- از سخنان رسول خدا اینگونه فهمیدم که وقتی میگوید علی، انگار گفته قرآن! و وقتی میگوید قرآن، انگار گفته علی! جوری از علی و قرآن سخن گفت که باورم شد این دو در هم تنیده شدهاند و علی قرآن ناطق است!
ماهان با تعجب رطب را از دست پیرزن میگیرد و در دهان میگذارد. پیرزن ادامه میدهد:
- بیراه نگفتهام اگر بگویم اکنون که در برابر تو نشستهام اعتقادم این است، قرآن سرشار از فضائل علی است!
- کتاب مخفی -
- دین محمد علیست! من جزء مدح علی از این مرد نشنیدم! حرف از این عجیبتر؟! یکبار میان ما نشسته بود که علی وارد شد. محمد به احترام علی از جای برخاست! میفهمید؟! محمد که تمام عرب به احترامش از جای برمیخیزند، برای علی از جایش بلند شد و تمام قد ایستاد! او را به آغوش گرفت و گفت: "اگر کسی خدا را به اندازه نوح عبادت کند! و به اندازه سنگینی کوه احد در راه خدا طلا انفاق کند، و اگر هزار بار با پای پیاده به حج برود و میان صفا و مروه مظلومانه کشته شود! دین او پذیرفته نیست اگر که علی را نخواهد و نپذیرد!"
- کتاب مخفی -
یکبار من و چند نفر دیگر در گوشهای نشسته بودیم و سخن از علی میگفتیم! نمیدانم محمد از کجا پیدایش شد. جوری در چهرههای ما دقیق شد که انگار میدانست چه گفتهایم و چه در سر و دل داریم! آمد میان ما. سلام کردیم و او به سردی جواب داد. به تکتک ما خیره شد و گفت: "مبادا با علی دشمنی کنید! گناه و بدی به همه ضرر میرساند، جز به کسی که علی را دوست بدارد و او را بپذیرد! و عمل نیک و ثواب برای هر بندهای فایده دارد، جز برای کسی که با علی دشمن باشد و او را نپذیرد! اگر نمیترسیدم که غالیان او را خدا بنامند، درباره او سخنانی میگفتم که مردمان خاک زیر پای علی را برای تبرک و شفا بردارند!"
- کتاب مخفی -
- علی بشر نیست! اینرا بارها گفتهام و خندیدهاید! علی بشر نیست! او از ما جداست! با ما یکی نیست! چشمانِ او پشت دیوارها و درها و درونِ سینهها را میبیند! دستانِ او کوه را مثل پیالهای سفالین جابهجا میکند! زبانِ او بُرنده و گزنده و اعجابآور است! شیر را میترساند و فولاد را نرم میکند! علی بشر نیست! یتیمان عرب دوستش دارند و پهلوانان عرب از او میهراسند! اینها قصه نیست خالد. من جنگاوری علی را دیدهام! من رجز خواندنِ او را شنیدهام. من درباره جنگِ خونین او با اجنه شنیدهام!
- کتاب مخفی -
سلیمان سری تکان میدهد.
- دو عمویِ من نیز در حُنین کشته شدند! در بدن یکی از آنها جایِ هیچ زخمی نبود! نه تیر. نه خنجر. نه نیزه و کمان!
ابوحامد با تعجب میپرسد:
- پس چگونه مرد؟!
سلیمان لبخند تلخی میزند و میگوید:
- از ترس.
خالد و ابوحامد با تعجب نگاهش میکنند. سلیمان ادامه میدهد:
- از غضبی که میانِ چشمان علی دیده بود گریخت و بر خاک افتاد و مرد! آنان که شاهد بودند، میگفتند علی هنوز دستش را به ذوالفقار نبرده بود. فقط نگاهش کرده بود!
- کتاب مخفی -
.وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَميدِ.
حج، آیه ۲۴.
امام باقر (ع): به خدا قسم! مقصود، همین امر ولایت است که شما (شیعیان) به آن اعتقاد دارید.
- رنج است و صبر بر رنج که منزلت آدمی را بالا میبرد. هر کسی را یارای تحمل رنج نیست. رنج را به اهلش میدهند. به آنان که جز به رضای محبوب نمیاندیشند. آنان که به اندازه قدمی از راه حق دور نشده، جفای خلق را به جان میخرند اما پا بر روی فرامین الهی نمیگذارند.
آسیه دست بر چانهام میگیرد، سرم را بلند کرده، به چشمانم مینگرد: "انسان چگونه به قرب خداوند میرسد؟ مگر نه اینکه با زهد و تقوی و صبر بر رنج؟ سهم هر کس از اندوه و رنج به اندازه تاب و توانش است و مرتبه هر کس با صبر است که بالاتر میرود."
