eitaa logo
گل یاس
332 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
189 فایل
"سرباز امام زمانمان باشیم حتی در فضای مجازی" به کانال گل یاس خوش آمدید لینک کانال: https://eitaa.com/GOOLLEYAS 👇👇راه ارتباط با مدیر کانال👇👇 https://eitaa.com/Fatima_3516
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 امام علی علیه‌السلام فرمود: «مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ» ✨ آنکه از نامحرم چشم خود را فرونهاد، قلبش را راحت کرده است.✔️ 📚 غررالحکم، حدیث ۵ ━━.•🦋•.━━━━━━━━ @GOOLLEYAS
🇮🇷🍁 🍁 ✅ گرانی و مشکل معیشتی مردم راه‌ حل دارد و در جلسات متعدد این را به مسئولان تذکر دادیم. 💢 به مناسبت روز درختکاری و هفته منابع طبیعی، اسلامی دو اصله نهال میوه غرس کردند. 🌺 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔻گیاه و فضای سبز عاملی مهم در زندگی و ساخت تمدن بشری است. 🔸کاشتن درخت و نشاندن نهال از جمله حسناتی است که در شرع مقدس اسلام بر آن تأکید شده است. 🔹فعالیت‌های محیط زیستی، فعالیت‌های دینی و انقلابی است و نباید به آنها نگاه تجملاتی و تزئینی شود. 🔸 تنوع زیستی و اقلیمی کشور، بستری مناسب برای فعال شدن آحاد مردم و جوانان در زمینه محیط زیست است. 🔹ابراز تأسف رهبر انقلاب از تخریب جنگل‌ها، منابع طبیعی و سفره‌های زیرزمینی به دست افراد سودجو 🔸تخریب محیط زیست بلای بزرگی است که آینده بشر را هدر می‌دهد؛ مسئولان و همه مردم باید مقابل آن بایستند. 🔹حوادثی مثل آتش‌سوزی جنگل‌ها و یا خشک شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها قابل پیشگیری است. 🔸مسئولانی که به وظایف خود عمل نمی‌کنند، دچار تقصیر هستند. 🔹سال گذشته در ایام عید مردم عزیز، به توصیه ها کاملاً عمل و بلای بزرگی را از سر کشور دور کردند. 🔸امسال خطر بیشتر و فراگیرتر است، امسال هم همگان توصیه‌ها را رعایت کنند. 🔹هرچه ستاد ملی کرونا اعلام کرد، باید عمل شود؛ اگر سفر را ممنوع کردند، مردم به سفر نروند. 🔺بنده هم قطعاً مانند سال گذشته به سفر نخواهم رفت. 🍁 🇮🇷🍁@GOOLLEYAS
🌼گرانی و مشکل معیشتی مردم راه‌حل دارد. وضع معیشت مردم غصه بزرگی است ✍رهبر انقلاب، پیش از ظهر امروز: مسئله‌ی کرونا در وضع مردم هم مؤثر است. میبینید که چه مشکلاتی را برای معیشت مردم فراهم کرده. این اگر چنانچه ادامه پیدا کند، این همین طور بدتر خواهد شد و ادامه پیدا خواهد کرد، مشکلات بیشتر خواهد شد. باید هرچه زودتر بتوان کلک این بلای طبیعی بزرگ را کَند و متأسفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست. این غصه‌ی بزرگی است برای ما. گرانیها زیاد است. شما ملاحظه کنید قیمت شب عید، قیمت میوه و اینها خیلی گران است. میوه فراوان اما قیمتها بسیار بالا. این قیمتها تو جیب باغدار هم نمیرود متأسفانه که ما بگوییم یک قشر زحمتکشی مثلاً یک سودی میبرند. نه. این را متأسفانه دلالها و واسطه‌ها و این دستهای وسط و سودجو، این سود را آنها میبرند و باغدار، به باغدار چیزی نمیرسد، به مردم هم که ضرر میرسد. 🔺️ بنابراین بایستی مسئولین محترم این مشکل معیشتی مردم و مشکل گرانی را هم باید حل کنند. این ممکن است، راه‌حل دارد. بنده در جلسات متعدد این را تذکر دادم و نظرات و راه‌حلهایی که مسئولین در این زمینه، یعنی کارشناسان در این زمینه گفتند، اینها را مطرح کردیم و بیان کردیم، راه‌حل دارد. ان‌شاءالله که بتوانند اینها را انجام بدهند. ۹۹/۱۲/۱۵ @GOOLLEYAS
