eitaa logo
🇵🇸 علی قلیچ | Ali Ghelich
3.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
﷽ 𝟑.𝟔𝐤⇢𝟑.𝟕𝐤 ┊كانال‌اطلا؏رسانی‌طرفدارانِ🤍 𒀭𝘼𝙡𝙞 𝘼𝙠𝙗𝙖𝙧 𝙂𝙝𝙚𝙡𝙞𝙘𝙝🌿 ⌗خوانندہ‌ی‌ارزشی!🕊️ ⌗شاعر،موزیسین‌ومداح‌اهل‌بیت!🌱 ⌗وفرزندشهیدسهراب‌قلیچ‌پور☁️• ⌗ کانال پاسخگویی‌به‌ناشناس↶ @alighelichpv ⌗ و خدماتمون↶ @GHELICH_IR_info
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🤞🏻 یِـــڪ‌... ڪَربَــلا‌مـُــقــابِــل هـَــراِنتِـــخـــاب‌ِمـــاســت:))💛✨ 🎧 @GHELICH_IR
131.7K
🖇🖤تِظَݪ‌غَࢪیب 🖇🖤لٰڪِنَڪ‌وطـــــݩ ~•~•~•~•~•~•~•~ 🎼غࢪیب‌ماندے ‌امّاخودٺ‌ݐناھ‌و‌وطــــݩ‌هستے🌱✨ 🖤🌿 ⋮❥|@GHELICH_IR•🌥✨•
00:00 بِخوآنێدمَـــــرآ ٺااِسٺِجابټ‌ڪنمـ شُمـــآࢪا(:🌱
24.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 موزیک عربی با زیرنویس فارسی باصدای: علی اکبر قلیچ 🎤 و تصویرسازی: 🎨 تدوین و انتشار؛ مؤسسه منتظران منجی"عج" aparat.com/v/m3p9u @GHELICH_IR
Ali Ghelich - Hussein e Daroon - Arabic.mp3
8.9M
موزیک عربی 🎼 باصدای: علی اکبر قلیچ شاعر: نادر التتان تنظیم: هومن آزما ناشر: مؤسسه منتظران منجی"عج" @GHELICH_IR
🇵🇸 علی قلیچ | Ali Ghelich
موزیک عربی #بالحسین_احرار 🎼 باصدای: علی اکبر قلیچ شاعر: نادر التتان تنظیم: هومن آزما ناشر: مؤسسه
📒متن‌موزیک همراه‌ترجمه👇🏻 تظل غريب لكنك وطن تظل وحيد بس تملي الزمن عطش تذوب وتروي السنن جسد عفير بس جنة عدن أشم ثراك يغمرني نسيم وأنا بهواك تاريخي قديم قربني لك يا جرحي العظيم عشقتك اللّه يعلم قصيدة تجري في الدم وبالحُسين أحرار شعاري في محرم أعوفك وين ما أقدر يا كل ما قلبي يتمنّى و لو حافي وعلى المجمر أجي وممنون أتعنّى حُسين وكلّي لعيونك أموت وياك و اتهنّى حياتي بلا عزا ودمعة مثل موت و بلا جنّةوصلاة اللّه وسلام اللّه على جروحك يا بو الأكبر وأنا بكل خطوة في عمري أعيشك والحزن يكبر إذا ثار العطش فيّا أحس بغربتك أكثر و ردد يا نفس هوني ورتل سورة الكوثر أنا العطشان أنا العطشان ذبحني بمصرع المذبوح حسين و هل إسم قرآن نزف آيات كلها جروح وبسم اللّه يا دمعي سنتلو الظامي المحروم حسينً وحسيناه وما ادراك ما المظلوم أعوفك وين ما أقدر يا كل ما قلبي يتمنّى و لو حافي وعلى المجمر أجي وممنون اتعنّى حُسين وكلّي لعيونك أموت وياك و اتهنّى حياتي بلا عزا ودمعة مثل موت و بلا جنّة غریب ماندی اما خودت پناه و وطن هستی تنها ماندی اما آوازه ات تاریخ را پر میکند تشنه شهید شدی ولی همه عالم را سیراب کردی پیکرت خاک آلود ولی خود تو بهشت عدن هستی خاکت را می بویم نسیمی وجودم را فرا می گیرد حکایت عشق من به تو از قدیم الایام است مرا به خودت نزدیک کن ای جراحت عمیق درونم خدا می داند که من عاشقت شدم تو شعری هستی که در خون من جریان دارد و با "حسین آزاده هستیم"شعار من در ماه محرم تو را رها کنم؟