eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
86.7هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
4.1هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 هوای سردِ بیرون مــهـم نيست 💝 هــواي دلمـــون گـــرم باشه 🌺 تقدیم به عزیزانی که 💝 گرما بخشند و 🌺 پر از حس خوب زندگی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي ✨وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۲﴾ ✨بگو همانا نماز من و عبادات های من ✨و زندگانی من و مرگ من براى خداست ✨خدایی که پروردگار جهانيان است (۱۶۲) 📚سوره مبارکه الأنعام ✍آیه ۱۶۲ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🌻✨🌻 ✨﷽✨ پروردگارا🌼🤲 اینک دستم را بر آستانت بلند مےکنم🤲 که دستگیرم باشے …🌼🙏 تو همانے که من مےخواهم 💛 پس مرا همان کن که تو میخواهے ...💛🙏 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🌹🍃🌹🍃🌹 هر روز عصر هفتاد بار استغفار را ترک مکن🤲 عموماً عصر و دم غروب شیعیان را غم می‌گیرد🍃 و با استغفار برطرف می‌شود؛ با این استغفار دل پاک می‌شود ❤️ و شیطان به دل پاک راه ندارد.⚠️ 👤حاج محمد اسماعیل دولابی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🔅امیرالمؤمنین علیه‌السلام: ✍️ الصّاحِبُ كَالرُّقعَةِ؛ فَاتَّخِذهُ مُشاكِلاً؛ 💠 دوست، همچون وصله است، پس آن را همانند خود برگزين. 📚شرح غررالحکم، ح۱۱۷۹ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
💠برای حاجت گرفتن دعای زیر رو حتما بخونید😊👌 راوى به امام هادى (علیه السلام) عرض كرد : دعايى به من بياموز كه موجب تقرّبم به خدا شود، فرمود : اين دعا را بسيار مى خوانم. از خدا خواسته ام هر كسى آن را بخواند ، محروم از اجابت نشود : ☘يَا عُدَّتِي عِنْدَ الْعُدَدِ وَ يَا رَجَائِي وَ الْمُعْتَمَدُ وَ يَا كَهْفِي وَ السَّنَدُ وَ يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ وَ يَا قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ، أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِكَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِي خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ أَحَداً صَلِّ عَلَى جَمَاعَتِهِمْ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا🤲 💠 امام فرمود : از خدا درخواست نمودم كسى كه اين دعا را بخواند را نااميد نكند💚 📚 بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۱۵۶ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
توسلی آسان و بسیارمجرب به حضرت ام البنین(س)♨️♨️ ✍🏻 از بزرگان نقل شده است هرگاه مشکلی سخت یا حاجتی مهم داشتید صدمرتبه سوره حمد را نذر حضرت ام‌البنین سلام الله علیها کنید 🌹به این صورت که نذر کنید صد مرتبه برای ایشان سوره حمد بخوانید وخواندن سوره را شروع کنید. هنوز صد مرتبه تمام نشده است که ان شاء الله به خواسته خود می رسید 🤲 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۳ و ۴ جلوی در شماره سه توقف کرد و زنگ در رو فشار داد... هر دو منتظر، زوایای مختلف در رو ب
