eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
87.3هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگـن شبا فرشته هــا🧚‍♀ از آرزوی آدما قصه میگن واسه خدا🧚‍♀ خــدا کنـه هـمین حالا 🧚‍♀ رویای تو هرچـی باشه گفتـه بشـه پیـش خـــــدا 🧚‍♀ شبتون خوش و سراسر آرامش🧚‍♀ @Ganje_arsh
نیایش صبحگاهی 🌺🍃🌺 خدایا🙏 در آغاز هفته بهترین هارانصب همه بگردان بهترین لحظه ها بهترین فرصت ها بهترین موفقیت ها بهترین پیشرفت هاو ازهمه مهم تر بهترین احوال را 🌷🍃 آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🙏 ای پروردگار جهانیان 🙏  @Ganje_arsh
❄️صبح را آغاز می کنیم 🤍بانام دوست ❄️جنبش عالم همه 🤍با یاد اوست ❄️آن خدایی که 🤍عشق را در ما نهاد ❄️مهر و محبت 🤍هرچه زیبایی در اوست ❄️🤍بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِیم🤍❄️ 🤍الهی به امید تو🤍 @Ganje_arsh
من کوشش میکنم خدایم را از طریق خدمت به مردم ببینم چون میدانم خدا نه در بهشت است ونه درجهنم بلکه درون همه‌ی انسان‌هاست...🩷 @Ganje_arsh
محبت بین خواهرا هیچوقت از بین نمیره تازه خراب هم نمیشه ممکنه آدم با خواهرش یک روز دعوا کنه و یک روز هم آشتی بدون اینکه چیزی خراب بشه آدم یه خواهر داشته باشه خیلی خـوبـه😍 @Ganje_arsh
🔅 ✍️ آرزوهايتان را به خدا بسپارید 🔹روزی یک کشتی پر از عسل در ساحل لنگر انداخت. درون بشکه‌ها پر از عسل بود. 🔸پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود. 🔹به بازرگان گفت: از تو می‌خواهم که این ظرف را پر از عسل کنی. 🔸تاجر نپذیرفت و پیرزن رفت. 🔹سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد. 🔸آن مرد تعجب کرد و گفت: از تو مقدار کمی درخواست کرد، نپذیرفتی. الان می‌خواهی یک بشکه کامل به او بدهی؟ 🔹تاجر جواب داد: او به‌اندازه خودش درخواست می‌کند و من در حد و اندازه خودم می‌بخشم. 💢 کاسه‌های حوائج ما کوچک و کم‌عُمقند، خدایا خودت به‌اندازه سخاوتت بر ما عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمی‌شناسیم. مطالب بیشتر ↩️ @Ganje_arsh
💙🍃 🍃🍁 ✍براے جلب دوستی و محبت دیگران هر روز بعد از نماز صبح این دعا را بخوان ڪہ مجرب است و برخی از اهل ذڪر این دعا را به سلطان عصر خویش می دادندڪہ قلوب مردم را به آنان متمایل کند ♡اَللَّهُمَّ اِقْذِفْ فِي قُلُوبِ اَلْعِبَادِ ♡مَحَبَّتِي وَ ضَمِّنِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ ♡رِزْقِي وَ أَلْقِ اَلرُّعْبَ فِي قُلُوبِ ♡أَعْدَائِكَ مِنِّي وَ اُنْشُرْ رَحْمَتَكَ لِي ♡وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ عَلَيَّ وَ اِجْعَلْهَا ♡مَوْصُولَةً بِكَرَامَتِكَ إِيَّايَ وَ أَوْزِعْنِي شُكْرَكَ ♡ وَ أَوْجِبْ لِيَ اَلْمَزِيدَ مِنْ لَدُنْكَ وَ لاَ تُنْسِنِي ♡ذِكْرَكَ وَ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ اَلْغَافِلِین 📚نسخه خطی کتاب ادعیه مجربه 📚شماره 1602 مرکز احیاء میراث اسلامی ➢ @ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
