نیمه شب است و باز در انتظار معشوقم!
هزاران سالی ست که صدای قدم هایش را نشنیده ام!
علی را میگویم!
کارم شب و روز شده است از علی گفتن!
چندین سالی ست که این قرار را گذاشته ام!
گذر هر که به من می افتد لب میگشایم و ذکر علی علی را باز از سر میگیرم!
از علی میگویم برایش و ملائک را به چشم میبینم که هر گاه آن رهگذر به من و فضائل علی گوش میکند برایش عبادت مینویسند و عبادت!
تا آنجا که توان شمارشش از دستم در میرود!
دانستید کیستم؟
محرم راز های علی!
شنوای گریه ها و راز و نیاز های نیمه شبش!
چاهِ میان نخلستان!
مونس و همدم علی...
در تمام عمرم!
از زمانی که علی مرا در دل نیمه شب کَند و شدم محراب و معراج عبادتش تا همین لحظات کسی را به مانند او ندیدم!
نه به زهد و تقوای او!
نه به دانش و علم او!
نه به صبر و حلم او!
هیچ کسی را در این دنیا نمیتوانی به مانندش بجویی و بپویی!
از ملائک که سراغ علی را در آن عالم گرفتم و پرسیدم که آیا او را ملاقات کرده و حضورش را درک کرده اید؟
گفتند ما آن مقام و فضیلت را نداریم به محضرش برسیم اما لطف او و خدای عزوجل ما را شامل شده است و توانستیم به محضر مقدسش برسیم و ذره ای از حضور مقدس و انورش را درک کنیم!
در تمام این سال های فراق
که علی را ندیدم و دوری اش چشیدم مست و سرمست حضورش و دیوانه و مجنون او شدم!
و به عینِ دیدم که مجنون و عاشق علی عاقبت بخیر است و همین عنایت او را بس که در بهشت توان دیدن روی علی را دارد!
و تا ابد مستِ لبخند و آوای سخنش خواهد بود!
عشق علی ما را بس است تا ابد!
عاقبت به خیر باشید
که علی تمامِ معنای خیر است!
به امید دیدار دوباره ی رویش جان خواهیم داد!
الحمدالله الذی جعلنا من المتسکین بولایه امیرالمومنین
#صراط_علی_مستقیم
ماییم أعراف که ياران خود را از سيمايشان مى شناسيم و خداوند جز با معرفت ما شناخته نمی شود و ماییم اصحاب اعراف كه ميان بهشت و دوزخ می ایستیم، و هيچ كس به بهشت وارد نمی شود جز آنكه ما را شناخته و ما نيز او را بشناسيم، و كسى به دوزخ نمی رود جز آنكه منكر ما بوده و ما نيز او را انكار كنيم.
_امیرالمومنین علی(علیه السلام)
کاملا به یاد دارم که آنچنان مستِ وجود و عبادت آن دو نور شده بودم که متوجه ورود ابوطالب نشدم!
نبی به سجده رفت و علی هم نیز؛
که ابوطالب با خود سخنی زمزمه کرد و مرا متوجه خود کرد:
سرانجام آغاز کردید راهی را که می بایست...
نبی برخاست و تبسمی کرد و ابوطالب محو تماشای لبخند رسول به علی فرمود:
《علی جان!
حواست را جمع کن
و با تمامِ وجود از پسر عم ات محمد حمایت کن و او را یاری کن!
که نیاید روزی که او را تنها گذاری
و از همراهی اش دریغ ورزی!》
خدا را شاهد میگیرم که هزاران سال از سخن ابوطالب میگذرد و قبل از این سخن و بعدش؛در تمام سال ها و روزها و لحظه ها لحظه ای علی از همراهی آن رحمت و نور رسالت دریغ نورزید
و دم به دم مطیع و فدایی راهش بود
که خود شنیدم نجوای علی با خداوند عزوجل را که میفرمود:
بار پروردگارا!
من نخستین کسی هستم که روی به تو آوردم و صدای رسول تو را شنیدم و اجابت کردم!
و به راستی که علی خود نبی بود و نبی علی که علی می دید هر آنچه را که نبی می دید و می شنید هر آنچه را که او می شنید و می دانست هر آنچه را که او بدان علم داشت!
علی معجزه ی خدا بود!
معجزه ای که این خشتِ ناچیز تا به حال نظیرش را ندیده است!