قسمت ۵ و ۶ اولین کاری که کردم تعویض لامپ بزرگی که خریده بودم با لامپ کوچیک پذیرایی بود... تحمل نور کم و فضای تاریک رو نداشتم.... همیشه از تاریکی بدم میومده... از وقتی که یادم میاد... تا غروب تمام زوایا و گوشه و کنار خونه تمیز شده بود... البته از کت و کول افتادم ولی خستگی رضایت بخشی بود...بعد از یک دوش آب گرم یه چای داغ قاعدتا مکمل خوبیه... مثل خان باجی ها از اساس خودم قوری و کتری جمع و جوری درآوردم و چای دم کردم... دیگه واضح بود که این دوستمون هم خونه نیست و وقتی برگرده شاید با یک فنجان چای موافق باشه... اونم چای لاهیجان از آب گذشته!... چای که حاضر شد یک فنجون ریختم و پشت صندلی نسبتا کهنه ی میز آشپزخونه نشستم... کتابی که از دیشب شروع کرده بودم و اگر چه کم حجم، هنوز تموم نشده بود هم دستم بود و مشغول خوندن بودم.... کمی که گذشت صدای چرخیدن کلید توی در به گوشم خورد... سر بلند نکردم تا در رو بست وچند قدمی جلو اومد... اینجا سر بلند کردم چون دوست داشتم واکنشش رو به خونه ی تمیز و مرتب ببینم... خیلی عادی و کمی صمیمانه گفتم: _سلام... اما نه تنها جوابی نشنیدم بلکه با قیافه بهت زده ش که توی خونه چشم میچرخوند مواجه شدم... فکر میکردم بهتش در اثر شگفتی باشه ولی کم کم آثار خشم توی چهره ش پیدا شد... تعجب کرده بودم. پرسیدم: _مشکلی پیش اومده؟ مثل نارنجکی که ضامنش رو کشیده باشن شعله کشید و حمله ور شد سمتم: _کی بهت اجازه داده دکور اینجا رو تغییر بدی... مقابلش ایستادم و نگاهی به اطراف انداختم: _تغییر چندانی ندادم فقط تمییزش کردم البته فکر نمیکردم ناراحت بشی حالا اگر فکر میکنی خوب نیست خب برمیگردونیم به حالت اولش... تمام مدتی که حرف میزدم با چشمهایی که از شدت عصبانیت سرخ شده بود و توی حدقه میلرزید بهم خیره شده بود... عصبانیتش کمی غیر طبیعی بود ولی هر چی که بود هرگز فکر نمیکردم منتهی به کاری بشه که کرد... خیلی آنی دستش رو بلند کرد و کشیده ی محکمی روی گوشم نواخت.. اصلا انتظار چنین برخوردی رو نداشتم! از شدت بهت دستم رو روی جای کشیده ش کشیدم و سرم رو تا حد امکان پایین گرفتم که چشمم به چشمش نیفته... تمام تلاشم رو می کردم که عصبانی نشم ولی درونم غوغایی بود... ابروهام با تمام قدرت گره خورده بود و فکم قفل شده بود. دستهام رو محکم مشت کرده بودم که بدون اجازه م کاری نکنن... اما واقعا چرا؟ بعد از چند ثانیه با بغض و خشم گفت: _دیگه چی رو درست میکنی تو همه چی رو نابود کردی... و اشکهاش جاری شد! از شدت تعجب  گیج شده بودم... یعنی چی من چی رو نابود کردم؟ رفتارش اصلا قابل درک نبود... خیلی سریع برگشت توی اتاقش و من هم رها شدم روی صندلی... گیج و گم... به نظر نمی اومد مشکل روانی داشته باشه تمام رفتارهاش عادی بود اگر مشکلی بود حتما خانم بلر بهم میگفت... پس منظورش از این کار و اون حرف چی بود؟ حتما علتی داشت که باید کشف میکردم... هرچند موفق شدم واکنشی نشون ندم ولی درونم پر از تلخی و حرص بود و آروم نمی شدم... اینجور مواقع فقط یک راه برای خوب کردن حال خودم بلد بودم... رفتم سراغش... **** تقریبا چهار ماه زندگی جریان داشت... ساعت عبور و مرورمون تداخل نداشت و چندان هم رو نمیدیدیم... اگر هم اتفاقی برخورد می کردیم خیلی سریع دور میشد و من هم دیگه اصراری برای سلام کردن نداشتم... شاید کمی توی ذوقم خورده بود... هرچند از این وضعیت و رابطه تاریک میان دو همسایه اصلا راضی نبودم و دوست نداشتم کسی کینه ای از من به دل داشته باشه ولی کاری هم از دستم برنمی اومد چون اصلا روی خوش نشون نمیداد حتی به اندازه پرسیدن یک کلمه ی چرا؟ اگر چه فشردگی کلاسها و حجم درسها از یک طرف و کار سنگین آزمایشگاه از طرف دیگه اونقدر ذهنم رو درگیر میکرد که جای  دیگه نره ولی هنوز هم گاهی به اون علامت سوال بزرگ گوشه ذهنم درباره برخورد عجیبش فکر میکردم... سوالی که ظاهرا راهی برای پیدا کردن جوابش وجود نداشت...  