❓روش مواجهه با 👇 رهبرانقلاب: 📍پسران در ذهنشان ایده‌آلشان را نقاشی می کنند. 📍دختران هم ایده‌آلشان را نقاشی می کنند. 📌 . 💥نه اینکه در این شهر نیست 💥در این کشور هم نیست 💥بلکه روی زمین هم نیست❗️ ❌همه ما داریم.تا از هم دوریم این نقص‌ها را نمی دانیم به مجردی که ازدواج انجام شد و کنار هم قرار گرفتیم، کم‌کم کمبودها ظاهر می شود❗️ حالا ناراضی باشیم⁉️ 📌نخیر؛ باید زندگی را آنگونه که پذیرفت و . ۸۱/۶/۶ ❌ که اگربر اثرمعاشرت ♨️اشکال ♨️عیب ♨️وایرادی در مشاهده کردید آن را بشمارید و برای خودتان کنید. ۸۲/۲/۲۸ 📌البته یک عیب‌هایی هست که قابل برطرف شدن است 👈آنها را کنید. 📌یک عیب‌هایی هم هست که قابل برطرف شدن 👈با آنها هم باید . ۶۳/۱/۲۴ 📍روش مواجهه با 👆 ❣️ @GOOKLEYAS
🔴سپاه، توطئه هواپیماربایی در مسیر اهواز به مشهد را خنثی کرد روابط عمومی فرماندهی سپاه حفاظت هواپیمایی: بسم الله الرحمن الرحیم به آگاهی ملت شریف و قهرمان ایران اسلامی می‌رساند: با الطاف و عنایات الهی، توطئه ربایش یک فروند هواپیما فوکر ۱۰۰ متعلق به شرکت هواپیمایی ایران ایر که پنج شنبه شب با پرواز شماره ۳۳۴ ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه با تأخیر از فرودگاه اهواز به سمت مشهد مقدس به پرواز در آمده بود، با هوشیاری پاسداران یگان امنیت پرواز سپاه و با فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه اصفهان و دستگیری عامل آن خنثی گردید. بر اساس اظهارات اولیه، عامل این توطئه قصد داشته است هواپیما را پس از ربایش در فرودگاه یکی از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به زمین بنشاند. مسافرین عزیز هواپیما نیز در سلامتی کامل با پرواز جایگزین به سمت مقصد حرکت کردند. طبق برخی شنیده هواپیماربایان در پرواز ۳۳۴ در مسیر اهواز_مشهد از اعضای گروهک تروریستی و تجزیه طلب الاحواز بوده اند و درخواست اصلی آنها آزادی حبیب اسیود سرکرده این گروه بود و درخواست نشستن هواپیما در کشور امارات را داشتند. @GOOLLEYAS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا مهدی فاطمه س: 🔸سمیه! برو! نمون! 🔻نشر حداکثری @GOOLLEYAS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸🔴🔸خروش طلبه جهادی 🔥😡 در باب امر به معروف و نهی از منکر 📣اعتراض حجت الاسلام حسن زاده به عدم توجه مسئولین مربوطه در پی هنجار شکنی های ، ، و ... (از پخش تصاویر قبح‌شکنان این کلیپ پوزش میطلبیم) 🔞 و... ╭═◆💚◆═╮ @pnahj_ir ╰═◆💚◆═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حال شما هم با دیدن این ویدیو خوب میشه😍 دم عیدی خوبی رو فراموش نکنیم @GOOLLEYAS
AUD-20210307-WA0412.mp3
5.06M
🎼يابن الحسن(عج) هر روز با گناه دلت را شکستم... 🎤" محمدحسين پويانفر "🎙 @GOOLLEYAS
گل یاس
✍🏻سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی 👈قسمت 4️⃣2️⃣ فصل پنجم در دبیرستان سپهر، سه تا از دانشجوهای دانشکده