اگر خواهی خداشناس شوی علی را شناس که او تجلی نور و صفات خداست!
از آنجا که روزی خود شنیدم که علی فرمود رسول خدا برایش طلب آمرزش کند و خود دیدم که رسول برخاست و به نماز ایستاد
سپس دستش را برای دعا به درگاه حضرت حق بالا برد و فرمود:
خداوندا به حق بنده ات علی مغفرتت را شامل علی کن که من سراغ ندارم کسی را گرامی تر از که او را شفیع قرار دهم!
از همان روز است تا به امروز لحظه ای ذکر بِعلی بِعلی از زبانم نیافتاده است و هر رهگذر که از من عبور میکند با علی و مقام و آبرویش نزد خدا برای او دعا و مغفرت طلب میکنم که علی گرامی ترین و عزیز ترین شفیع و واسطه به درگاه خداست!
با آرزوی بودنِ خشتِ خانهِ اش در بهشت!
عاقبت به خیرِ ولایتِ علی باشید!
#صراط_علی_مستقیم
چون خداوند به ابراهيم فرمان داد
بجاى پسرش اسماعيل آن قوچى را كه فرستاده بود ذبح كند،
ابراهيم آرزو كرد كه پسرش اسماعيل را به دست خود ذبح مى كرد
و به ذبح آن قوچ مأمور نمى شد تا به قلبش آن رسد كه به قلب پدرى كه عزيزترين فرزندش را ذبح كرده مى رسید،
تا با اين كار به بالاترين درجه ثواب مصيبت زده نايل گردد.
پس خداوند به او وحى كرد:
اى ابراهيم محبوبترين خلق من نزد تو كيست؟
عرض کرد:
پروردگارا، كسى را كه محبوبتر از حبيب تو محمد مصطفی (صلوات الله علیه) باشد نيافريده اى.
وحى شد:
آيا او را بيشتر دوست دارى يا خودت را؟
عرض کرد:
او را از خودم بيشتر دوست دارم.
خداوند فرمود:
آيا فرزند او را بيشتر دوست دارى يا فرزند خودت را؟
عرض کرد:
بلكه فرزند او را.
خداوند سبحان فرمود:
ذبح شدن فرزند او به دست دشمنانش براى تو دردناكتر است يا ذبح شدن فرزندت به دست خودت به سبب اطاعت من؟
عرض کرد:
پروردگارا ذبح شدن فرزند او به دست دشمنانش برايم دردناكتر از ذبح فرزندم به دست خودم است.
پروردگار رحمان فرمود:
اى ابراهيم طائفه اى كه گمان مى كنند كه از امّت محمد (صلوات الله علیه) هستند، فرزند او حسين (علیه السلام) را پس از وى از روى ستم و دشمنى مى كشند، همان گونه كه قوچ را سر مى برند و با اين كار دچار غضب من مى شوند.
ابراهيم با شنيدن اين سخن بسيار ناراحت شد و قلبش به درد آمد
و شروع به گريه كرد،
پس به او وحى شد که:
اى ابراهيم ناراحتى تو بر قتل حسين (علیه السلام) را معادل ناراحتى تو بر فرزندت اسماعيل، در صورتى كه او را ذبح مى كردى قرار مى دهم و با اين كار تو را به بالاترين درجه اهل ثواب در مصيبت مى رسانم و اين معناى سخن خداوند عزوجل است كه فرمود:
«و فديناه بذبح عظيم».
_امام رضا(علیه السلام)
" قُلوب | GHOLOOB "
چون خداوند به ابراهيم فرمان داد بجاى پسرش اسماعيل آن قوچى را كه فرستاده بود ذبح كند، ابراهيم آرزو
"حضرت ابراهیم(علیه السلام)با حزن و بکاء بر امام حسین(علیه السلام) به مقام عالی و بالاترین درجه ثواب رسید."
دست علی را برده است بالا!
ای مردم!
هیچ آیه ی رضایتی در قران نیست مگر اینکه علی مقصود اوست!
و هیچ آیه ی ستایشی نیست مگر اینکه علی در آن ستایش شده است...!
#صراط_علی_مستقیم
آینه ی تمام نمای خدا و تجلی اش!
مظهر صراط المستقیم
و تمام آیات قرآنش!
هو الاول و الاخر والظاهر و الباطن !
کجاست که او نباشد و نشانی از او نیابی!
تمامِ دنیا و عقبی علی است!