چهارشنبه ی بعد از تعطیلات زمستانی، توی لابراتوار طبقه ی چهارم بیمارستان محل دوره تزم مشغول کشت یک ویروس خاص روی چند نمونه خون بودم که متوجه شدم مخزن خون موش آزمایشگاه خالی شده... از پشت میز بلند شدم و دستکشم رو توی سطل زباله انداختم... راه افتادم سمت سالن بانک خون بیمارستان که انتهای راهروی همین طبقه بود و نمونه های خون انسانی و جانوری بیمارستان و آزمایشگاه اونجا نگهداری میشد... هر چی به ورودی سالن نزدیک تر میشدم صدای مشاجره لفظی ای که توی راهرو پیچیده بود تقویت میشد و مشخص میشد منبع صدا کجاست.. همون مقصد من... پا تند کردم که زودتر برسم... سر و صدا توی این بخش کمی عجیب بود چون محل تردد عموم نبود و حدس میزدم بین کارکنان آزمایشگاه.... 🌱ادامه دارد..... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
     👇تقویم نجومی یکشنبه👇      👈 یکشنبه 👈 18 آذر / قوس 1403 👈6 جمادی الثانی 1446 👈8 دسامبر 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅عقد و خواستگاری و عروسی. ✅مسافرت. ✅خرید وسیله سواری. ✅دیدار با روسا و مسئولین. ✅خرید و فروش. ✅رفتن به تفریحات سالم. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅قرض و وام دادن و گرفتن. ✅صلح دادن افراد. ✅درختکاری. ✅شکار صید و دام گزاری. ✅و پس گرفتن طلب خوب است. 🚘مسافرت : مسافرت خوب است. 👶مناسب زایمان و نوزاد از آفات و بلاها دور باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج حوت است و امور زیر خوب است: ✳️افتتاح شغل و کسب و کار. ✳️آغاز درمان و معالجه. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️دادن سفارش جنس. ✳️دعوت کردن افراد. ✳️دیدار بزرگان. ✳️و امور آموزشی و تعلیمی خوب است. 🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قرآن گردد. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث بلای ناگهانی می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث رعشه اعضا می شود. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب دوشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 7 سوره مبارکه "اعراف" است. الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به افرادی واگذارد برخی در انجام آنها تلاش کنند و برخی سستی کنند و از چشم وی بیفتند و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب: کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️کـاش امـشب 🎉همون شبی باشه ⭐️کـه قـراره فـرداش 🎉کـلی اتفاق خـوب بیفته... ⭐️شبتون پـر از معجزه های الهی                ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🍂☕️سلام به زندڪَی 🍂🌺سلام به عطر دل نشین محبت 🍂☕️سلام به معجزه لبخند 🍂🌺سلام به عشق و مهربانی 🍂☕️و سلام 🍂🌺به تو دوست گرامی 🍂🌺صبح زیبای یکشنبه تون بخیر ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡✨صبحتون معطر به عطر خوش صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش✨🧡 🧡✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، 🧡✨کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ 🧡✨إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂🍁🍂🍁 قلبت را آرام کن🧡 یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت🍂 نگاه کن به اطرافت به خوشبختى هایت😇 به کسانی که میدانی دوستت دارند🥰 به وجود هایی که برایت اهمیت دارند🍂 و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت🧡 🍂گاهی یک جای دنج انتخاب کن گاهی یک جای شلوغ آرامش را در هر دو پیدا کن هم در کنار شلوغی آدم ها هم در کنار پنجره ای چوبی و تنها🍂 دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن🧡 باران را بی چتر بشناس⛱ خوشحالی را فریاد بزن🙂 و بدان که تو بهترینی ...