چگونه؟نمی توانم ای تمام تمنای من حتی با پای برهنه و بر روی ریگ های داغ به سوی تو می آیم؟به امید اینکه به سرم منت بگذاری حسین!همه وجودم فدای چشمهایت مردن در راه تو برای من شیرین است زندگی من بدون عزاداری و گریه بر تو مانند مرگی است که از پس آن بهشتی نباشد سلام و درود خدا به زخم های تو ای پدر علی اکبر لحظه به لحظه ی عمرم را با یاد تو زندگی کردم و غم تو در سینه ام روز به روز بزرگ تر می شود هرگاه تشنه می شوم به یاد غربت تو می افتم و تکرار می کنم که ای نفس!بعد از حسین زندگی ارزش ندارد و سوره کوثر می خوانم من تشنه امام حسین هستم قصه ی کشتن تو جانم را از من گرفت نام حسین خودش یک قرآن است که از آیه هایش خون می چکد بسم ا...ای اشک چشمهایم که روضه امام مظلوم  محروم را خواهیم وای حسین وای حسین چه کسی از تو مظلوم تر است تو را رها کنم؟چگونه؟نمی توانم ای تمام تمنای من @GHELICH_IR 💛✨
🇵🇸 علی قلیچ | Ali Ghelich
#اهنگ 🎤 خون تو در رگ زمان می رود نام تو جاودانه شد تا ابد عاقبت حق طلبی این بود. . . #حسین_دورن باص
📒متن موزیک 👇🏻 منو ببخش ارباب دلم منو ببخش بی تابه دلم دوست دارم گفتم به تو و یکی نبود حرف و عملم خون تو در رگ زمان می رود نام تو جاودانه شد تا ابد عاقبت حق طلبی این بود سلام لیلی قلبم رسیده وقت جنونم که گوش دل بسپارم به حسین درونم أعوفك وين ما أقدر يكل ما قلبي يتمنّى و لو حافي وعلى المجمر أجي و ممنون أتعنّى حُسين و كلّي لعيونك أموت اوياك و اتهنّى حياتي ابلا عزا و دمعه مثل موت و بلا جنّه الا يا ايها الباقي بگو آب حياتم كو ز گريه ديده ام درياست كشتي نجاتم كو؟ الا يا ايها المصباح در اعماق تاريكي دلم قرص است ميدانم كه تو بسيار نزديكي الا يا ايها المحبوب اي شيرين ترين شورم نميخوانم كسي را جز تو از گهواره تا گورم الا يا ايها المولا جنونم را تماشا كن مرا از عاشقانت بيشتر در عشق رسوا كن الا يا ايهاالارباب درياب اين رعيت را كه بي تو هيچ اميدي نيست فرداي قيامت را الا يا ايهالمعشوق از غم سينه چاكم كن بزن اتش به جان من بسوزانم هلاكم كن الا يا ايهاالساقي بگو يارم نمي‌آيد دگر اهل حرم ميرو علمدارم نمي‌آيد @GHELICH_IR 🖇🚜
[🌿🌻] از اوݩ عکسایي که یه حاݪ خوݕ دارھ! :)🍓🦋 🎧 @GHELICH_IR
عَََڪښٖٖٖ :)🍭ٖ 🖼 👌🏻 🎧 🎼 ●° @GHELICH_IR
34 -به هر حال من اومدم اینجا که بگم همه چی روشن شده و تو هم می‌تونی به شرکت برگردی.دو روزه غیبت کردی و کلی کار عقب مونده داری. +مثل اینکه یادتون رفته منو با چه افتضاحی بیرون کردین! حالا ازم می‌خواین بدون اینکه حتی بهش فکر کنم برگردم و کارای عقب مونده‌ام رو انجام بدم؟! -یعنی تو چیز بیشتری می‌خوای؟