سِّر الله!
مظهر العجائب!
مرآت الله!
ذکر الله العظیم!
آیه الله الاکبر!
همه اوست!
کیست که او را نبیند!؟
و چه میبنید آنکه حب او را ندارد؟!
#صراط_علی_مستقیم
ولایت علی شد
حصار محکمش!
هر کس ولایتش داشت
و حبش در دل!
در آغوش خداست!
به حکمِ
ولایة علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی!
#صراط_علی_مستقیم
تجلی یافت با علی بر کوه
سخن گفت با صدای علی در معراج
خدا از علی گفت و علی از او
خدا او را نشان داد و علی او را
دینِ خدا علی ست!
و جلوه اش علی ست!
و قال الله عزوجل:
انا اعلی و هو علی!
#صراط_علی_مستقیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و نور✨🌱
عیدتون مبارک.
انشاءالله همیشه در پناه مهر و محبت آقا جانمون اميرالمؤمنين (ع) باشیم:)
حرم امام رضا (ع) دعاگوتون هستم🌿...
" قُلوب | GHOLOOB "
*.* بسم الله الرحمن الرحیم *.* پیامبر اکرم "صلیاللهعلیهوآلهوسلم" میفرمایند: هر کس به نوشتهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم نتیجه کاری که حدود یه ماه قبل تصمیم گرفتیم برای عید غدیر انجام بدیم🌻. مرسی از همه کسانی که پیام و منتشر کردند و یا کمک مالی کردن🌿✨ اجرتون با خود آقا:)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و ادب خدمت همگی رفقای مشتی!
بعد مدت ها یه منبر بریم😅
یه تلنگر بزنیم به خودمون!
به نظر من
یکی از مشکلات اصلی ما اینه که
میشینیم
حرکتی نمیکنیم
تصمیم محکمی نداریم
و از خدا توقع داریم همه نعمت ها رو به ما بده
و بعد هم مشکل رو از خدا میبینیم که چرا دعای ما رو مستجاب نمیکنه؟!
چرا حاجت ما رو نمیده؟!
چرا ما رشد نمیکنیم؟!
خصوصا در رابطه با حاجت خواستن از ائمه اینطور هستیم
که ما دائما متوسل میشیم
چله میگیریم
اما حاجت نمیگیریم
و بعد میگیم
امام حسین ما رو نمیخواد
امام زمان هم ما رو فراموش کرده
و و و و ....
تا حرکتی از جانب ما نباشد کاری انجام نمیشود!
در قرآن هم به این امر اشاره شده که
آقا!
إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىَ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ
قطعا خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد
مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند
حالا ما هی بگیم آقا کربلا بده
و با عمل مون هی به امام حسین پشت کنیم
چه کربلا خواستنیه؟!
لپ مطلب اینکه
آقا تا وقتی خودمون نخوایم هیچ تغییری اتفاق نمی افته!
ما نشستیم میگیم رشد کنیم!
با نشستن که چیزی تغییر نمیکنه!
شما یه قدم بردار!
بعد میبینی خدا چطوری هلت میده تو مسیر درست!
چه جوری کربلا برات مینویسه!
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته😅
بسم الله الرحمن الرحیم
رب اشرح لی صدری، و یسرلی امری، واحلل عقده من لسانی، یفقهوا قولی
سلام رفقا🌿✨
عیدتون مبارک
طاعات و عباداتتون قبول
موافقید با هم معنی یه سری آیه از جزء ۴ که برای دیروز بود و بخونیم؟
اول از همه آیه ۱۱۸ سوره آل عمران
اون بخشیش که میگه "مسلمانان! سفره دلتان را پیش هر کس و ناکسی باز نکنید" حقیقتا خیلی زیباست :)
این آیه در مورد دوستی مؤمنان با کافران هست ولی برای من تداعی کننده معنای فراتری بود
من یاد کلیپ ما صاحب داریم افتادم که میگفت "لازم نیست تو به کسی بگی حالم بده
امام میدونه
ما صاحب داریم
به غریبه ها نگید حال بدتون رو
تو خلوتتون به صاحبتون بگید
اهل بیت دوست دارن به خودشون بگی :) "
آیه ۱۵۳ سوره آلعمران
"اینجا بود که خدا از لطف خودش کاری کرد که برای همه سهلانگاریهایتان حسابی غمگین و پشیمان شوید تا ... سرخورده نشوید"
شما لطافت و ببینید :)
توی همهی غمهاتون یادتون باشه که خدا یه وقتایی یه سری غمهایی رو به دلمون میاندازه تا حالمون بدتر نشه! یعنی با یه غمی جلوی یه غم خیلی بزرگ و میگیره.