🧡🥰 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍊🌱🍊 🌱درخت را 🍊از میوه اش می‌شناسند 🌱انسان را با کردارش 🌱کردار خوب 🍊هرگز هدر نمی‌رود 🌱کسی که ادب می‌کارد 🍊دوستی درو می‌کند 🌱و آن کس که مهربانی می‌کارد 🍊عشـق گردآوری می‌کنـد ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
هرچیزی رو که باعث میشه احساس بدی داشته باشی پشت سر بذار... و هرچیزی رو که باعث میشه لبخند بزنی دو دستی بچسب...😊🫶 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
💬 خوردن شير الاغ، چه حکمی دارد؟ ✅ همه مراجع عظام تقلید: حکم شير حيوانات، از حکم گوشت آنان ناشی، می‌شود و تبعيت می‌کند؛ بنابراين: حيوانی که گوشتش حلال است، شيرش هم حلال است. حيوانی که گوشتش، مکروه است، شيرش هم نيز مکروه است. بنابراين خوردن شير الاغ، مکروه است. 📚 منابع: استفتائات مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🔅امیرالمؤمنین علیه‌السلام: ✍️ الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ. فَاخْزُنْ لِسَانَكَ، كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ؛ فَرُبَّ كَلِمَة سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً؛ 💠 سخن را تا نگفته‌اى در بند توست، همين كه آن را به زبان آوردى، تو در بند آنى، پس زبانت را چون طلا و نقره‏‌ات حفظ كن، چه‌بسا يک كلمه نعمتى را از بين برده و عذابى را پيش آورده. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت ۳۸۱ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۵ و ۶ اولین کاری که کردم تعویض لامپ بزرگی که خریده بودم با لامپ کوچیک پذیرایی بود... تحمل
قسمت ۷ و ۸ حدس میزدم بین کارکنان آزمایشگاه یا بیمارستان و بچه های خودمون مشکلی پیش اومده اما وارد اتاق که شدم دیدم لوسی مسئول سالن بانک خون با خانم جوانی که پشتش به من بود بحث میکردن و ظاهرا موضوع نبود نمونه خون بود... جلو رفتم و رو به لوسی گفتم: _سلام مشکلی پیش اومده؟ کلافه گفت: _امم فکر کنم آره... دوست این خانوم به خون احتیاج داره اما متاسفانه نمونه ی مورد نیازش موجود نیست درخواست دادیم که زودتر تهیه کنن اما این خانم دنبال من راه افتادن و منو بازخواست میکنن که چرا نمونه خون تموم شده؟!... تمام مدتی که لوسی حرف میزد اون دختر با بهت خاصی به من خیره شده بود که من علتش رو درک نمی کردم... من هم از گوشه ی چشم حواسم بهش بود و خوب آنالیزش کردم... هم قد خودم بود ولی کمی لاغرتر... از چشمای کشیده ی سیاهش غرور فواره میزد و توی جزء جزء صورتش پخش میشد... لباسهای مارک و بسیار گرون قیمتش کمی غرور نگاهش رو توجیه میکرد... شاید فقط قیمت کفشش معادل یک ماه خرجی من بود... اما دلیل این نگاه طولانی و توام با بهتش هنوز برام مجهول بود... با تموم شدن حرف لوسی تمرکز نگاهش رو از من گرفت و خودش رو جمع و جور کرد... بعد خیلی بی تفاوت شروع کرد رو به من حرف زدن: _یعنی چی که خون ندارید اگر از شما نپرسم پس از کی بپرسم دوست من حالش خوب نیست ما تا کی باید منتظر باشیم تا خون برسه مسئول این سهل انگاری و بی نظمی کیه... چشمهای من و لوسی هر دو چهارتا شده بود... لوسی بخاطر اینکه نمیفهمید اون چی داره میگه و من بخاطر اینکه... داشت فارسی حرف میزد.... دهن باز کردم و گیج گفتم: _شما ایرانی هستی؟ بی حوصله سر تکون داد... گیج تر گفتم: _خب از کجا فهمیدی من ایرانی ام؟ کلافه گفت: _بخاطر اینکه میشناسمت... مگه تو همخونه ژانت نیستی... با شنیدن اسم ژانت ناخودآگاه اخمهام رفت توی هم و منتظر سرتکون دادم... _اون دوستم که الان منتظر خونه همون ژانته... حالا علت نگاه گیج چند لحظه قبلش رو درک میکردم... راه افتادم سمت تخت و به لوسی که هنوز گیج نگاهمون میکرد گفتم: _چیزی نیست لوسی جون ایشون هم ولایتی ما در اومدن لطف کن بیا از من یه پاکت خون بگیر... لوسی گیج پرسید: _گروه خونی... _فرقی نمیکنه هرچی باشه میخوره –O ام فقط یکم سریعتر آنژیوکت رو وصل کرد و یه پاکت آبمیوه هم از یخچال داد دستم... پاکت که پر شد تماس گرفت که از اورژانس بیان و خون رو ببرن... دوست ژانت هم که تا اون لحظه عرض اتاق رو متر میکرد بی معطلی بیرون رفت... لوسی که حسابی از دستش حرصی بود غر زد: _چه بی ادب... حتی ازت تشکر نکرد انگار وظیفه ت بوده... لبخند کم جونی زدم و بلند شدم که اعتراض کرد: _کجا میری همین الان کلی خون ازت گرفتم بدنت سسته میخوری زمین... بشین یکم استراحت کن... گفتم: _ممنون عزیزم مواظبم عجله دارم باید برم... از سالن اومدم بیرون و با پاهایی که از کم‌جونی دنبال خودم می کشیدمشون دنبال اون دختر توی اون راهروی مطول راه افتادم... باید میفهمیدم مشکل ژانت چیه شاید کمکی به حل معمای ذهنیم میکرد... ضمنا همسایه ای گفتن و حق همسایگی... شاید لازم میشد عیادتی بکنم... به هر سختی که بود خودم رو بهش رسوندم و از پشت سر صداش کردم: _ببخشید خانوم... ایستاد و برگشت طرفم... ولی حرفی نزد و فقط منتظر نگاهم کرد... فوری گفتم: _ببخشید من اسم شریفتون رو نمیدونم... چند ثانیه مغرورانه بهم خیره شد و بعد گفت: _کتایون فرخی... _خانم فرخی چه اتفاقی برای ژانت افتاده؟ راه افتاد و هم قدم شدیم... با سردی تمام گفت: _برای شما چه فرقی میکنه... _اگر فرق نمیکرد که نمیپرسیدم _افت پلاکت داشت... سطح پلاکت خونش پایینه از دیشب یکم ضعف داشت اما به موقع نیومد بیمارستان امروز حالش وخیم‌تر شد رسوندمش بیمارستان گفتن چند واحد خون نیاز داره بقیه شم که خودت دیدی رسیدیم پای آسانسور. دکمه رو لمس کرد و برگشت طرفم... با لحنی که از صد تا فحش بدتر بود گفت: _ممنون بابت خون... در کابین باز شد و خیلی زود کتایون فرخی ناپدید شد... دلیل لحن سردش چی بود؟ لابد اون هم از دعوای بین ما خبر داره.. داشتم فکر میکردم خیلی عجیبه که ژانت یه دوست ایرانی داشته باشه و خیلی اتفاقی از این بیمارستان سر دربیاره و اتفاقی تر من یه سری به بانک خون بزنم و ببینمش... چه دنیای کوچیکی داریم... همینطور در خیالات خودم غوطه ور برگشتم آزمایشگاه و پشت میز نشستم که کارم رو ادامه بدم که تازه یادم افتاد چرا از اینجا بیرون رفتم و توی بانک خون چیکار داشتم... از تصور اینکه با این ضعف دوباره باید تا اون سر راهرو برم آه از نهادم بلند شد... * اون شب ژانت خونه نیومد و چون سابقه نداشت یکم نگران شدم...با بخش اورژانس بیمارستان تماس گرفتم.... 🌱ادامه دارد..... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_ars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻 هر شـاخه از این ♥️ گلهـا را با احترام 🌻 تقدیم میکنم به ♥️ شما عزیزان 🌻عصرتون زیبا