- طلوع روز چهارم -
- هیچ میدانی که او هزار سال پیش از تولد آدم ابوالبشر متولد شده؟
متحیر به چشمانش مینگرم. میگوید: "او و محمد - درود خداوند بر آنان باد - خداوند او و محمد را هزار سال پیش از آنکه سایر خلایق را به وجود آورد آفرید. آن دو را از نور عظمت و بزرگی خود، زمانی که هیچ تسبیح و تقدیسی وجود نداشت خلق کرد. سپس نور محمد (صلی الله علیه و الیه و سلم) را شکافت و از نور او آسمانها و زمین را آفرید و چون نور علی (علیه السلام) را منتشر ساخت، عرش و کرسی از نور او خلق شد"
- طلوع روز چهارم -
.فَكَأَين مِن قَرْيَة أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَة فَهِيَ خاوِيَة عَلی عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيد.
حج، آیه ۴۵.
امام علی (ع): خداوند تعالی در جایی دیگر از کتابش دربارهی نبوت حضرت محمد (ص) و ولایت من فرموده: وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ. منظور از «قصر» حضرت محمد (ص) و منظور از «بئر معطّله» ولایت من است که دیگران، آن را رها کرده و انکارش نمودند. هرکس به ولایت من اعتراف نداشته باشد اعتراف به نبوّت حضرت محمد (ص) سودی برایش نخواهد داشت. ایندو با هم قرین و همراهند؛ زیرا رسولخدا (ص) پیامبری فرستاده شده و پیشوای مردم است و پس از او، علی (ع) پیشوای مردم و جانشین حضرت محمد (ص) است. چنانکه پیامبر (ص) به او فرمود: «تو نسبت به من، همچون هارون (ع) نسبت به موسی (ع) هستی، جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود». هرکس بهطور کامل، مرا بشناسد او بر دین پایدار و استوار است.
.قَدْ أَفْلَحَ المُؤْمِنُونَ.
مؤمنون، آیه۱.
امام صادق (ع): عبّاسبنعبدالمطلّب و یزیدبنقعنب در مکانی روبروی خانهی کعبه، در جمع هاشمیان و قبیلهی عبدالعزی نشسته بودند که فاطمهبنتاسد، مادر امیرمؤمنان، علی (ع) وارد شد. آن روز، روزی بود که نه ماه دوران بارداری ایشان تکمیل شده بود و مقابل خانهی خدا ایستاده بود. دیدیم که شکافی در پشت خانهی کعبه ایجاد شد و فاطمه از آن شکاف وارد خانهی کعبه شد و از دید ما پنهان گشت. سپس دوباره به اذن خداوند یکتا، دیوار به حالت اوّل خود بازگشت و شکاف از بین رفت. پس از آن هرچه سعیکردیم در را باز کنیم تا یکی از زنان به کمک او برود موفّق نشدیم. در این هنگام بود که دانستیم این یک امر الهی است. فاطمه سه روز در خانهی کعبه ماند، پس از سه روز مجدّدا همان شکاف باز شد و فاطمه درحالیکه علی (ع) را در آغوش داشت از داخل خانه بیرون آمد. ابوطالب با دیدن او خشنود گشت. علی (ع) به او فرمود: «سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای پدر»! سپس رسول خدا (ص) وارد شد در این هنگام علی (ع) تکانی خورد و به روی او لبخندی زد و فرمود: «درود و رحمت خداوند بر تو باد ای پیامبر خدا (ص)»! سپس بهاذن خداوند سرفهای کرد [و به سخن در آمد] و این آیات را تلاوت کرد: بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، قَدْ أَفْلَحَ المُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ. پیامبر (ص) فرمود: «مؤمنان بهواسطهی تو رستگار شدند». و تمام آیات را تا آنجا که میفرماید: أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ، الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُونَ قرائت نمود. سپس فرمود: «به خدا سوگند! امیر آنها تویی؛ علم خود را در خدمت آنها قرار میدهی و آنان از علم تو بهره میگیرند. به خدا سوگند! تو راهنمای آنهایی و آنها بهواسطهی توست که راه خود را مییابند».
هدایت شده از ذوالجــــناح
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا محمدرضا شهبازی، مجری پاورقی از صدا و سیما رفت؟
«کار ایشون به معنای واقعی، تعریفِ کلمهی غیرته!»
پ.ن: پونزده دقیقه ویدیو بود که براتون خلاصهش کردم و پدرم درومد سر ادیتش؛ لطفا وقت بذارید و این یک دقیقه رو ببینید. هرکی از دستش برمیاد #نشر_حداکثری بده.