eitaa logo
【 گیزمیز ایتا 】
27.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
24.9هزار ویدیو
11 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ #طنز #عجایب ‌ جهت دیدن فیلم های #حسن_ریوندی روی هشتگ کلیک کنید تبلیغات گیزمیزایتا: eitaa.com/joinchat/2150695428C4c83ee0ebc • • • • • • لف نده بی صدا کن لطفا🥺💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر اکرم(ص): عبادت هفت جزء است که بالاترین آن کوشش برای کسب روزی حلال است. ۱۱ اردیبهشت، روز کارگر بر همه کارگران متعهد مبارک. تمام روزهای شکوفا از تلاش، روز تو باد🌹 ••••❥⊰ @GIZMlZ
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این‌ مسابقه نی نی ها خیلی باحال و هیجان‌انگیزه 😍😂 ••••❥⊰ @GIZMlZ
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻احتمال ریزش داربست های ساختمانی در خیابان شریعتی 🔹خیابان شریعتی در محدوده پل صدر موقتا مسدود شد ••••❥⊰ @GIZMlZ
هما به نقی نزدیک تر نشسته تا امیر جعفری😄 ••••❥⊰ @GIZMlZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شوهرش گفته هیچ لباسی برای مهمونی ندارم عاشق عکس العمل شوهرش شدم 😂 ••••❥⊰ @GIZMlZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎یکاری کردن تا اخر عمرش اسم تولدو نیاره😂😂😂 ••••❥⊰ @GIZMlZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبختی یعنی : یکیو داشته باشی اینطوری زول بزنه تو چشات😍 🥰😍 ••••❥⊰ @GIZMlZ
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه مثل ما فارسی حرف می‌زنید پس معنی این فداکاری و جوانمردی رو می‌فهمید ••••❥⊰ @GIZMlZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علم فیزیک بهتون میگه که چرا دوست داریم حرف بعضی از آدما رو بشنویم اما حرف برخی دیگه رو نه! ••••❥⊰ @GIZMlZ
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد اکبررررررر ... 😠 پسرک خودش را جمع و جور کرد،سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت بله خانوم؟🙁 معلم که از عصبانیت شقیقه هاش میزد،توی چشمان سیاه و مظلوم پسرک خیره شد و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس، دفترتو سیاه و پاره نکن؟ ها!؟😡 فردا مادرت رو میاری مدرسه میخام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم. پسرک چونه لرزونش رو جمع کرد...😥 بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:😔 خانوم... مادرم مریضه اما...بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که از گلوش خون نیاد... اونوقت میشه واسه خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یک دفتر بخره که من دفترای دادشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول میدم مشقامو... معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخاند و گفت بنشین اکبر عزیزم... کاسه اشک چشم معلم روی گونه اش خالی شده بود، 😢 گردنبند طلای خود را باز کرد و در دستان اکبر گذاشت... و روی تخته سیاه نوشت: زود قضاوت نکنید... پسرک خنده شیطانی کرد و نشست ... به خودش گفت چقدر اين معلم ساده است😏 خاطره اکبر طبری از اولین اختلاسش 😐 - کلاس اول ابتدایی ••••❥⊰ @GIZMlZ