eitaa logo
غریب‌طوس|𝑮𝒉𝒂𝒓𝒊𝒃‌𝑻𝒖𝒔
2هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
69 فایل
[ بسم‌الله ] شهدا‌ مانند‌ من‌ و‌ تو‌ در‌ این‌ دنیا‌ زندگی‌ کردند ؛ ولی‌ اهل ِ دنیا‌ نشدند .. روحی در شوق ِ پرواز ، ولی در حصار ِکالبدی از گناه :) محتاج به توجه خاص ِاُمُ‌المصائب حضرت زینب "س" کپی با ذکر صلواتی برای ظهور ِ مولا ..
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 | بمباران بسیار شدید شهرهای جنوب لبنان توسط جنگنده های صهیونیستی . ♻️👇🏻 پوشش فوری اخبار/عضوشوید🔥 https://eitaa.com/joinchat/2070806884C7ff3ca0c2b
بسم‌ࢪب‌الشـঌـدآءوالصدیقین 🕊🍂🥀
جانبازشهید محمد رجب زاده معروف به بابا رجب
حاج رجب محمدزاده معروف به "بابا رجب" متولد ۱۳۱۷ مشهد شهادت ۱۴ مرداد ۹۵ پیشه نانوایی جانباز 70٪ نانوای بسیجی بود که در دوران دفاع مقدس و در سال 1366 در منطقه هور عراق، براثر اصابت خمپاره از ناحیه سر و صورت به درجه جانبازی نائل شد.
خانم حاج رجب که زمان جانباز شدن همسر نانوایش ۳۰ ساله بود و چهار فرزند داشت، می گوید: همسرم همیشه می گفت اگر نماز و روزه واجب است، جبهه رفتن هم، حق و واجب است. پرسیدم چگونه خبر مجروحیت حاج آقا را به شما دادند، محمدرضا محمدزاده، فرزند بزرگ حاج رجب که تنها هشت سال پدرش را با صورت عادی اش دیده، می گوید: آن موقع من دوم دبستان بودم، قبل از اینکه خبر جانباز شدن پدر را به ما بدهند، او نامه ای نوشته بود که مرخصی گرفته و به مشهد بر می گردد، ما هنوز از چیزی خبر نداشتیم تا اینکه یکی از هم رزمان پدرم من را در کوچه دید و پرسید، پدرت نیامده؟ من جواب دادم نه و او که با خبر از ماجرا بود گفت که «انشاء الله خبرش می آید.» بعد از آن بود که متوجه شدیم جانباز شده ولی نمی دانستیم از چه ناحیه ای، فکر می کردیم دست یا پایش قطع شده است، اما وقتی وارد بیمارستان فاطمه الزهرا تهران شدیم من و مادرم با صحنه ای مواجه شدیم که برایمان قابل درک نبود. پدرم را فقط از پشت سر توانستم تشخیص دهم، ترکشی که به او خورده بود تمام صورتش را از بین برده بود.
وضعیت حاج رجب بعد از مجروحتیش باعث شده بود تا زندگی خودش و خانواده اش هم مثل صورتش از حالت عادی و طبیعی خارج شود، بچه هایی که تا مدتی قبل از سر و کول پدر بالا می رفتند حالا با دیدنش جیغ می کشیدند و فرار می کردند. او بعد از هر عمل صورتی جدید پیدا می کرد و همین باعث شده بود تا خانواده اش نتوانند به راحتی با این وضعیت کنار بیایند، از همسرش که می پرسم چگونه با این وضعیت کنار آمدید، پاسخ می دهد: کارم شده بود گریه و تا دو سال هر شب با بغضی می خوابیدم که رهایم نمی کرد، یک شب که قبل از خواب بسیار گریه کرده بودم خوابی دیدم که بعد از دو سال خداوند صبری به من داد که تا همین حالا ادامه دارد. خواب دیدم در پایین جایی شبیه به جبل النور کوهسنگی ایستاده ام، مقام معظم رهبری در بالای این کوه دستشان را دراز کرده اند و مرا به بالای بلندی آوردند، مادر شهیدی که در کنارمان ایستاده بود را نشان دادند و گفتند مقام شما با مقام این مادر شهید یکی است.
صورتش باعث شده تا هر که او را می‌بیند هر گمانی جز واقعیت را از ذهنش عبور دهد؛ عقب ماندگی، جذام، سوختگی و …    عکس العمل و واکنش ها هم تقریبا یکسان بوده، هر غریبه ای که در کوچه و بازار او را می بیند یا از او روی بر می گرداند یا ناخودآگاه صورتش در هم کشیده می شود.
تنها آرزوی خود را دیدار با رهبر انقلاب عنوان کرده بود؛ همزمان با نوروز 94 و حضور مقام معظم رهبری در مشهد مقدس آرزوی دیرینه بابا رجب که در تمام رسانه‌ها بازگو شده بود شکل تازه‌ای گرفت و یازدهم فروردین در جریان تشرف مقام معظم رهبری به مشهد مقدس آرزوی بابا رجب و خانواده‌اش برآورده شد و آنها در تالار آینه حرم مطهر رضوی با مقام معظم رهبری دیدار کردند.
بوسه باران رهبر انقلاب بر صورت بابا رجب و گفتگوی چند دقیقه ای آنها اوضاع روحی بابا رجب را کاملا متفاوت از گذشته کرد؛ پسر کوچک بابا رجب در بخشی از بازگویی خاطره دیدار پدرش با مقام معظم رهبری گفته بود: "هیچ‌کدام از اعضای خانواده نمی‌دانستیم که قرار است به دیدار رهبر برویم. به ما گفتند این دیدار با تولیت آستان قدس رضوی است، به تالار آینه که رسیدیم دیدیم برای نماز مغرب و عشا دو ردیف سجاده پهن کرده‌اند؛ فکر می‌کردیم قرار است نماز به‌امامت تولیت آستان قدس خوانده شود اما با صدای اذان مقام معظم رهبری وارد تالار شدند، اصلاً انتظار روبه‌رو شدن با چنین صحنه‌ای را نداشتیم اما این افتخار نصیبمان شد تا نمازمان را به ایشان اقتدا کنیم؛  پس از نماز پدرم با مقام معظم رهبری دیداری کوتاه داشتند، پدرم فقط اشک می‌ریختند، ما نیز بهت‌زده شده بودیم چون واقعاً انتظار روبه‌رو شدن با مقام معظم رهبری را نداشتیم اما خوشحالیم که سعادت این دیدار هرچند کوتاه نصیبمان شد و پدرم به آرزوی دیرینه‌اش رسید. مقام معظم رهبری بوسه‌ای بر پیشانی بابا رجب زدند و برادرم چفیه مقام معظم رهبری را برای تبرک از ایشان درخواست کردند و همان‌جا رهبر انقلاب چفیه‌شان را به برادرم هدیه دادند؛ هرچند دیدار بسیار کوتاهی بود اما آرزوی پدر و مادرم پس از سال‌ها برآورده شد و این دیدار افتخار بزرگی برای خانواده ماست."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹فیلم/ لحظاتی از اهدای چفیه رهبرمعظم انقلاب به جانباز شهید رجب محمدزاده (بابا رجب)
 حاج رجب محمدزاده، بر اثر عفونت ریه در بیمارستان امام حسین(ع) مشهد بستری شد و سرانجام در تاریخ 14 مرداد 1395 با پر کشیدن به آسمان به جمع یاران شهیدش پیوست.