شان کرد، انتظار دارید همتی که از رانندگی هاشمی به ریاست بانک مرکزی رسید، اطلاعات محرمانه کشور را به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ندهد؟
✍امام حسین(علیه السلام) فرمودند: با تلاش و کوشش و موفقیت، تشویق و ستایش دیگران را به دست آورید و با تنبلی و بی تحرکی، خود را در معرض سرزنش قرار ندهید. 📚كشف الغمه، ج ۲، ص ۲۹ ↶【به ما بپیوندید 】↷
🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)🦋 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران   ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ،  عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. ----------------------------------------------------- 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐
♨️ درّی گران‌بها که با تلاش به دست می‌آید ✳️ پیامبر خاتم، حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله در برهه‌های مختلف، خلیفه و جانشین بعد از خود را تعیین فرموده است. یکی از این نصوص «حدیث منزلت» است. «تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود». ✴️ حضرت هارون علیه‌السلام جانشین و خلیفه حضرت موسی علیه‌السلام بودند؛ بنابراین همین رابطه جانشینی برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام ثابت است. ❓ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در غزوات مختلف، افراد دیگری را نیز نماینده خودشان قرار داده بودند؛ ولی جانشینی فقط برای آن زمان حساس بوده است، نه برای سایر زمان‌ها. در غزوه تبوک نیز، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله امام علی علیه‌السلام را جانشین خودشان کردند نه بعد از آن. ✅ در پاسخ گفته می‌شود: 1. با توجه به قرینه موجود در خود حدیث منزلت یعنی عبارت «جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود»، متوجه می‌شویم که کلام پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، شامل خلافت بعد از خودشان نیز می‌باشد؛ 2. همچنین از برهه‌های مختلف زمانی صدور این روایت، می‌فهمیم که صدور فقط در غزوه تبوک نبوده است. از روشن‌ترین برهه‌ها، ماجرای «یوم‌الدار» است. ایشان در اولین دعوت عمومی، خلیفه بعد از خود را معرفی کرده‌اند. و فرمودند: «هر کس که ایمان بیاورد، خلیفه و وصی بعد از من خواهد بود». 🔶
سلام ،میشه لطف کنید تو هر گروهی که عضو هستید به نیت شفای یک پدر که تو کماست .دوتا بچه ۳ساله و۵ساله داره همش بی قراری میکنن. این دعا رو از امروز تا فردا ظهر بذارید تا دیگران ببینن و براش دعا کنن((يا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاَّء)) اگه این کارو نکنید هیچ اتفاقی براتون نمیفته!!! اما با فرستادن این پیام در کنار هزاران پیام شاید دعای دیگران در حقش مستجاب شد فرستنده خيلي التماس دعا داره😔😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازهم فتنه گری خواهر حدیث نجفی،یکی ازعاملین اصلی فجایع پیش آمده در اتوبان کرج و شهادت شهید عجمیان میگه حدیث نجفی رو با ۶ گلوله جنگی و هزاران ساچمه گشتن😐 واسه بالیوودم این قفله😂
26.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آیه لا اکراه فی الدین یعنی چی؟ آیا به معنای آزاد بودن حجاب در اسلام است؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑به همان مقداری که سمت حرام برویم از رزق حلالمان کم می‌شود ‌‌‌‌
ایران عضو بریکس شد معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور: 🔹جمهوری اسلامی ایران عضو بریکس شد. عضویت دائم در گروه اقتصادهای نوظهور جهانی یک پیشرفت تاریخ ساز و موفقیت استراتژیک برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. 🔹این موفقیت را به رهبر معظم انقلاب اسلامی و ملت سربلند ایران تبریک میگوییم. 🍃[ : پویشی برای همه مردم ایران ]✨ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️محسن حججی در پیاده روی اربعین 🔹فیلم شهید حججی در پیاده روی اربعین نشان می‌دهد که او بعد از عبور از مرز مهران با شوق وصف ناپذیری مسیر را ادامه می‌دهد. ثبت دقایقی که در آن شاید محسن فکرش را هم نمی کرد کمتر از یک سال دیگر بی‌سر به زیارت ارباب خواهد رفت.