✍️سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی 👈قسمت5️⃣2️⃣ فصل پنجم- بعد از انقلاب در مدارس آبادان، معلم ها دو دسته شده بودند. گروهی طرفدار انقلاب و باحجاب، و گروهی که حجاب نداشتند و مخالف بودند. بعضی از معلم های مدرسه ی راهنمایی شهرزاد که هنوز حجاب را قبول نکرده بودند و با انقلاب همراه نشده بودند، به امثال زینب نمره نمی دادند و آنها را اذیت می کردند. زینب روسری و چادر می زد. شهلا هم در همان مدرسه بود. شهلا یک روز برای ما تعریف کرد که معلم علوم زینب، وقتی می خواسته درس ستون فقررات را بدهد، دست روی کمر زینب گذاشته و درس را داده است. زینب آنقدر لاغر بوده که بچه های کلاسش می گفتند: از زینب می شود در کلاس درس علوم استفاده کرد. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت که به حوزه ی علمیه برود و طلبه بشود. به رشته ی علوم انسانی، به درس های دینی، تاریخ، جغرافیا علاقه ی زیادی داشت. او می گفت: ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم. در آن زمان، زینب دوازده سال داشت و نمی توانست حوزه ی علمیه برود. قرار شد وقتی اول دبیرستان را تمام کرد، به حوزه ی علمیه ی قم برود. شاید یکی از علت های تصمیم زینب، وجود کمونیست ها درآبادان بود. بچه های مذهبی باید همیشه خودشان را آماده میکردند تا با آنها بحث کنند و از آنها کم نیاورند. زینب به همه ی آدم های اطرافش علاقه داشت. یکی از غصه هایش عوض کردن آدم های گمراه بود. بقیه ی دخترهایم به او می گفتند: تو خیلی خوش بین هستی. به همه اعتماد میکنی. فکر می کنی همه ی آدم ها را میشود اصلاح کرد. اما این حرف ها روی زینب اثر نداشت. زینب بیشتر از همه ی افراد خانواده به من و مادربزرگش محبت می کرد. دلش می خواست مادربزرگش همیشه پیش ما باشد. از تنهایی او احساس عذاب وجدان می کرد. یک سال از انقلاب گذشته بود که بیماری آسم من شدت گرفت. خیلی اذیت شدم. نمی توانستم نفس بکشم. تابستان که هوا گرم و شرجی می شد. بیشتر به من فشار می آمد. دکتر با بابای مهران تاکید کرد که حتما چند روزی مرا بیرون از این آب و هوا ببرد تا حالم بهتر شود. بعد از بیشتر از بیست سال که با جعفرعروسی کرده بودم، برای اولین بار پایم را از آبادان بیرون گذاشتم و به یک سفر زیارتی مشهد رفتیم. از بچه ها فقط زینب و شهرام را با خودمان بردیم. مادرم پیش بچه ها در آبادان بود که آنها نبودمان را احساس نکنند. من که آتش زیارت کربلا از دوران بچگی توی جانم رفته بود و هنوز خاموش نشده بود، زیارت امام رضا (ع) را مثل رفتن به کربلا می دانستم. @GOOLLEYAS ادامه دارد ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 در آخر الزمان می‌تونیم از برادران پیغمبر اکرم (ص) باشیم، اصحاب نه ها! برادر 🔹 استاد مسعود عالی @GOOLLEYAS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻💠💠💠💠 اگر کسانی ادعا کردند که شهید حاج قاسم سلیمانی را دوست وقبول داریم این ویدئوی ۵۹ ثانیه را جلویشان بگذارید اگر سخنان بسیار روشن وشفاف این بزرگ مرد به خدا پیوسته را قبول کردند ،معلوم می شود درادعایشان صادقند ولی اگر نپذیرفته و سفسطه بازی کردند معلوم می شود که گفته ها فقط لقلقه زبانی است برای سرگرم کردن دیگران. اللهم عجل لولیک الفرج @GOOLLEYAS