✨﷽✨ خدایا🌼🙏 ای مهربانترین مهربانان♥️ یاریم ده تا آنگونه باشم که تو دوست داری.🙂 و به تمام داشته هایم بنازم…✨🌸 بی آنکه حسرت یک لحظه نداشته ام را بخورم🌺 میخواهم برایت بهترین باشم🙏 ای بهترینم ...♥️ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دعا می‌کنی... ❤️ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
وقتی دعا می‌کنی... ❤️ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
✅ بعد از نماز هیچ حرکتی انجام نده، فقط این دعا را بخوان! 🔣پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمود: ‏🔣هرکس بعد از فارغ شدن از نماز قبل از آنکه زانوان خود را از جای حرکت دهد،ده مرتبه بگوید: 🔣أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، إِلَهًا وَاحِدًا أَحَدًا صَمَدًا، لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا 🔣چهل هزار گناه او محو شود و چهل هزار حسنه نوشته شود،ثواب دوازده مرتبه ختم قرآن دارد... ‏🔣این دعا رو بنویسیم، تو سجاده نمازمون داشته داشته باشیم🤍 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
يك🍃🍊 وقت جلوی شما يك سبد میوه می آورند؛ شما اول برای كناريتان برمیداريد،🍊🍃 🍎دوباره بعدی را به كناری ترين و... دقت كنيد تا زمانيكه برای ديگران برمیداريد سبد میوه مقابل شما میماند.🍎 🍊ولی حالا تصور كنيد همان اول برای خود برداريد، ميزبان سبد میوه را به طرف نفر بعد می برد ...🍊 🧡نعمتهای خدا" نیز اينطور است🧡 🍊همیشه به یاد داشته باشید که از نعمت و موهبتهای زندگی، سهمی را هم برای دیگران در نظر بگیرید. و با بخشش، سبد را همیشه مقابل خود نگه داريد 🍊 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
دستوری جهت رزق و روزی و همچنین گشایش درب های رحمت با ختم سروران عزیز اگر مشکل رزق وروزی دارید و میخواهید در کارهایتان گشایشی بوجود آید ، را برای مدت ۴۰ شب و هرشب ۴۰ مرتبه بخوانید ، بعد از اتمام این ختم ، نتایج آن شما را متعجب خواهد کرد. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالأُنثَى إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالأُولَى فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى لا يَصْلاهَا إِلاَّ الأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى وَسَيُجَنَّبُهَا الأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِ الأَعْلَى وَلَسَوْفَ يَرْضَى توجه فرمایید که هرگاه به آیه 19 رسیدید (ومالأحدعنده....) این آیه را سه مرتبه تکرار کرده و سپس سوره را تا آخر ادامه بدهید . ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
❤️قال أميرالمؤمنين عليه‌السلام: 💠 نِعمَ المُظَاهَرَةُ المُشَاوَرَةُ 💠 🤝 مشورت با دیگران، کمک‌کار خوبی است. 🏆 📘 تصنیف غررالحکم ۱۰۰۴۵ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🔅 ✍ اجازه نده افکار بد در ذهنت لانه کند 🔹ما نمی‌توانیم جلوی پرواز پرندگان را بگیریم، اما اجازه نمی‌دهیم روی سرمان فرود بیایند و لانه‌هایشان را روی سر ما بسازند. 🔸به همین ترتیب، ما نمی‌توانیم گاهی اوقات از ورود افکار بد به ذهنمان جلوگیری کنیم، اما نباید اجازه دهیم آن‌ها در مغز و فکر و روح و روان ما لانه کنند. ‎‌‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🖊 آیت‌الله بهجت ؛ نماز جعفر طیار بخواند بعد دعاے زاد‌المعاد بخواند بعد سجده رود و تلاش بر گریه ڪند و این را تا زمان اجابت معتقدانه ادامه دهد 📚 درس خارج فقه ۸۶/۹/۲۴ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۷ و ۸ حدس میزدم بین کارکنان آزمایشگاه یا بیمارستان و بچه های خودمون مشکلی پیش اومده اما و