🇮🇷 📝 چرا عضویت در بریکس مهم است؟
⛅️بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖمْ🌥 🔻امام حسین(عليه‌السلام): ملّتى كه خشنودى مردم را با خشم خدا معامله كند، هرگز رستگار نخواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســ🌺لام روزتون پراز خیر و برکت🌱 🗓 امروز جمعه ☀️ ۳ شهریور ١۴٠٢ ه. ش 🌙 ۸ صفر ١۴۴۵ ه.ق 🌲 ۲۵ آگوست ٢٠٢٣ ميلادی ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 داستان کرامت حضرت رقیه به زن فرانسوی ‌‌‌‌ ‌‌‌موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 ماجرای رضاشاه و به تنور انداختن نانوا؛ دروغ یا راست؟🤔 🍃🌹🍃 🆔 http://eitaa.com/meyarpb 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * انگار خنکای اول صبح هم نمی توانست آن مرد همیشه آرام را آرام کند. قرار بود پدر شود. در حیاط قدم میزد .گاه گوشه ای می نشست و گاه می ایستاد و با گامهایی تند و کوتاه، طول و عرض حیاط را طی می‌کرد. دستی در موهای جوگندمی اش می کشید و بی اختیار نگاهش کشیده می‌شد به سمت اندرونی. آن روز صبح نرم بادی می وزید آفتاب تازه از دل خاک برخاسته بود و سرشاخه درختان نارنج و پرتقال را با انگشتان طلایی‌اش نوازش می‌کرد. اما نهال خرمالو هرچه می کرد نمی توانست با برگ های نازک و کرکی اش، دست طلایی آفتاب را بگیرد. زنی ضیق ضد مادر بود مرد از جا جهید و دلشوره داشت که سر به آسمان برد و زیر لب زمزمه کرد: «امن یجیب و المضطر اذا دعا و یکشف السؤ» مادر همچنان درد میکشید و پدر بی قرار بود و مضطرب. با قدم های تند طول و عرض حیاط را طی کرد و قهرمان داستان واقعی ما هنوز متولد نشده بود که پدر روی پله سنگی ایوان نشست. پدر به خاطر آورد جایی شنیده بود که در بعضی از روایات این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدی علیه السلام شده است از یکی از علما شنیده بود در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین آمده که این آیه درباره مهدی (عج) نازل شده به خدا سوگند ،مضطر اوست که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز به جا می آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر می‌دارد .خدا دعای او را اجابت می کند و ناراحتی ها را برطرف...» ناگهان آرامشی به او دست داد. لبخند کمرنگی بر لبانش نشست و خیره شد به لاجوردی حوض سنگی بزرگی که وسط حیاط دراز کشیده بود و ماهی های ریز و درشت در آغوشش این سو و آن سو می رفتند. مرد نفسی عمیق کشید و بعد نگاهش تا آن شمشادهای همیشه سبزی رفت که در حاشیه باغچه رشد کرده بودند. قابله کنار مادر نشسته بود و از او مراقبت می کرد. زنی بلندقامت میانسال و سرد و گرم چشیده. قرآن انگار همه شیرازی های قدیمی می‌شناختند و احترامش را نگه می داشتند. از اهالی خیابان های خیابان احمدی و سردزک گرفته تا عربان و فلکه شاهزاده قاسم. همه می‌گفتند دستش سبک است و حضورش اطمینان بخش. قابله دست بر پیشانی عرق نشسته مادر کشید و گفت:« دل نگران نباش دیگه تمومه»
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * مادر دردآلود فریاد زد انگار نوزاد قصه ما نمی‌خواست از اوج افلاک به مقام که تیره خاک و دم بگذارد پدر با شنیدن صدای جیغ چشمش به آسمان و گلدسته آقا شاهچراغ افتاد و دلش لرزید .بغضش شکست و چیزی زمزمه کرد. اما وقتی صدای گریه نوزاد را شنید و اشک هایش به لبخند رسید و سر به سوی آسمان برد. _مشتلق بدین آقو.. پدر سر برداشتن با چشمان نمدار به قابل خیره شد. _حاج کرامت پسر گیرتون اومده... _خوش خبر باشی خانوم. پدر زانو ساز کرد و روی پله سنگی نشست و پرسید: «حال مادرش چطوره؟!» _رمق نداره ولی خوب میشه ایشالا... _الحمدالله رب العالمین و اینگونه شهید غلامعلی دست بالا در سال ۱۳۴۱ شمسی به دنیا آمد. روزهای کودکی اش در همان خانه ای قدیمی طی شد و روزها منزلشان در محله شاهچراغ بود. جایی میان کوچه پس کوچه های خاکی و باریک و پیچ در پیچ. کوچه هایی که مانند جویباری از زندگی در میان خانه های خشتی و کاهگلی پیچ و تاب می خوردند. گاه به گاه باریک می شدند و گاه در جوار امامزاده ای سبزپوش آرام می گرفتند. غلامعلی و هم بازی هایش وقتی از تعداد بازی خسته و تشنه و بی رمق می‌شدند در سایه امامزاده استراحت می‌کردند و خنکای آب سقاخانه آتشفشان ها را فروکش می کرد کوچه پس کوچه های مهربان شیراز را نمیشود به آسانی نوشت باید خودت در این پیچ و تاب ها قدم بزنی تا بفهمی استشمام عطر گلاب از مسجد محله چه صفایی دارد. پس کوچه های محله گاه به میدان چی وصل می شدند و گاه با بازارچه می‌رسیدند کوچک اما باصفا. بازارچه از عطر خوش نان تازه می داد. و رایحه هلو گلاب و آویشن را پراکنده می‌کرد .