تنبلی نکنی هااا خسته ای ؟ از امشب شروع کن دو رکعت بخون

دعا برای بچه های کانال بنده حقیر فراموش نشه

#چله_انسان_ساز : #روز_سی_چهارم قراࢪ عاشقانہ با امام زمان عج : 👇 د؏ـا؎ ؏ـہد از امام صادق علیہ السّلام روایت شده : هرڪس چهݪ صبحگاه دعا؎ عهد را بخواند، از یـــــــاوران قائم‏ ما باشد و اگـــــر پیش از ظهور آن حـضـرت از دنــیا برود، خدا او را از قــبـر بیرون آورد ڪه در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالۍ بر هر ڪــلمه هزار حسنہ به او ڪرامت فرماید و هزار گناھ از او محو سازد.

#توصیه_علما 🍀؏ـلامھ طباطبایی مۍ‌فرمود🍀 ☀️«در شب و روز زمانی را برای حسابرسۍ خود قرار بدهید و ببینید که این ²⁴ ساعت چگونه بر شما گذشتہ. 👌اهل محاسبہ باشید. 🌱 همان‌طور ڪه یڪ بازرگان، یڪ ڪاسب، دخل و خرج خود و صادرات و وارداتش را حساب می‌ڪند، ببینید در شبانہ روز؎ ڪه بر شما گذشته، چه چیز؎ اندوخته‌اید، چه گفته‌اید، 👌 یڪ یڪ رفتار و گفتارتان را حساب برسید، از نادرستی‌ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود، 🌱و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاڪم عقل بود، خدا را شاڪر باشید تا به تدریج برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملڪھ بشود.» ترک‌گناه = ↯ #خوشحالی‌امام‌زمان‌عج 🌱[ @Forty_days_to_God ]

#دعای_هر_روز_رمضان _ روز بیست و سوم خدا؎من... در اين روز - از گناهانم شستشویم دھ - از عیب‌هایم پاڪم ڪن - و دلم را به پرهیزڪاࢪ؎ دل‌ها بیازما؎ " ا؎ نادیده گیرنده لغزش‌ها؎ اهل گناه "💫 ترک‌گناه = ↯ #خوشحالی‌امام‌زمان‌عج 🌱[ @Forty_days_to_God ]

#انسان_شناسی ۳۱ #استاد_شجاعی #استاد_عالی #حاج_حسین_یکتا ✖️اینجوࢪ؎، بعد از تولدټ به برزخ، اصلاً تحویلت نمی‌گیرند! ✖️ ڪاࢪ؎ به ڪارت ندارن! ✖️ ارزش و وزنی بࢪات قائل نیستند! ➖ چون اینجا خودت، خودتو تحویل نگرفتی، ➖ چون اینجا ڪاࢪ؎ به ڪار خودت نداشتی، ➖ چون اینجا وزنت رو سنگین نڪرد؎! 🔴 ڪی گفته؟ اتفاقاً من خیـــلی هم حواسم به خودم هست! ✖️ اگࢪ هست؛ پس چرا اینقدر متلاطم و ناآرومی؟ #مهندسی_معشوق @Ostad_Shojae

#تندخوانی_قرآن_کریم جزء بیست و سوم استاد مـ؏ـتز آقایی ترک‌گناه = ↯ #خوشحالی‌امام‌زمان‌عج 🌱[ @Forty_days_to_God ]

#خاطره_ای_از_ماه_رمضان سلام بهترین خاطره ی من از ماه رمضان پارسال بود ، مادر یک قابلمه کوچک شله زرد درست کرده بود . من و خواهر کوچکم شله زرد خیلی دوست داشتیم ! اون روز مادر برای افطار فقط شله زرد آماده کرده بود . نزدیک افطار مادرم در ظرفهای کوچک شله زرد ریخت وبا کمک من روی انها را با دارچین و پودر گل تزیین کرد، من و خواهرم برای خوردن شله زرد لحظه شماری میکردیم ولی مادر از اینکه نتونسته بود غذای دیگری برای افطار خودش و پدرم اماده کند ناراحت به نظر میرسد . مادر از من خواست تعدادی از شله زردها را برای همسایه ها ببرم که من و خواهرم با ذوق خاصی این کار را انجام دادم ؛ هر کدام از همسایه ها که برایش شله زرد بردیم در عوض یک کاسه آش و دیگری سوپ به ما دادن . ان شب سفره ی ما از هرشبی رنگین تر بود ! #ارسالی_اعضا