قسمت ۹ و ۱۰ با بخش اورژانس بیمارستان تماس گرفتم و پرس و جو کردم اما گفتن همون بعد از ظهر مرخص شده... خیالم راحت شد و چون باقیش به من ارتباطی نداشت تصمیم گرفتم زود بخوابم که صبح زود بیدار شم و پروژه ترجمه ای که دستم بود رو تموم کنم... * خسته از پشت میز بلند شدم و طول کوتاه اتاق رو چند باری طی کردم... پاهام تماما خواب رفته بود... نگاهی به ساعت روی دیوار انداختم... دو ساعت بود که از جام تکون نخورده بودم! ساعت دو و نیم ظهر بود و خوشحال بودم که تقریبا نیم ساعت دیگه کار این پروژه تمومه و میتونم استراحت کنم... و با همین امید دوباره پشت میز نشستم اما هنوز اولین خط رو تایپ نکرده بودم که در خونه باز شد و سر و صدای مشاجره ای غیر طبیعی به گوشم رسید... هم صدای ژانت و هم صدای دوستش کتایون برام قابل تشخیص بود ولی اینکه چی میگفتن نه... برعکس همیشه که بی سر و صدا رفت و آمد میکرد اینبار صداش زیادی بلند بود... میخواستم ببینم چه خبره ولی به خودم میگفتم شاید مشکل بین خودشونه درست نیست که برم بیرون تا اینکه سر و صدا خوابید... با خودم گفتم من که میدونم اون بیمارستان بوده و اون هم حتما میدونه که من میدونم... بد نیست برم و حالش رو بپرسم نهایتا جوابم رو نمیده دیگه اما خدا رو چه دیدی شاید باب رفع کدورت هم باز شد... بلند شدم و از در اتاق بیرون رفتم... از راهروی کوتاه پشت آشپزخونه که گذشتم دیدمشون... ژانت روی مبل دونفره ی تکیه کرده به دیوار غربی نشسته بود و کتایون هم کنارش... سلام کردم... جواب نداد و دستش رو هم مشت کرد که خشمش رو نشون بده... اما کتایون سر تکون داد... واضح بود که اوضاع خوب نیست پس کلام رو کوتاه کردم: _میدونم که یکم حالت خوب نبود و بیمارستان بودی وظیفم بود به عنوان هم خونه بیام و حالت رو بپرسم... مزاحمت نمیشم تنهات میذارم که استراحت کنی... پشت کردم و راه افتادم طرف اتاقم که ژانت زیر لب اما طوری که بشنوم گفت: _حالم وقتی بهتر میشه که تو اینجا نباشی... و باز آهسته تر چیزی گفت که نشنیدم... کتایون با ناراحتی بهش تشر زد: _قرارمون چی بود ژانت؟ و ژانت انگار با این حرفش گر گرفته باشه از جاش بلند شد و با صدای بلند داد زد: _نمیتونم کتی نمیتونم حالم خوب نیست حالم از خودم بهم میخوره این بدترین ظلمی بود که میتونستید به من بکنید نباید اینکارو میکردید... خون یه قاتل تو رگهای منه این قابل تحمل نیست!  دیگه مجبور شدم بایستم... چرخیدم و در کمال تعجب دیدم که گریه میکنه! نگاهش که بهم افتاد با نفرت تمام توی چشمام زل زد و باز رو به کتایون گفت: _نمیتونم این لعنتی رو اینجا تحمل کنم باید بره... باید بره... حالا دیگه کتایون هم بلند شده بود و سعی میکرد با دستهاش ژانت رو کنترل کنه و من خیلی آروم به نمایششون خیره شده بودم... کاش یکی به من هم میگفت اینجا چه خبره... چرا من رو قاتل خطاب کرد؟! وسط مشاجره شون کتایون برگشت طرفم و به فارسی گفت: _تو برا چی اینجا وایستادی... برو تو اتاقت دیگه چی رو تماشا میکنی؟! جدی و شمرده گفتم: _مثل اینکه یه سر دعوا منم نباید بدونم برای چی انقدر بهم توهین میشه و دلیل این رفتارا چیه؟ میخوام حرف بزنه! میخوام بدونم چه مشکلی باهام داره شاید تونستم حلش کنم.. اصلا معنی حرفش چی بود چرا منو قاتل خطاب کرد؟ شاید منو با کسی اشتباه گرفته... شمرده تر جواب داد: _نمیتونی حلش کنی چون با خود خودت مشکل داره... اشتباهی در کار نیست... بعد بلند تر گفت: _پس برو تو اتاقت لطفا... تمام تمرکزم رو گذاشته بودم روی اینکه فقط عصبانی نشم... ژانت که تمام مدت گیج نگاهمون میکرد و چیزی از حرفهامون سر در نمی آورد با داد آخر کتایون دستاش رو با شدت پس زد و اومد طرفم... با دست محکم زد روی سینه م و گفت: _چرا گورتو از اینجا گم نمیکنی از عذاب دادن دیگران خوشت میاد؟ چرا ژست آدمای خوب رو به خودت میگیری و حال منو بیشتر بد میکنی چرا خودتو به اون راه میزنی واضح تر از این بگم نمیتونم تحملت کنم از اینجا برو... تمام این جملات رو با داد روی سرم می ریخت و من تمام مدت خیلی جدی توی چشمهاش خیره شده بودم... نفس عمیقی کشیدم بلکه صدام مثل اون بالا نره... با صدایی که از شدت خشم دورگه بود اما شمرده و آروم گفتم: _باشه... اگر تا این حد مایه آزارم از اینجا میرم... ولی قبلش باید بهم بگی چرا... تو نمیتونی بی دلیل منو از خونه ای که اجاره کردم و حقمه توش آسایش داشته باشم بیرون کنی... من حق دارم بدونم به چه گناهی با من اینطور رفتار میکنید... چرا به من گفتی قاتل؟! کتایون ژانت رو کشید و روی مبل نشوند: _دکتر بهت چی گفت تمومش کن دیگه... بعد خودش برگشت و روبروم ایستاد: _اگر دلیلشو بهت بگم از اینجا میری؟ توی چشمهاش نگاه کردم و .... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
      👇تقویم نجومی دوشنبه👇  ✴️ دوشنبه 👈19 آذر / قوس 1403 👈7 جمادی الثانی 1446👈9 دسامبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️امروز برای امور زیر خوب است: ✅شروع به کسب و کار. ✅طلب معاش. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅صید و شکار و دام گذاری. ✅درختکاری. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅و نوشتن کتاب و مقاله خوب است. 🚘مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد ستاره اقبالش سبک و روزی دار است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است: ✳️افتتاح شغل و کسب و کار. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️دادن سفارش جنس. ✳️دعوت کردن افراد. ✳️دیدار بزرگان. ✳️و امور آموزشی نیک است. 🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب :فرزند چنین شبی مهربان و نرم دل باشد. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز باعث دولت می شود. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ،باعث مرگ ناگهانی می شود. 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن). ✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضیخ الحاجات ۱۰۰ مرتبه. ✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب. تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 8 سوره مبارکه "انفال " است. لیحق الحق و یبطل الباطل... و از معنای آن استفاده می شود که بین خواب بیننده و دیگری اختلافی پیش آید و دعوا را نزد قاضی یا حکم برند و معلوم شود حق با خواب بیننده باشد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران: نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️ خدایا ✨🙏 نگران فردایم نیستم میدانم در تمام لحظات زندگی کنارم هستی ...✨♥️ الهی 🤲 به اون گوشه تاریک قلبمون که ♥️ ترس و وحشت و ناامیدی تسخیرش کرده ،😔 نور امید ببار و تموم تار و پودشو روشن کن ✨🙏 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آمیـــن یا رَبَّ 🙏 در انتهای شب نگرانیهایت را✨ به خدا بسپار و آسوده بخواب😇 خدا بیدار است😊 شبتون به نُور خدا روشن✨♥️ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh