eitaa logo
حاج قاسم سلیمانی
540 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
20 فایل
﷽ "مَن‌کان‌لِلّٰه،کان‌الله‌ُلَه.. تو نگاهت به خدا باشه خدا و همه‌ ی نیروهاش، برای‌ تو خواهند بود:)🪐🤍 همسایه↶ @hamedzamanioriginal_eitaa @beiraghvelayat @paradisei ادمین↶ @paradiseii 🔴کپی با ذکر منبع بلامانع است
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ^ هرگاه به هر امامی سلام دهید خــــــود آن امام جواب ســـــــلام تان را میدهـــــد...❣ ولی اگر کسی بگوید: ❣ “السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣ همه‌ی امامان جواب میدهند … می‌گویند: چه شده است که این فرد نام مادرمان را برده است !؟ السلام علیکِ یا فاطمهُ الزهراء(س) تا ابد این نکته را انشا کنید پای این طومار را امضا کنید هر کجا ماندید در کل امور رو به سوی حضرت زهرا کنید... 🌹السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ🌹السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِكَتِه🌹ِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ🌹 السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ🌹 مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ🌹 j๑ïท➺°.• @GeneralSoleimanii
▪️ ذکر صالحین ▪️ بسم‌الله الرحمن الرحیم ✨ده اثر نماز✨ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است: ❶ زینت صورت و آبروی نمازگزار است؛ ❷ نور و روشنی دل است؛ ❸ باعث و سبب راحتی بدن است؛ ❹ سبب نزول رحمت است؛ ❺ چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد. ❻ سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است؛ ❼ سبب خشنودی پروردگار است؛ ❽ بهای بهشت است؛ ❾ اُنس در قبر است؛ ❿ حجاب و پرده ای از آتش جهنم است. و کسی که نماز را به پا داشت دین را بپا داشت. و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد. 📚مواعظ العددیّه،ص 224 •° ◥◣ @GeneralSoleimanii◥◣
وقتے‌مشکلے‌برات‌پیش‌اومد‌ باید‌باور‌داشته‌‌خداخیر‌ت‌رو‌میخواسته‌ اون‌وقـته‌که‌تـوی‌بـد‌ترین‌شـرایط‌هم لبخند‌میزنے‌و‌میگےخدایا‌شکرت!(: 😌♥️' •° ◥◣ @GeneralSoleimanii◥◣
❧🔆✧﷽✧🔆❧ ✨ ✨ 🌞 🌞 🌱        🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌤 🍃🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران   ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🦋 🦋 ✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ❤️ ❤️ ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🕊 🕊 ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌷 🌷 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌸✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿🌸 @GeneralSoleimanii
🙏 🦠وقتی که بدنم عفونت می‌کنه؛ - با اینکه دمای بدنم رو بالا می‌بری، اما رگ‌های کوچیک پوستم رو می‌بندی تا عرق نکنم؛ و با این تب و حرارت، جلوی رشد عفونت رو توی بدنم می‌گیری. - هم‌زمان گلبول‌های سفید خونم رو زیاد می‌کنی و میفرستی‌شون تا با عوامل مزاحم بجنگن. - توی این درگیری، ضربان قلبم رو هم بالا می‌بری تا خون بیشتری به اندام‌های حیاتیم برسونی و اونها رو امن نگه داری.. - وقتی این مبارزه به پایان می‌رسه و عفونت از بین میره، رگ‌های کوچیک پوستم رو باز می‌کنی تا عرق روی تنم بشینه و حرارتم بیاد پایین؛ 📍تو همه‌چی رو دوباره برمی‌گردونی به حالت عادی. 🌟وقتی که بدنم عفونی می‌شه ، من ناراحتم که تب می‌کنم ، اما در حقیقت تو داری از بدنم مراقبت می‌کنی... ممنونم ازت خدا...🙏 •° ◥◣ @GeneralSoleimanii◥◣