نانوایی سبزی فروشی بقالی و عطاری و دوکان های ثابت این بازارچه های کوچک بود. روزها کوچه پس کوچه های محله احمدی، بازی های کودکانه را نظاره می‌کردند که بعدها در جنگ حماسه ساز شد. روزهای کودکی غلامعلی به همه شیرینی و زیبایی مانند برق و باد گذشت. حالا دیگر غلامعلی قد کشیده بود نوجوانی بود درشت اندام با موهای تیره و مجعد و چشمانی نافذ. حالا دیگر غلامعلی دست بالا نوجوانی ۱۴ ساله بود. نه چندان بلند قد، اما مهربان با لبخندی که موج از دوستی را به مخاطبش هدیه می داد. از مدرسه که بر می‌گشت و وسایلش را برمی داشت میرفت. _کجا میری پسرم؟! _میرم مسجد جامع _کی برمیگردی؟! _قبل از غروب برمیگردم. حالا دیگر با چند نفر از دوستان و همکلاسی هایش بیشتر وقت‌ها می‌رفتند مسجد جامع همان مسجدی که می‌گفتند قدیمی ترین مسجد شیراز است و قدمتی دارد به بلندای تاریخ اسلام.
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * غلامعلی و دوستانش همانجا درس می‌خواندند تکلیف هایشان را انجام می‌دادند و گاهی هم به وقت نماز همراه سایرین به جماعت نماز می خواندند. _پسر جون برو صف آخر نماز! نماز بلد نیستی. برو صف آخر وایسا نماز بقیه را خراب نکن. _آخه من بلدم _راست میگی؟! احسنت کی بود که حس حال مسجد تغییر کرده بود به آتش زیر خاکستر می مانست. وقت قرآن علی و همکلاسی‌هایش وارد مسجد می شدند ،می دیدند عده‌ای در راهروهای اصلی جمع شده و دارند درباره مسائلی پچ پچ میکند. یک روز از هنگامی که غلامعلی به راهروی ورودی مسجد قدم گذاشت، عده‌ای را دید که داشتند چیزی را که روی دیوار نصب شده بود ،می خواندند.به خاطر فشردگی مردم غلامعلی چیزی نمی دید، اما صحبت هایشان را می توانست بشنود. _این حرف ها آخر و عاقبت نداره.. _ها کاکو سیاست پدر و مادر نداره که.. _دروغ که نگفته ..حرف حق زده... _یعنی از کاشانی و مصدق بالاتره؟!.. _ها... فکر کردن با دو تا اعلامیه میتونن روبروی حکومت وایسن... _سید آل پیغمبره ..حرفش حقه.. _حق یا ناحق چه فرق میکنه؟! _همش خیال خام... نمیشه با اینا در افتاد.. _زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد... _مگه آدم هر حرفی باید بزنه... _این مملکت قانون داره.. آجان و امنیه داره... زندان و بگیر و ببند داره... _عاقبت این حرفا زندان اعدام و اعدامه... _منم که میگم این سید نمیتونه کاری از پیش ببره. _ای آقو کارش درسته خدا هم پشت و پناهشه.. کسی از انتهای کوچه که به مسجد می رسید داد زد :«دارن میان آجان.. آجان...» یکی دیگر داد زد :«مامورا اومدن » مردم به سرعت پراکنده شده هر کسی از سمتی رفت. اما غلامعلی انگار قدرت حرکت را از دست داده بود .چشم از کاغذ روی دیوار بر نمی داشت این کلمات انگار او را مجذوب کرده بودند.. «زنده باشند مردمان مجاهد و عزیز تبریز ،که با نهضت عظیم خود مشت بر دهان یاوه گویانی زدند که با بوق های تبلیغاتی،انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صد درصد مخالف است،انقلاب شاه و ملت می خوانند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید میدهم. نوید پیروزی نهایی. آذربایجانی‌ها بودید که در صدر مشروطیت، برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خود کامگی سلاطین خود به پا خاستید و فداکاری کردید. اهالی معظم بعدی در آذربایجان بدانند که در این راه تنها نیستند. همه در بیزاری از دودمان پهلوی شریک شمایند. امروز شعار ها در کوچه و برزن مرگ بر شاه است . من از عدد مقتولین اطلاعی ندارم اما از بوق های تبلیغاتی معلوم می‌شود که جنایت ها بیش از تصور ماست .با این وصف شاه افراد پلیس را که به قتل عام دلخواه او دست نزده اند به محاکمه می خواهد بکشد..» _این جا چه غلطی می کنی ؟! هان...