🌸✨امام صادق ع ؛ هر کس سوره فلق و ناس را در بامداد و شبانگاه سه بار با نیت خالص و توجه به خدا بخواند از همه بلایا ایمن گردد✨ 📚دو هزار ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔆 ✍ دل و زبانی پرسروصدا موجب ذلت است 🔹هركس دلش ساكت نشود؛ ولى زبانش ساكت باشد؛ گناهش كم است. 🔸هركس دلش ساكت شود؛ و زبانش هم ساكت شود؛ مقامش عالى است. 🔹هرکس دلش ساكت شود؛ ولى زبانش ساكت نباشد؛ گفتارش مثال حكمت است. 🔸هرکس نه زبانش و نه دلش ساكت باشد؛ نادانى است كه بازيچه شيطان است و آخرالامر به خاک مذلّت نشيند. ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔅 امیرالمؤمنین عليه السلام: ✍️ بِحُسنِ الأخلاقِ يَطيبُ العَيشُ 💠 با اخلاق خوش است كه زندگى خوش و خرّم مى‌شود. 📚 غررالحكم حدیث ۴۲۶۳ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹ایـــــن 🍃🌹دسته گل زیـــــبا 🍃🌹تقـــــدیم به ♥️دلهـــــایِ پرمهـــــر 🍃🌹شمـــــا عزیزان @Ganje_arsh
🍃🌹 🌹تو هیاهو و شلوغیهاےِ این دنیا دلمون زمانی آرومه که رو به سمتِ خدا باشه😇❤️ انگاری یکی ته دلمون میگه: نگران هیچی نباش من حواسم بِتْ هس☺️✨♥️ @Ganje_arsh
✨﷽✨ هر موقع ناامید میشم😓 میدونم ازم دلخور میشی و میگی: بنده ی من مگه نمیدونی من بالاترین قدرتم😇 مگه نمیدونی مرهم تموم دردهای دلت فقط خودمم😊❤️ پس چرا به لطف و رحمتم ایمان نداری؟😔 @Ganje_arsh
✨﷽✨ ✅دلسوزی ملک الموت برای دو نفر ✍روزی رسول خدا (ص) نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر (ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:اولی روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، 💥در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم  📚جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔆 ✍ آنچه درون انسان است، تعیین‌کننده جایگاه اوست 🔹در یک شهربازی، پسرکی سیاه‌پوست به مرد بادکنک‌فروشی نگاه می‌کرد که فروشنده مهربانی بود. 🔸بادکنک‌فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدین‌وسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد. 🔹سپس بادکنک آبی و همین‌طور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد. 🔸بادکنک‌ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند. 🔹پسرک سیاه‌پوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود. 🔸تا اینکه پس از لحظاتی به بادکنک‌فروش نزدیک شد و با تردید پرسید: ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می‌کردید، بالا می‌رفت؟ 🔹مرد بادکنک‌فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان، نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود، برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت. 🔸پس از لحظاتی گفت: پسرم! آن چیزی که سبب اوج‌گرفتن بادکنک می‌شود، رنگ آن نیست بلکه چیزی است که درون خود بادکنک قرار دارد. 🔹آنچه باعث رشد آدم‌ها می‌شود رنگ و ظواهر نیست. رنگ‌ها و تفاوت‌ها مهم نیستند. 🔸مهم درون آدم است، چیزی که در درون آدم‌هاست تعیین‌کننده مرتبه و جایگاهشان است و هر چقدر ذهنیات ارزشمندتر باشد، جایگاه و مرتبه والاتر و شایسته‌تر می‌شود. 🔹پس دل را حرم خدا قرار دهیم که بالاتر از او کسی را نمی‌یابیم. ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
هدایت شده از گسترده چمران
(ࡅߺ߲ࡄܩܢ‌‌ߊ‌‌ࡋߺࡋߺܘߊ‌‌ࡋߺܝ‌ܟߺܩࡍ߭ߊ‌‌ࡋߺܝ‌ܟߺࡅ࡙ߺܩ) برای گرفتن فال 🏛️ اول نیت کن و شعر زیر رو بخون: ای حافظ شیرازی، تو محرم هر رازی، تو را به شاخ نباتت قسم می‌دهم هر چه مصلحت می‌بینی برایم آشکار ساز. بعد ماه تولدتو انتخاب کن و تایید(ok) رو بزن و تو کانال فالتو ببین😉👇 🏛️ فروردین 🏛️ تیر 🏛️ اردیبهشت 🏛️ مهر 🏛️ مرداد 🏛️ خرداد 🏛️ دی 🏛️ آبان 🏛️ شهريور 🏛️ بهمن 🏛️ آذر 🏛️ اسفند https://eitaa.com/joinchat/586350645C532be74653 اینجا میتونی هر روز فالتو ببینی😉☝️🕊️
هدایت شده از دعاهای مشکل گشا