منظم بودن یه ارزشه👩🏻‍💼🌿'! امام علی به فرزندانشون وصیت کردن نظم داشته باشین🗑؛ نظم زمینه‌یِ موفقیت رو فراهم میکنه. •° ◥◣ @GeneralSoleimanii◥◣
🎞 🌹"همرزم‌شہید"🌹 🌸|حدود یک هفته قبل از شهادت بابڪ بود. با بچه ها قرعه ڪشی ڪردیم ڪه ڪی جانباز میشه ، ڪی اسیر و ڪی 🦋شهید. قرعه‌ے جانبازے به بابڪ افتاد...شب شهادت امام رضا(ع)، جانبازشد . از ناحیه پا به شدت آسیب 🌸دید و بعد از چند ساعت شربت شیرین شهادت رو از دست امام رضا(ع) نوشید🙂| 💛 Join↯🍂 ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
❧🔆✧﷽✧🔆❧ ✨ ✨ 🌞 🌞 🌱        🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌤 🍃🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران   ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🦋 🦋 ✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ❤️ ❤️ ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🕊 🕊 ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌷 🌷 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌸✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿🌸 @GeneralSoleimanii
•. بھ نیت زیارتش مۍخوانیم؛♥ • صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ • صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ • صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ السلام علے من الاجابھ تحت قبتھ .• السلام علے من جعل اللھ شفاءفے تربتھ .• 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 •° ◥◣ @GeneralSoleimanii◥◣
•| |• ‌بہش گفتم: بابک مـن به خاطـر خانوادم نمیتونم بیام دفاع از حـرم! گفت: توی کـربلا هم دقیقا همین بحث بود،یکی گفت خانوادم یکی گفت کارم یکی گفت زندگیم این‌طوری‌ شد که امام‌حسین'؏‌' تنها موند..! -شہید‌بابڪ‌نورے🥀 •° ◥◣ @GeneralSoleimanii◥◣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️📚 📚 🌸🍃 🌺 گفتم: _اه محمد شورشو در اوردی اصلا خونه نیستی تازه دو روز هم نشده که از خرمشهر برگشتیم دوباره ماموریت چیه؟ پس من کی ببینمت؟ ببین محمد من ادمم دل دارم دلم برات تنگ میشه میفهمی؟ یا من کلاسم یا تو سرکاری یا ماموریت‌. اشکم در اومده بود به زور خودم رو کنترل کردم گفت: ولی خب چه میشه کرد؟ میتونم نرم مگه؟ +کی برمیگردی؟ _یه هفتس فکر کنم. حالا بازم نمیدونم. شما برو خونه مامان اینا خونه نمون . مواظب باش خودتو الکی پرت نکن جلو تیر ترقه خندیدو + چشم +راستی؟ _جانم؟ +اون کتابا رو برات مرتب کردم. به ترتیب اگه وقت داشتی یه نگاه بنداز. _چشم بقیه غذارو بدون حرف خوردیم. منتظر بودم تموم شه جمع کنم بشورم که گفت: +شما برو بخواب من جمع میکنم. از خدا خواسته بدون هیچ تعارفی رفتم وقتایی که ظرف میشست همه چی رو باهم تمیز میکرد. گاز ، سینک، آشپزخونه. خیلی خوشحال بودم از پیشنهادش. نفهمیدم چقدر گذشت که خوابم برد . _ رو تخت تو اتاق خودم دراز کشیده بودم و کتاب میخوندم چقدر صبر داشتن همسرهای شهدا . چقدر قبطه میخورم به این همه از خودگذشتگیشون. دلم