سلام صبح زیبا بهاریتون بخیر و سلامتی ☕ 🌸
نهمین روز
بهارتـون شـاد💕🌸
عشق و زیبایی طبیعت🌸🍃🌸
گوارای وجودتون بـاد
گذر ثانیـه های
عمرتان توام با آرامش
و عشـق و شـادی
و با یک بغل
گلهای بهـاری باشـد🌸🍃🌸
■⇨ @Ganje_arsh
#زیارت_روز_سہ_شنبہ
⇦زیارت امام زین العابدین (ع)
⇦ وامام محمدباقر(ع)
⇦و امام جعفرصادق(ع)
■⇨ @Ganje_arsh
💧☀️💧☀️💧
#اخلاقی
✅پرسش: عواقب دنیوی قسم دروغ به قرآن وناحق در دادگاه که با آن حق کسی ضایع می شود را بیان کنید ؟
✍️پاسخ: دروغ از گناهان کبیره است. چنان که هر یک از شهادت دروغ و تضییع حق دیگران و سوگند ناحق نیز از گناهان کبیره شمرده می شود. قسم دروغ آثار دنیوی شکننده ای دارد. باعث فقر و فلاکت در فرزندان یا قطع نسل می گردد. چنان که اگر توبه نکرده از دنیا برود آْتش جهنم وعده گاه آنان خواهد بود .
🔹البته آثار دنیایی قسم دروغ هنگامی زود فرا می رسد که اولا- به خداوند قسم خورده باشد. ثانیا - بداند که دارد دروغ می گوید و هنگام قسم حمد و ستایش خدا نکرده باشد. بلکه بگوید : به خدا سوگند که مطلب چنین و چنان است. در روایت آمده است که: قسم دروغ شهرها را ویران کند، نسل کسی که قسم دروغ خورده منقرض می شود. و در حدیث دیگری آمده است.
🔸هر که قسم دروغ خورد تا مال مسلمانی را ببرد خدای عز و جل را ملاقات کند که بر او خشمناک است مگر آنکه توبه کند و برگردد. أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فرمود: ثَلَاثُ خِصَالٍ لَا یَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ حَتَّی یَرَی وَبَالَهُنَّ- الْبَغْیُ وَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَ الْیَمِینُ الْکَاذِبَة یعنی صاحب سه خصلت نمی میرند مگر آن که کیفر کارهای خود را در دنیا ببینند و آن ها عبارتند از: ستمگری، و قطع رحم و قسم دروغ .
🔹 اما در مورد شهادت دروغ : امام صادق (ع) فرمود: کسی که شهادت دروغ دهد قدم از قدم بر نمیدارد مگر اینکه آتش دوزخ برای او حتمی میشود. امام باقر (ع) فرمود: هیچ مسلمانی برای ربودن مال مسلمانی شهادت دروغ نمیدهد مگر اینکه خداوند برای او عوض آن فرمان دوزخ را صادر میکند.و هر کسی به زیان مسلمانی یا حتی به زیان کافری از اهل ذمّه یا هر کس دیگری شهادت دروغ دهد، روز قیامت او را به زبان میآویزند و در پستترین درکات دوزخ با منافقان هم نشین خواهد بود.(پیامبر خدا (ص) فرمود: شهادت دروغ با شرک به خدا برابری میکند.
🔸توبه و راه جبران شهادت دروغ این است که هر مقدار مالی را که بخاطر شهادت او از دست صاحب مال رفته است، باید به او پرداخت نماید: اگر ثلث مالش را از دست داده، ثلث مال و اگر نصف مالش را از دست داده باید این مقدار را به او بپردازد و اگر دو نفر شهادت دروغ دادهاند و مالی از بین رفته است، هر کدام از این دو نفر باید نصف آن مال را به صاحبش بپردازند یا حلالیت بطلبند. و اگر آبروی او را پیش جمعی برده است باید به گونه ای جبران کند.
■⇨ @Ganje_arsh
🔅 امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام:
✍️ لَولا خَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، وَالحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِي العَمَلِ، وَالإِعجابُ بِالرَّأيِ
🔴 اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مىشدند:
قانع بودن به نادانى،
آزمندى به دنيا،
بخل ورزى به زيادى،
رياكارى در عمل،
و خودرأی بودن
📚 المواعظ العدديّة، صفحه ۲۶۳
■⇨ @Ganje_arsh
✨﷽✨
#پندانه
🔴از این ستون به آن ستون فرج است
✍مردی گناهکار در آستانه دار زدن بود. او به فرماندار شهر گفت: «واپسین خواسته مرا برآورده کنید. به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است، خداحافظی کنم. من قول میدهم بازگردم.» فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند به او نگریستند. با این حال فرماندار به مردم تماشاگر گفت: «چه کسی ضمانت این مرد را میکند؟» ولی کسی را یارای ضمانت نبود. مرد گناهکار با خواری و زاری گفت: «ای مردم شما میدانید كه من در این شهر بیگانهام و آشنایی ندارم. یک نفر برای خشنودی خدا ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.»
ناگه یکی از میان مردم گفت: «من ضامن میشوم اگر نیامد به جای او مرا بكشید.» فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت. ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد.
ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: «مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.» گفتند: «چرا؟» گفت: «از این ستون به آن ستون فرج است.» پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریادزنان بازگشت. محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت.
فرماندار با دیدن این وفای به پیمان، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت. از همین رو، به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود؛ میگویند: «از این ستون به آن ستون فَرَج است.»
یعنی تو کاری انجام بده هر چند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه رهایی و پیروزی تو شود.
■⇨ @Ganje_arsh
#امام_صادق علیه السلام:
💠 اِجعَل مالَكَ عارِيَةً تَرُدُّها
❇️ مال خود را امانتى بدان كه بايد بازگردانى.
📚 الكافی جلد۲، صفحه ۴۵۵
■⇨ @Ganje_arsh
✨﷽✨
🌼اعتراض یک روستایی به عمامه شهید مطهری!
✍انسان چیزی را که نمیداند میگوید نمیدانم. میدانیم که شیخ انصاری، شوشتری بوده است. مردی است که در علم و تقوا نابغه روزگار است. هنوز علما و فقها به فهم دقایق کلام این مرد افتخار میکنند. میگویند وقتی چیزی از او میپرسیدند، اگر نمیدانست تعمد داشت بگوید نمیدانم. میگفت: ندانُم! ندانُم! ندانُم!...
سالی رفته بودیم نجف آباد اصفهان، ماه رمضان بود... یادم هست که آمدم از عرض خیابان رد بشوم. وسط خیابان که رسیدم یک بابای دهاتی آمد جلوی مرا گرفت، گفت: آقا مسألهای دارم، مسأله مرا جواب بدهید. گفتم: بگو. گفت: غسل جنابت، به تن تعلق میگیرد یا به جون؟ گفتم: من معنای این حرف را نمیفهمم. غسل جنابت مثل هر غسلی از یک جهت به روح آدم مربوط است چون نیت میخواهد، و از جهت دیگر به تن آدم، چون انسان تنش را باید بشوید. مقصودت این است؟
گفت: نه، جواب درست باید بدهی! غسل جنابت به تن تعلق میگیرد یا به جون؟ گفتم: من نمیدانم. گفت: پس این عمامه را چرا سرت هشتهای [یعنی گذاشته ای]!
📚استاد مطهری، خاتمیت، ص٩٧
■⇨ @Ganje_arsh
🔅#امام_باقر (علیه السلام):
✍️ لاَ شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّةَ
🔴 هیچ شرافتی چون بلند همّتی نیست.
📚میزان الحکمه، جلد ۴، صفحه ۳۴۶۸
@Ganje_arsh
✨﷽✨
🔴سخن عزراییل_بسیار تکان دهنده...
✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است:
یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است.
آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟فرمود: نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود: نه! گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.
نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت.
📚داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰
■⇨ @Ganje_arsh
🌷
وقتی ناراحتی،
ميگن خدا اون بالا هست
وقتی نااميدی،
ميگن اميدت به خدا باشه
وقتی مسافری،
ميگن خدا پشت و پناهت
وقتی مظلوم واقع باشی،
ميگن خدا جای حق نشسته
وقتی گرفتاری، ميگن
خدا همه چيو درست ميکنه
وقتی هدفی تو دلت داری
ميگن از تو حرکت از خدا برکت
پس وقتی خدا حواسش به همه
و همه چی هست، ديگه غصه چرا؟
■⇨ @Ganje_arsh
✨﷽✨
#داستان_پندآموز
✍در بازار شهر تبریز در زمان قاجار، دو عالمی در مورد اداره یک مسجد ، شیطان در بین شان راه یافت و به اختلاف خوردند .و بنایی را صدا کردند که مسجد را از وسط دیواری کشید و دو نیم کرد و درب دیگری برآن نهادند تا اهل بازار راحت تر برای نماز به آنجا روند. و کسی عبادت آنها را نبیند. و سماور و استکان های مسجد را هر چه بود نصف کردند.
مرد ظریفی و مومنی در بازار بود که سیفعلی نام داشت و اصالتا از اهالی ارومیه بود که غرفه ای در بازار داشت. از این کار به شدت ناراحت بود. روزی سماور مسجد سمت بازار را روشن کرد و قلیان ها حاضر نمود ( در آن زمان در مسجد قلیان اجباری و از ملزومات بود) و جار زد و اهل بازار را برای چای و قلیان مسجد دعوت کرد. هر کس چای و قلیان کشید سوال کرد، این مراسم برای چیست؟ سیفعلی گفت: مراسم ختم خداست و خدا مرده است و برای او مجلس ختم گرفته ایم!!! همه از شنیدن این سخن در حیرت افتاده و او را دعوت به استغفار و سکوت می کردند. سیفعلی گفت: مسجد را نگاه کنید، اگر خدا نمرده است ( العیاذ بالله) خانه او را ورثه پیدا نمی شد دو قسمت کند و اموال مسجد را تقسیم نماید.
این حرکت سیفعلی در بازار پیچید و آن دو عالم به وسوسه شیطان در وجود خود پی بردند و استغفار کردند و مانند گذشته، دیوار از وسط مسجد برداشته و اموال را یکی کردند.
■⇨ @Ganje_arsh
#حدیث ✨
🌹حضرت زهرا س
☘امام همچون کعبه است که مردم باید به سویش بیایند، نه اینکه منتظر باشند که او بیاید
📚بحارالانوار،ج۳۶،ص۳۵۳
■⇨ @Ganje_arsh