❤️❤️باسلام خدمت شما عزیزان من نرگس محمدی هستم بازیگر سریال ستایش😊😊 به همراه جمعی ازهنرمندان یه کانال زدیم به اسم ، و داخلش مطالب آموزنده واطلاعات عمومی خیلی مفید موردنیاز رو میزاریم🙏 شماهم بیا قطعا پشیمون نمیشی 👇🌺 https://eitaa.com/joinchat/657719802Ca85cfce248 به شددددددت توصیه میشه 👆👆
🔅 امیرالمؤمنین عليه السلام: ✍️ رُبَّ طَرَبٍ يَعودُ بالحَرَبِ 🔴 بسا سرمستى و نشاطى كه به از دست رفتن مال بينجامد. 📚 غررالحكم، حدیث ۵۲۸۱ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔆 ✍ ما چطور می‌نگريم؟ 🔹از «كوفی عنان» دبيركل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل پرسيدند: بهترين خاطره شما از دوران تحصيل چه بود؟ 🔸او جواب داد: روزی معلم علوم ما وارد كلاس شد و برگه سفيدرنگی را به تخته‌سياه چسباند که در وسط آن لكه‌ای با جوهر سياه نمايان بود. 🔹معلم از شاگردان پرسيد: بچه‌ها در اين برگه چه می‌بينيد؟ 🔸همه جواب دادند: يک لكه سياه آقا. 🔹معلم با چهره‌ای انديشمندانه لحظاتی مقابل تخته كلاس راه رفت و سپس با دست خود به اطراف لكه سياه اشاره كرد و گفت: بچه‌های عزيز! چرا اين همه سفيدی اطراف لكه سياه را نديديد؟ 🔸كوفی عنان می‌گويد: از آن روز تلاش كردم اول سفيدی (خوبی‌ها، نكات مثبت، روشنايی‌ها و…) را بنگرم. ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸✨امـام صـادق ع ؛ مردے نزد پیامبر اظهار ناراحتی کرد به او فرمودند بر تو باد خوردن "عدس" چرا که دل را نازک می کند و اشک را شتاب دهد✨ 📚 کافی ۳۴۳/۶ ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✴️ یکشنبه 👈17 دی/ جدی 1402 👈24 جمادی الثانی 1445👈7 ژانویه 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ⛔️امروز نیز قمر در برج عقرب سیر می کند و تقارن دارد با نحس. ⛔️اول صبح صدقه فراموش نگردد. 👼 مناسب زایمان نیست. ✅از مباشرت به قصد فرزند اوری احتیاط شود. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج عقرب است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است : ✳️بذر افشانی. ✳️ابیاری. ✳️درختکاری و جابجا کردن درخت. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️کندن چاه و کانال. ✳️عمل جراحی چشم مثل آب مروارید و... ✳️مرحم گذاشتن بر جراحات و دمل ها. ✳️و استحمام نیک است. 🔵امور نگارش ادعیه و حرز و نماز آن خوب نیست. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث اصلاح امور است. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث دفع صفرا می شود. 😴😴تعبیر خواب. خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 25 سوره مبارکه "فرقان" است. یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکة... و چنین استفاده میشود که خواب بیننده را خصومتی یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد. 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب: کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️ الهی ❤️ در فراسوی این شب⭐️ تاریک ، نور عشق بی حدت را⭐️ بتاباند بر خوشه‌ی آرزوهایمان تا صدها ستارہ بروید⭐️ برای اجابت دعایمان🤲 آمیـــن یا رَبَّ 🙏 🌟 دوستان خاص مثل ستاره اند 🌟 شاید بعضی وقتا دیده نشن 🌟 اما همیشه هستند 🌟 شبتـون ستاره بارون @Ganje_arsh
