eitaa logo
حاج قاسم سلیمانی
532 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
20 فایل
﷽ "مَن‌کان‌لِلّٰه،کان‌الله‌ُلَه.. تو نگاهت به خدا باشه خدا و همه‌ ی نیروهاش، برای‌ تو خواهند بود:)🪐🤍 همسایه↶ @hamedzamanioriginal_eitaa @beiraghvelayat @paradisei ادمین↶ @paradiseii 🔴کپی با ذکر منبع بلامانع است
مشاهده در ایتا
دانلود
•[📸💡]• •گفت: •تا "پیـــاده" نروی‌نمی‌توانی‌درک‌کنی.. •گفتم‌:چھ‌چیزی‌را؟ •گفت: •ذره‌ای‌ازشوق‌زینب‌برای‌ •زیارت‌دوبارھ‌برادر را...🖐🏼!' ...💔 . . Join↯🌱 @GeneralSoleimanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاࢪٺ سے چهارمـ🌿 Join‌↯🍃 @GeneralSoleimanii
پاࢪٺ سے پنجمـ🌿 Join‌↯🍃 @GeneralSoleimanii
پاࢪٺ سے ششمـ🌿 Join‌↯🍃 @GeneralSoleimanii
پاࢪٺ سے هفتمـ🌿 Join‌↯🍃 @GeneralSoleimanii
پاࢪٺ سے هشتمـ🌿 Join‌↯🍃 @GeneralSoleimanii
دوستاݩ بعد از مطاݪھ ے هࢪ پاࢪت صڵوات بࢪاے شادے روح حاجے و تعجیݪ دࢪ فࢪج یادتوݩ نࢪه لطفا😉🌿☺️
التمـــــاس دعاے ظہوࢪ💔
نفس های آخر اسرائیله... اون قدر که صهیونیست ها به صحبت های حضرت آقا اطمینان دارند، شاید خیلی از ما بچه حزب اللهی ها معتقد نباشیم.... راستی! از اون ۲۵سال، چقدر مونده؟🙃 به قول شهید بیضائی، الان اسرائیل مثه یه آدمِ کتک خورده گوشه رینگ افتاده... حواسمون باشه! گول شبکه های ماهواره ای و پیامرسان های خارجی رو نخوریم☝️ حتم داریم که خبری در راه است💪 فقط و فقط باید بود چشم و گوش به دو لب و ... تمام‼️ حواسمون به صحبت های فرمانده باشه👌 j๑ïท➺°.• @GeneralSoleimanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: ❤️ بعد از اینکه نیلوفر تماس گرفت باخانم احمدی قرار شد بریم بالای رواق بالای رواق که رسیدیم دیدیم خانم احمدی وخانم کریمی بادوتاپسرجوون کنارهم ایستادن و منتظر ما هستن زینب تا پسری که کنار خانم احمدی بود و نگاه کرد یهو رفت تو فکر یادش اومد از پسری که چفیه انداخته بود روی صورتش توی صحن آزادی این خودش بود یهو با یه صدایی به خودش اومد نیلوفر_کلم جان بسه دیگه چقدرنگاه میکنی زشته پسرمردم ازخجالت ذوب شد ساجده_چیکارش داری فکرکنم در یک نگاه عاشق شده بچمون زینب هم که کلافه شده بودگفت بابابسه چه خبرتونه همینطوری سوزن ونخ وقیچی گرفتین دستتون تندتندمیبرین ومیدوزین چون از نهار خوابگاه جامونده بودن مجیورشدن برن رستوران دختراخیلی معذب بودن ونمیتونستن راحت غذابخورن اما‌مجبوربودن دیگه بعدازخوردن غذاراهی خوابگاه شدن به خوابگاه که رسیدن خانم احمدی وخانم کریمی خواستن بخوابن که دخترا همزمان باهم یه جیغ خفیف کشیدن خانم احمدی سریع ازروی تختش بلندشدوگفت چی شد😳 زینب هم شکسته شکسته گفت: س س س و و س س ک خانم احمدی به پایین تخت نگاه کردوخندید😂 سوسک وکشت انداخت توی سطل زباله و دوباره رفت که بخوابه نیلوفر داشت بامامانش صحبت میکردوساجده هم داشت شماره ی کسی رومیگرفت زینب هم سریع شماره ی مامانشو گرفت _الو سلام دخترنازم _سلام دلبربانوی من چطوری مامانی _من خوبم توچطوری عزیزم چراتماس نگرفتی نگرانت شدم گوشیت هم که خاموش بود دیگه کم کم میخواستم به نیلوفرزنگ بزنم _اخخ مامان جان اصلاحواسم نبود دیشب شارژگوشیم تموم شدیادم رفت بزنمش به شارژ صبح هم اصلا وقت نشد تماس بگیرم بعد از کمی مکالمه تلفن و قطع کردو رفت برای استراحت... نویسنده: @GenaralSoleimanii