🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌿#ڪݪام_شـھید💌
در انتخابات شرکت کنید که تکلیف الهی است.
رأی شما دفاع از اسلام و قرآن است
و مواظب باشید به کسانی که برای #شهرت
و #قدرت خود را مطرح ساخته اند رأی ندهید.
#شهید_سیدمهدی_مشایخی🌹
#انتخابات
#حامیان_ایت_اله_رئیسی
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی💔
درون قلب جهان، انقلاب گشته بیا
نفس، بدون تو همچون عذاب گشته بیا
نظاره کن به فرا سوی مدینه و ببین
حرم به دست حرامی خراب گشته بیا
#هشتم_شوال🥀
#سالروز_تخریب_قبور_ائمه🏴
#تسلیت_باد🥀
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313
🏖داستان زندگی ما مثل یک کتاب رمان است.
ما رمان را تند ورق میزنیم تا به پایان قصه و پایان ماجرای کاراکترهای داستان برسیم اما دریغ از اینکه داستان و قصه در پایانِ آن نیست بلکه در تک تک ورق های این کتاب است
روزهای زندگی را هم تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی آن سوی روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود. زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم.
#پندانه
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313
✨﷽✨
#داستان_آموزنده
✍مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود میگفت: در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود.
هر چه غلام او را از این کار بر حذر میداشت مرد توجه نمیکرد..
تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش، آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد.
وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد. ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن برهند.
آن مرد از ترس جان، خیکها را یکی یکی به دریا میانداخت.
*در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی.»*
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
#کلاسداری
🦋@gasdak313
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
⚠️آموزش حرفه ای بازیگری
زیر نظر حرفه ای ترین اساتید
بازیگری کشور...😊
👆👆
#پوستر
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313
اگر «دولت سوم روحانی» روی کار بیاید چه بلایی سر مردم میآید؟
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313