خیلی ناراحتی می‌تونی برنگردی! +واقعا که! شما آبروی منو جلوی بقیه بردی و کاری کردی که همه با تحقیر بهم نگاه کنن، حالا هم به جای اینکه ازم معذرت بخوای بهم می‌گی اگه ناراحتم برنگردم. شما دیگه چه جور آدمی هستی؟! -من کاری می‌کنم تا کسی که برات پاپوش درست کرده بیاد و جلوی همه ازت معذرت خواهی کنه، ولی درمورد خودم قبلا هم بهت گفتم،من عذر خواهی بلد نیستم! +من هم بهتون گفته بودم سعی کنید یاد بگیرید. بعدشم من نمی‌خوام کسی به خاطر من جلوی بقیه تحقیر بشه. همین که شما فهمیدین کار من نبوده برام کافیه. من آدمی نبودم که به کسی اصرار کنم و پاپیچش بشم. من عادت داشتم دستور بدم و بقیه اطاعت کنن برای همین دیگه اصراری نکردم و گفتم:" به هر حال من می‌دونم کار تو نبوده و تو هم اگه خواستی می‌تونی برگردی و به کارت ادامه بدی دیگه تصمیم با خودته..." دیگه منتظر عکس‌العملش نشدم و با نشستن توی ماشین، ماشین رو روشن کردم و ازش دور شدم. ولی اون همونجا وایستاده بود و دور شدن من رو تماشا می‌کرد. ۝۝ فردای اون‌روز به محض ورودم به شرکت همون اول کار به اتاق پرهام رفتم و پرهام که تازه اومده و سرش توی کامپیوتر روی میزش بود با ورود من به اتاق سرش رو بالا گرفت و با دیدن من با طعنه گفت:"به! سلام آقا آراد! می‌بینم تنها اومدی.. آرام خانم قبول نکردن که برگردن شرکت؟!..." نزدیکش رفتم و گفتم:"نازی درست به عرضت رسونده. من رفتم و ازش خواستم برگرده ولی او خانمی کرد و گفت بر نمی‌گرده تا تو تحقیر نشی. می‌دونی چرا؟؟ چون من بهش گفتم از تو می‌خوام جلوی بقیه ازش عذرخواهی کنی." پرهام با عصبانیت روی پاش وایستاد و گفت:" آراد تو تکلیفت با خودت مشخص نیست!! یه بار می‌گی کاری کنم که بزاره و بره و حالا هم که رفته می‌ری دنبالش و من رو به خاطر کارم سر زنش می‌کنی!!..." -من گفتم اینجوری بیرونش کنی؟؟! +ببخشید دیگه فکر نمی‌کردم آقا دلسوز هم شده باشی! با صدای زنگ گوشیم حرفی که می‌خواستم بزنم رو خوردم و جواب بابا که پشت خط بود رو دادم:"الو... سلام بابا..." +سلام آراد، الان شرکتی؟فهمیدی چی شده؟ -آره شرکتم. چی چی شده؟؟ +انتقال وجه رو می‌گم. فهمیدی جریان چی بوده؟ -آها آره، به خاطر ایراد سیستم اینجوری شده بود ولی الان درست شده. +خب خداروشکر! من که گفتم این دختر این کار رو نمیکنه. آراد همین امروز میری دنبالش و میاریش شرکت فهمیدی؟! -رفتم ولی نیومد. +یعنی چی که نیومد؟ -یعنی اینکه من بهش گفتم فهمیدم کار او نبوده و می‌تونه برگرده سر کارش ولی او گفت که دیگه بر نمی‌گرده. +خدا می‌دونه تو چجوری ازش خواستی برگرده!... آراد من آخر وقت میام اونجا و تا اون موقع آرام باید شرکت باشه!!!... -من یه بار ازش خواستم بر... +آراد یاد بگیر روی حرف من حرف نزنی! وقتی میگم امروز باید اونجا باشه یعنی باید باشه!! -باشه سعی خودم رو می‌کنم که برش گردوندم ولی... +ولی بی ولی! من اومدم باید ببینمش!... ✍🏻میم.الف
هدایت شده از یـٰارا '
خیر ٺجࢪبـے‌بودھ🤞😎