بعد تازه دقت کنید. میگه از سر لطف خود!
آیه در مورد چیه؟ در مورد یک سری مومن که در جنگ احد ترسیدن و فرار کردن. بعد خدا همینقدر مهربانانه میگه جلوی سرخوردگیتون و میگیرم :)
همینقدر لطیف...
- از سخنان رسول خدا اینگونه فهمیدم که وقتی میگوید علی، انگار گفته قرآن! و وقتی میگوید قرآن، انگار گفته علی! جوری از علی و قرآن سخن گفت که باورم شد این دو در هم تنیده شدهاند و علی قرآن ناطق است!
ماهان با تعجب رطب را از دست پیرزن میگیرد و در دهان میگذارد. پیرزن ادامه میدهد:
- بیراه نگفتهام اگر بگویم اکنون که در برابر تو نشستهام اعتقادم این است، قرآن سرشار از فضائل علی است!
- کتاب مخفی -
- دین محمد علیست! من جزء مدح علی از این مرد نشنیدم! حرف از این عجیبتر؟! یکبار میان ما نشسته بود که علی وارد شد. محمد به احترام علی از جای برخاست! میفهمید؟! محمد که تمام عرب به احترامش از جای برمیخیزند، برای علی از جایش بلند شد و تمام قد ایستاد! او را به آغوش گرفت و گفت: "اگر کسی خدا را به اندازه نوح عبادت کند! و به اندازه سنگینی کوه احد در راه خدا طلا انفاق کند، و اگر هزار بار با پای پیاده به حج برود و میان صفا و مروه مظلومانه کشته شود! دین او پذیرفته نیست اگر که علی را نخواهد و نپذیرد!"
- کتاب مخفی -
یکبار من و چند نفر دیگر در گوشهای نشسته بودیم و سخن از علی میگفتیم! نمیدانم محمد از کجا پیدایش شد. جوری در چهرههای ما دقیق شد که انگار میدانست چه گفتهایم و چه در سر و دل داریم! آمد میان ما. سلام کردیم و او به سردی جواب داد. به تکتک ما خیره شد و گفت: "مبادا با علی دشمنی کنید! گناه و بدی به همه ضرر میرساند، جز به کسی که علی را دوست بدارد و او را بپذیرد! و عمل نیک و ثواب برای هر بندهای فایده دارد، جز برای کسی که با علی دشمن باشد و او را نپذیرد! اگر نمیترسیدم که غالیان او را خدا بنامند، درباره او سخنانی میگفتم که مردمان خاک زیر پای علی را برای تبرک و شفا بردارند!"
- کتاب مخفی -
- علی بشر نیست! اینرا بارها گفتهام و خندیدهاید! علی بشر نیست! او از ما جداست! با ما یکی نیست! چشمانِ او پشت دیوارها و درها و درونِ سینهها را میبیند! دستانِ او کوه را مثل پیالهای سفالین جابهجا میکند! زبانِ او بُرنده و گزنده و اعجابآور است! شیر را میترساند و فولاد را نرم میکند! علی بشر نیست! یتیمان عرب دوستش دارند و پهلوانان عرب از او میهراسند! اینها قصه نیست خالد. من جنگاوری علی را دیدهام! من رجز خواندنِ او را شنیدهام. من درباره جنگِ خونین او با اجنه شنیدهام!
- کتاب مخفی -
سلیمان سری تکان میدهد.
- دو عمویِ من نیز در حُنین کشته شدند! در بدن یکی از آنها جایِ هیچ زخمی نبود! نه تیر. نه خنجر. نه نیزه و کمان!
ابوحامد با تعجب میپرسد:
- پس چگونه مرد؟!
سلیمان لبخند تلخی میزند و میگوید:
- از ترس.
خالد و ابوحامد با تعجب نگاهش میکنند. سلیمان ادامه میدهد:
- از غضبی که میانِ چشمان علی دیده بود گریخت و بر خاک افتاد و مرد! آنان که شاهد بودند، میگفتند علی هنوز دستش را به ذوالفقار نبرده بود. فقط نگاهش کرده بود!
- کتاب مخفی -