eitaa logo
قـرارگاه سـایبری ۳۱۳
411 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
5.7هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ما،انتقاد و پیشنهادات ؛ @Mmdfarah ( جمع سربازان سایبری مشهدالرضا ) موضوع=خبرهای؛سیاسی،فرهنگی،امنیتی آتش به اختیار و با بصیرت ان شاءالله
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴کاش پاداش یک ماه طاعات و عباداتمان در ماه رمضان آزادی فلسطین مظلوم باشد. 🇮🇷@Garar313Mashhad
♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) می‌خوانیم @Garar313Mashhad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸 رسیده دگر بر لب غزه، جان کو حقوق بشر؟ کو حقوق زنان؟ 🏷 @Garar313Mashhad
انقدر خبرهای غزه دردناک و تاسف باره که برای گفتن چنین خبرهایی آدم میمونه چی بگه 😔😔 فقط دعا کنید عزیزان خدا به حق این شب ها و روزها و ساعت ها و دقیقه ها و ثانیه ها و لحظه ها به داد همه ی مظلوم های دنیا علی الخصوص مردم غزه برسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 در آخر امت من مردانی خواهند بود که... بر آنها لعنت کنيد که آنها لعنت شده‌اند. 🔸 قسمت دوم کلیپ حجاب در آخرالزمان | حدیث از پیامبر (ص) درباره بی غیرتی مردان در آخرالزمان! ✅️@Garar313Mashhad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله دستغیب کتابی دارند به نام داستان های شگفت انگیز. در آنجا آمده است که آیت الله میلانی نقل می کنند روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ پاسخ داد پدرومادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند. قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند. پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می شنوم. همه ی این ها از یک دعای مادر است. احترام مادر را حفظ کنیم که خیرات و برکات بسیاری در آن نهفته است 🇮🇷@Garar313Mashhad