هدایت شده از کاشان _ سلام بر ابراهیم
سرباز امام زمانمان باشیم حتی در فضای مجازی 👇👇راه ارتباط با مدیر کانال👇👇 https://eitaa.com/Fatima_3516 لینک کانال: https://eitaa.com/GOOLLEYAS
1_864653009.mp3
10.53M
۲۵ ✿ اولین رفتار منصفانه‌ی هر انسان، که زمینه‌ی رعایت انصاف در حق دیگران است؛ گم نکردن، رها نکردن، و کم نکردن تغذیه‌ی بخش انسانی در لابلای فعالیت‌های بخش حیوانی ماست. 💥کسی که می‌تواند خود حقیقی‌اش را بدون آب و غذا رها کند؛ حتما از حق دیگران هم راحت می‌گذرد. 🎤 @GOOLLEYAS
گل یاس
✍️سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی 👈قسمت5️⃣2️⃣ فصل پنجم- بعد از انقلاب در مدارس آبادان، معلم ها دو دس
✍🏻سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی قسمت 6️⃣2️⃣ فصل پنجم- بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه محرم و صفر توی خانه ی خودم، روضه ی حضرت عباس (ع) و امام حسین (ع)و علی اکبر (ع)بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم. سال های سال، مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دستمان نبود. بعدش هم که خانه ی شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود. جعفر حتی از اینکه من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می پوشیدم، ناراحت بود، من هرچی به اش می گفتم که من نذر کرده ی امام حسین ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نارضایتی می گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخرعمرمی کرد. یک شب از شب های محرم خواب دیدم درِ خانه ی شرکتی، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن اقا دست و پایش قطع شده بود. با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری ات راسبز کن. من میخواستم جواب بدهم که نذر کرده هستم و باید این دو ماه را سیاه بپوشم، اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اصغر حسین، روسری ات را سبز کن.. این را گفت و از خانه ی ما رفت. با دیدن این خواب فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دو ماه سیاه بپوشم. خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت: حالاکه شوهرت راضی نیست و ناراحت است، روسری سیاه را دربیاور. خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید. سفر به مشهد برای من مثل سفر به کربلا بود. دخترم زینب هم که برای اولین بار مسافر امام رضا (ع) شده بود، سر از پا نمی شناخت. من بارها و بارها برایش قصه ی رفتنم به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم؛ از قبر شش گوشه ی حسین (ع)، از قتلگاه، از حرم عباس (ع). زینب هم شیفته ی زیارت شده بود. او می گفت: مامان، حاضر نیستم در مشهد یک لحظه هم بخوابم. باید از همه ی فرصت برای زیارت استفاده کنیم. زینب در حرم طوری زیارت م یخوتند که دل سنگ آب میشد. زن ها دورش جمع می شدند و زینب برای آنها زیارت نامه و قرآن می خواند. نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدارمی کرد و می گفت:مامان، پاشو، اینجاجای خوابیدن نیست. باید به حرم برویم. من و زینب آرام و بی سروصدا می رفتیم و نماز صبح را درحرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن قرآن و زیارت مشغول می شدیم. زینب از مشهد یک سری کتاب های مذهبی خرید؛ کتاب هایی درباره ی علایم ظهور امام زمان (عج). کلاس دوم راهنمایی بود، اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند، عروسک های کاغذی داشتند. روی تکه های روزنامه عکس عروسک را می کشیدند و آن را می چیدند و با همان عروسک کاغذی بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شده بود، برای اولین بار یک عروسک اسباب باز یبرایش خریدیم. مینا و مهری و شهلا عروسک نداشتند. زینب عروسک خودش را دست انها میداد و می گفت: این عروسک مال همه ی ماست. من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای همه ی دخترها خریده بودم، ولی عروسک را برای زینب که مریض بود گرفته بودم. اما او به بچه ها می گفت: عروسک را برای ما خریده اند. بعد از برگشتن ازمشهد، زینب کتاب هایی را که خریده بود به مهری و مینا داد. او می خواست با دادن این سوغاتی باارزش، آنها را در سفر و زیارتش شریک کند. ادامه دارد..... @GOOLLETAS
1_881102134.mp3
12.47M
۲۶ ▪️بی‌خیالی و بی‌تفاوتی دربرابر ظلم‌هایی که به انسان‌های دیگر در گوشه گوشه‌ی دنیا می‌شود، آژیر خطریست که نشان می‌دهد؛ 💥فاصله این فرد تا بسیار زیاد است. 🎤 @GOOLLEYAS
1_881115366.mp3
11.41M
۲۷ ▪️ظلم، گستاخی، بی‌ادبی و .... آنجایی خطرناک‌تر می‌شود که؛ در حق کسانی از ما سر میزند ، که حق ولایت برما دارند! مخصوصا اگر با ما مقابله به مثل نکنند و کریمانه از کنارمان رد شوند! 💥محال است چنین کسی عاقبت بخیر از دنیا برود؛ مگر آنکه جبرانش کند... 🎤 @GOOLLEYAS
هدایت شده از عارفین
گاهی تحمل ، خودش نوعی است. يكی از اولياء خدا كه بسيار مرد بزرگي بود و گفته اند امام زمان (علیه السلام) در تشييع جنازه ی او حاضر بودند ، همسر بسيار بداخلاقی داشت كه سی و پنج سال او را شكنجه ميداد ولی او تحمل ميكرد ! بله ،تحمل كنيد ، اصلا خيلی از اينها با تحمل و گذشت حل ميشود . گاهی هم اگر تحمل شود ، مثل نماز شب برای انسان سلوك الی الله است.. " استاد فاطمی نیا " 🆔 @Arefin
1_870896474.mp3
2.36M
-کمی‌تَسکینِ‌برای‌دلایی‌که‌هوایی‌شدن.... ♥️ @GOOLLEYAS
گل یاس
🚨رهبر انقلاب، روز عید مبعث سخنرانی خواهند کرد 🔹 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در عید مبعث پیامبر اعظم (ص)؛ پنجشنبه ۲۱ اسفند؛ ساعت ۱۰:۳۰ سخنرانی خواهند کرد. 🔹این سخنرانی از حساب‌های سایت رهبر انقلاب، شبکه خبر، شبکه یک سیما و رادیو ایران هم زنده پخش خواهد شد @GOOLLEYAS
گل یاس
✍🏻سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی قسمت 6️⃣2️⃣ فصل پنجم- بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه محرم
✍🏻سرگذشت واقعی شهیده زینب کمائی 👈قسمت 7️⃣2️⃣ فصل ششم : جنگ هنوز در حال و هوای انقلاب بودیم که ناغافل، جنگ بر سرمان خراب شد. خانهٔ ما به پالایشگاه نزدیک بود. هر روز هواپیماهای عراقی برای بمباران پالایشگاه می آمدند. دود سیاهی که از سوختن تانک فارم بلند شده بود، همهٔ آبادان را پوشانده بود. با شروع جنگ، همه جا به هم ریخته بود. بعضی از مردم، همان اول، خانه و زندگی و شهر را ول کردند و رفتند. برای اینکه نگران مادر نباشم، او را به خانهٔ خودمان آوردیم. مهرداد چند ماه پیش از شروع جنگ به خدمت سربازی رفته بود. او در مهر سال ۵۹ در شلمچه خدمت می کرد. مهران هم به عنوان نیروی مردمی با بچه های مسجد فعالیت می کرد. مهری و مینا هم هر روز صبح برای کمک به مسجد پیروز میرفتند و هر وقت کارشان تمام می شد، خسته و گرسنه برمیگشتند. زینب و شهلا هم به مسجد قدس و جامعهٔ معلمان می رفتند و هر کاری از دستشان برمی آمد انجام می دادند. برق شهر قطع شده بود. شب ها فانوس روشن می کردیم. من و مادرم و شهرام در خانه بودیم و دعا می کردیم. صدای هواپیما و خمپاره هم از صبح تا شب شنیده میشد. یکی از روزهای مهرماه، یکی از بچه های مسجد قدس به خانه ی ما آمد و گفت: تعدادی از سربازها به مسجد آمده اند و گرسنه اند. ما هم چیزی نداریم به آنها بدهیم. من هرچیزی در خانه داشتم، اعم از تخم مرغ وگوجه و سیب زمینی، همه را جمع کردم و به آنها دادم.بنی صدر که مثلا رئیس جمهور بود اصلاً کاری نمی کرد. هر روز که می گذشت، وضع بدتر می شد. و خمپاره و توپ بیشتر روی آبادان میریختند؛ طوری که ما صدای خراب شدن بعضی از ساختمان های اطرافمان را می شنیدیدم. اما من راضی بودم که همه ی خطرها را تحمل کنم و در آبادان بمانم. دخترها هم بی آبی و بی برقی و خطر را تحمل می کردند و حاضر نبودند از آبادان فرار کنند. مهری و مینا برای کمک به مسجد پیروز (مهدی موعود) در ایستگاه ۱۲ میرفتند. در آنجا تعدادی از زنها به سرپرستی خانم کریمی (مادر میمنت کریمی) برای رزمندهها غذا درست میکردند. گاوهایی که در اطراف آبادان زخمی می شدند را در مسجد سر می بریدند و زن ها گوشت های آنها را تکه می کردند و آبگوشت درست می کردند و گوشت کوبیدهٔ آن را ساندویج می کردند و به خرمشهر می فرستادند. مینا بارها توی دلش از خدا خواسته بود که مهرداد هم از آن گوشت بخورد. اتفاقا یک بار که مهرداد از جبهه به خانه آمد، از ماجرای گرسنگی چندروزه در جبهه و گوشتی که خورده بود تعریف کرد و ما فهمیدیم مهرداد همان ساندویج های گوشت دست ساخته ی دخترها را خورده است. مهران و مهرداد اصرار داشتند که ما همگی از شهر خارج شویم. همهٔ دخترها مخالف رفتن از شهر بودند. زینب هم عاشق آبادان بود و تحمل دوری از آبادان را نداشت. اصلا ما جایی را نداشتیم که برویم. در همهٔ این سال ها بچه ها حتی برای سفر هم از آبادان خارج نشده بودند. بین مهران و مهرداد و دخترها سر ماندن و رفتن از آبادان، دعوا سر گرفت. مهرداد هر چند روزی یک بار از خرمشهر می آمد و وقتی می دید که ما هنوز توی شهر هستیم عصبانی می شد. میخواست خودش را بکشد. اواسط مهرماه، خیلی از خانواده ها از شهر خارج شده بودند. ما تا آخر مهرماه راضی به رفتن نشدیم. بابای مهران قصد داشت که ما را به خانه ی تنها خواهرش در ماهشهر یا به خانه ی فامیل های پدری اش در رامهرمز ببرد. چند سال قبل از جنگ، دخترعموی جعفر برای گذراندن دورهٔ تربیت معلم آمده بود آبادان و برای مدت زیادی پیش ما بود. من هم حسابی از او پذیرایی کرده بودم. مادرم چند بار دعوتش کرد و ماهی صبور و قلیه ماهی برایش درست کرد. منزل عموی بابای مهران در رامهرمز بود و جعفر اصرار داشت ما را به آنجا ببرد. تا آخر مهرماه راضی به رفتن نشدیم. ادامه دارد... @GOOLLEYAS