نیایش صبحگاهی🌺🍃🌺 خدایا💕 امـروز کمک کن بهترین باشیم و با زبانمان دلجویی با نگاهمان محبت با افکارمان سازندگی و با یاد تو به آرامش برسیم 🌷🍃 آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏 ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏 @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☕️سلام 🍊صبح یکشنبه تون بخیـر ☕️شادی هاتون بی پایان 🍊دلتون پراز امیـد ☕️لبتون خندون 🍊قلبتون مهـربون ☕️زندگیتون عاشقانه 🍊زیبایی و شـادی ☕️نصیب تک تک لحظه هاتون 🍊یکشنبه تون پراز دلخوشی @Ganje_arsh
🎁روزی دیگرنفسی تازه 🎈زندگی دوباره 🎁هدیه خداوندبه توست 🎈که لایقش بودی 🎁روبان های دور آن را 🎈به آرامی بازکن خوشحال باش 🎁هديه امروزت مبارک @Ganje_arsh
در وجود همه ما یک منِ افسرده یک منِ عصبانی، یک منِ شاد و یک منِ مضطرب وجود دارد. کدام من پیروز می شود؟ هر کدام که بیشتر تغذیه شود... @Ganje_arsh
🔅 ✍️ حکمت چون طلاست 🔹مردی از حکیمی سؤال کرد: اسرار حکمت و معرفت چگونه آموختی؟ 🔸حکیم گفت: روزی در کاروانی مال‌التجاره می‌بردم که در نیم‌روزی در کاروانسرا در استراحت بودیم که یکی از کاروانیان گوش بر زمین نهاد و برخاست و گفت: صدای سُم اسب‌ها را می‌شنوم، بی‌تردید راهزنان هستند. 🔹هرکس هر مال‌التجاره‌ای از طلا و نقره داشت آن را در گوشه‌ای چال کرد. 🔸من نیز دنبال مکانی برای چال‌کردن بودم که پیرمردی را در پشت کاروانسرا در سایه دیواری نشسته دیدم. 🔹پیرمرد گفت: قدری جلوتر برو، زباله‌های کاروانسرا را آنجا ریخته‌اند. زباله‌ها را کنار بزن و مال‌التجاره خویش در زیر خاک آنجا دفن کن. 🔸من چنین کردم. قافله راهزنان چون رسیدند زرنگ‌تر از اهل کاروان بودند. وجب‌به‌وجب اطراف کاروانسرا را گشتند. 🔹پس هرجا که زمین دست خورده بود کَندند و هرچه در زمین بود برداشتند و فقط یکجا را نگشتند و آن مزبله بود که تکبرشان اجازه نمی‌داد به آن نزدیک شوند تا چه رسد مزبله کنار زنند و زمین را تجسس کنند. 🔸آن روز از آن کاروان تنها من اموال باارزش و گران‌قدر خود به سلامت در آن سفر به منزل رساندم و یاد گرفتم اشیای نفیس گاهی در جاهایی غیر نفیس است که خلق از تکبرشان به آن نزدیک نمی‌شوند. 🔹از آن خاطره تلخ ترک تجارت کردم و در بازار مغازه‌ای باز کردم و مس‌گری که حرفه پدرانم بود راه انداختم. 🔸روزی جوانی را که چهرۀ خشن و نامناسبی داشت در بازار مس‌گران دیدم که دنبال کار کارگری می‌گشت و کسی به او اعتمادی نمی‌کرد تا مغازه‌اش به او بسپارد. 🔹وقتی علت را جویا شدم، گفتند: از اشرار بوده و به‌تازگی از زندان حکومت خلاص شده است. 🔸وقتی جوان مأیوس بازار را ترک می‌کرد یاد گفته پیرمرد افتادم؛ که اشیای نفیس گاهی در جای غیرنفیس پنهان هستند. 🔹پس گفتم: شاید طلایی بوده که به جبر زمان در زندان افتاده است. 🔸او را صدا کردم و کلید مغازه را به او دادم. بعد از مدتی که کندوکاو کردم چیزهایی از توحید از او فراگرفتم که در هیچ کتابی نبود. 🔹یافتم صاحب معرفت و حکمت است که از بد حادثه در زندان رفته است. آری! هر حکمتی آموختم خدا به دست او بر من آموخت. 💢حکمت چون طلاست و برای یافتن طلا باید از تکبر دور شد و گاهی مزبله را هم برای یافتن آن زیرورو کرد. مطالب بیشتر ↩️ @Ganje_arsh
🔅 علیه‌السلام: ✍️ ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ و للّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها؛ 💠 هيچ گرفتارى و بلايى نيست مگر آنكه نعمتى از خداوند آن را در ميان گرفته است. 📚 بحارالأنوار: ج۷۸، ص۳۷۴، ح۳۴ مطالب بیشتر ↩️ @Ganje_arsh