میخواست وقتی محمد برمیگرده بگم همه ی کتاباشو خوندم. دلم خیلی گرفته بود. شخصیتایی که شهید میشدن هیچکدوم بی شباهت به شخصیت محمد نبودن از شباهتشون ترسم میگرفت. من نمیتونستم محمد رو از دست بدم‌ حتی از فکر کردن به اینکه محمد شهید شه وجودم درد میگرفت. چشم هام رو بستم خودم رو گذاشتم جای شخصیت داستان. نمیتونستم ... اصلا ... نه واقعا نمیتونستم. گریم گرفته بود بدون صدا اشک میریختم. از تخت پریدم پایین و یه هدفون گذاشتم گوشم‌ و دوباره دراز کشیدم. سعی کردم به چیزی فکر نکنم. اصلا چه افکار احمقانه ای! الان مگه کسی میتونست شهیدشه؟ چقدر دیوونم من. یه اهنگ تقریبا شاد پلی کردم بعد از ازدواجمون با اینکه محمد خودش با اهنگ مخالف بود ولی به من چیزی نمیگفت. منم به احترامش جلوش اهنگ گوش نمیدادم. هر از گاهی اگه دلم میگرفت میرفتم سراغ هدفون و این حرفا! گوشیم رو گرفتم و زنگ زدم بهش. جواب نداد. ‌چشمام رو بستم و حواسم رو دادم به موزیک. ‌ یدفعه حس کردم کسی اومد از جا پریدم و نشستم رو تخت _اهههه کی اومدی؟ خندیدو +اول که سلام علیکم. دوما که حال شما خوبه؟ سوما که همین الان. _سلام وای دلم برات تنگ شده بود. +منم بیا بریم خونه _نه بابا گفت به محمد بگو بمونه کارش دارم‌ +اوه اوه نگفتن چیکار؟ _نه. +هیچی پس توبیخی خوردیم. _نمیدونم. محمد تو با رسولی چیکار کردی؟ اینم عاشق خودت کردی مرد؟ لا اله الا الله. هی هر روز میگه اقا محمد نیومد اقا محمد کجاس هی فلان بهمان .... خستم کردن به خدا بیا بریم پایین یه چیزی بدم بخوری . +من باید دوش بگیرم _خب پس برو حموم واست لباس بیارم +حسش نیست _پاشو برو لوس نشو. خندید و با من اومد پایین. رفت تو حمام. لباساش و حوله رو بردم تا بیاد واسش همبرگر سرخ کردم‌ مامان بیمارستان بود ‌ .بابا هم طبق معمول پی کاراش‌. زیتون و گوجه و خیارشور هم واسش گذاشتم کنار بشقابش. نون رو هم از فریزر در اوردم تا یخش باز شه‌ از تو یخچالِ مامان چندتا پرتقال در اوردم و واسش اب گرفتم. مامان رسید خونه. وقتی فهمید محمد برگشته خیلی خوشحال شد. رفت تو اتاقش تا لباساش رو عوض کنه. رفتم سمت حموم ببینم چرا انقدر دیر کرده. با دیدن هم زدیم زیر خنده‌ مشغول خندیدن بودیم که مامان رسید و گفت: +به به پسر گلم . چه عجب ما چشممون به جمال شما روشن شد محمد گفت: +سلام مامان اختیار دارین این چه حرفیه خوبین؟ به خدا دل خودمم تنگ شده براتون. با شوق رفت سمت مامان و بهش دست داد. مامان محکم بغلش کردو بوسید که گفتم : _محمد غذات سرد میشه ها. افتخار نمیدین؟ باهم خندیدن و پشت سر من وارد اشپزخونه شدن که محمد گفت : _به به چه بو بَرَنگی راه انداختی. نشست رو صندلی جلوی میز مامان هم نشست کنارش. بعد از اینکه تعارف هاشون رو تیکه پاره کردن محمد برای مامان لقمه گرفت که گفتم: _عجب خندیدو به من چشمک زد واسه من هم لقمه گرفت و سمتم دراز کرد ازش گرفتم و خوردم. مامان گفت: +اقا محمد تعریف کن برامون . کجا بودین؟ کجاها رفتین؟ چیکارا کردین؟ گفتم: _مامااان بزار غذاشو بخوره بعد من این همه با عشق غذا درست کردم براش. مامان با لبخند از صندلی پاشد و گفت: +خیلی خوب تنهاتون میزارم راحت باشین. محمد به احترامش بلند شد و گفت : _عه میموندین خب مامان از آشپزخونه رفت بیرون که محمد نشست. بهـ قلم🖊 💙و💚 ☝️ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