✨﷽✨ 🔴جوان کفن دزد یک روز معاذ بن جبل در حالی که گریه می‏ کرد به رسول اکرم (ص) وارد شد و سلام کرد، حضرت بعد از جواب سلام علت گریه‏ اش را جویا شد. معاذ عرض کرد: یا رسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می‏ کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید وحضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می‏ کنی؟ جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ‏ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند، بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی‏ کنم که هرگز مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده‏ ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: قتل نفس کرده ‏ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین توبه کن که خدا ترا خواهد بخشید و لو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد. گفت: گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود: پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد و لو به بزرگی زمین و آنچه در آن است، بوده باشد. جوان گفت: گناهان من بزرگتر است. حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگار من، هیچ چیز بزرگتر از او نیست. در این موقع حضرت فرمود: مگر گناه بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت: نه یا رسول اللَّه. جوان گفت: یا رسول اللَّه، هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ‏ام؛ به گورستان می‏ روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را می‏دزدم. این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته. من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم. تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم، بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ‏ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، از طرفی وسوسه‏ های فریبنده نفس و شیطان، نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود را راضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس، این گناه را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار با جسد بی‏جان آن دختر به زنا مشغول شدم بعد جنازه ‏اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم. هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟! بله یا رسول‏ اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ‏ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت و در محلی دور از چشم مردم به گریه وزاری و توبه پرداخت، لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را می‏خواند، بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم. زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم. دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه‏ اش، خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد: «و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه...»(1) رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص) داد. حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می‏ بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند. سپس رو به اصحاب کرده فرمودند: جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد. 📚(1) آل عمران،134. 📚منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان
✍ هرکس با ایمان "سوره فلق و ناس" را با نیت خالص بنویسد و با خود نگاه دارد وسواس از او زایل شود اگر او را سحر کرده یا چشم زخم رسیده باشد خلاص شود 🗞 خواص آیات قرآن ۲۳۵ ■⇨ @Ganje_arsh